زندگی به سبک روح الله
مرد و زن نشستهاند دور ِ سفره.
مرد قاشقش را زودتر فرو میبرد توی کاسه سوپ و زودتر میچشد طعم غذا را
و زودتر میفهمد که دستپخت همسرش بینمک است
و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تأیید آشپزیاش را از چشمهای مردش بخواند
و مرد که قاعده را خوب بلد است،
لبخندی میزند و میگوید: “چقدر تشنهام!”
زن بیمعطلی بلند میشود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه میرود.
سوراخهای نمکدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز میشوند
و تا رسیدن ِ آب فقط به اندازه پاشیدن ِ نمک توی کاسه زن فرصت هست برای مرد.
زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمیگردد و مینشیند.
مرد تشکر میکند، صدایش را صاف میکند و میگوید:
” میدونستی کتابهای آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟ “
و سوپ بینمکش را میخورد؛ با رضایت
و زن سوپ با نمکش را میخورد؛ با لبخند!
برگرفته از کتاب زندگی به سبک روح الله