«ألا له الخلق و الأمر» (اعراف،54)
در این كه منظور از «خلق» و «أمر» چیست، میان مفسران گفتگوست، اما با توجه به قرائنى كه در این آیه و آیات دیگر قرآن موجود است، استفاده مى شود كه منطور از «خلق» آفرینش نخستین و منظور از «أمر» قوانین و نظاماتى است كه به فرمان پروردگار در عالم هستى حكومت مى كند و آن ها را در مسیر خود رهبرى مى كند. این تعبیر در حقیقت پاسخى است به آن ها كه چنین مى پندارند كه خداوند جهان را آفریده و آن را به حال خود واگذارده و كنارى نشسته است. به تعبیر دیگر عالم هستى در ایجادش نیازمند به خدا است، اما در بقا و ادامه حیات نیازى ندارد.
این جمله مى گوید: همان گونه كه جهان در حدوثش نیازمند به اوست، در تدبیر و ادامه حیات و اداره اش نیز وابسته به اوست و اگر لحظه اى خدا از آن گرفته شود، نظامش به كلى از هم گسسته و نابود مى گردد. (نمونه، ج6، ص206)
کتاب هزار و یک نکته از قرآن کریم
وَ مَا لَكمُْ لَا تُقَاتِلُونَ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا(75)
چرا در راه خدا و نجات بيچارگان از مردان و زنان و كودكان پيكار نمىكنند؟ بيچارگانى كه مىگويند بار الها ما را از اين سرزمين كه مردمش همه ستمگرند بيرون كن، و نجات بده، و از ناحيه خود سرپرستى بر ايمان بفرست، و يا از جانب خود يار و مدد كارى برايمان روانه كن (75).
برداشت:
1- از دیدگاه قرآن کریم، اصل در هدایت و اصلاح مفاسد و رفع موانع کمال انسانها، کاربرد روشهای فرهنگی و روشنگرانه و تبلیغی در یک فرآیند تدریجی و همرا با صبر و حوصله و تحمل است. إذهب إلی فرعون إنّه طغی
2- اما«دانه درشتها» با کاربرد روشهای مسالمت آمیز و فرهنگی اصلاح نخواهد شد
3- راز به کارگیری روشهای برخورد عملی و قهرآمیز با مفاسد این است که افراد و گروههای مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش، حاضر به دست برداشتن از اقدامات فساد انگیزه خود نیستند وقتی حرکت اصلاحی در جامعه را با وجود فرعون متوقف میماند، با یک حرکت خشن و فیزیکی فرعون را حذف میکند: «فاغرقناه و من معه جمیعا» و حتی جسد مرده او را نیز بر آب باقی میگذارد تا از سنت الهی برای آیندگان نیز اخبار کند: «لتکون لمن خلفک آیة
4- مقاتله وکارزار با ائمه کفر تکلیف یک انقلابی است: «فقاتلوا أئمة الکفر إنّهم لاأیمان لهم»
5- گذشته از طواغیت، افراد و گروههایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند به تعبیر قرآن از مفسدین هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی کرد «یا أیها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم»
6- انقلابیون در برخورد با مفسدان و تبهکاران بایدبا قاطعیت کامل به اجرای حدود الهی وتعزیرات حکومتی بپردازد
إنّما جزاء الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فی الأرض فسادا ان یقتلوا أویصلبوا او تقطع أیدیهم و أرجلهم من خلاف.
«و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین اللّه».
«اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى * فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى؛ بسوى فرعون برويد؛ كه طغيان كرده است! * اما بنرمى با او سخن بگوييد؛ شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد!» (طه: 44-43)»
مواجهه موسی(ع) با فرعون در آن شرایط، صرفاً برای «تبلیغ دین» و «دعوت اولیه» بود، نه «مبارزه».
تا زمانیکه «دعوت» مبتنی بر منطق صورت نگیرد، نباید «مبارزه» را شروع کرد. و این روشی بود که امیرالمؤمنین (ع) در همه جنگ های خود به کار می گرفت؛ بگونه ای که پیش از شروع جنگ نهروان، دو سوم سپاه خوارج به سپاه حضرت پیوستند. و پیامبر گرامی اسلام نیز پس از دعوت های مکرر و اتمام حجت و پس از شروع مبارزه توسط دشمنان، مبارزه را شروع کرد: «وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ؛ نخست، آنان مبارزه را شروع کردند.» (توبه:13)
قرآن برای مواجهه با دشمنی که هیچ حرف منطقی را نمی پذیرد و به هیچ عهد و پیمانی هم پایبند نیست و از هیچ تلاشی برای آسیب رساندن به نظام اسلامی دریغ نمی کند و اساساً او دشمنی و مبارزه را شروع کرده است، راهی جز مبارزه باقی نمی گذارد.
آیات دیگر قرآن، که مربوط به جهاد با دشمنان زورگو و مقاومت در برابر آنان است، می فرماید:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم؛ اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير.» (توبه:73 و تحریم: 9)
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد، و آنان بايد در شما «خشونت» بيابند.» (توبه: 123)
«أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند، و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند، پيكار نمىكنيد؟! در حالى كه آنها نخستين بار (پيكار با شما را) آغاز كردند؛ آيا از آنها مىترسيد؟! با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد!» (توبه: 13)
و دهها آیه دیگر قرآن که همگی دعوت به مبارزه، جهاد و به دوستی نگرفتن با دشمن و اخم کردن در برابر او است.
بلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِين [آل عمران/۱۲۵]
ترجمه: آرى (امروز هم) اگر صبر و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خدا شما را به پنج هزار از فرشتگان، که نشانه هایی با خود دارند، یاری خواهد داد!
امام باقر فرمودند: فرشتگانی که رسول خدا را روز جنگ بدر در زمین یاری کردند، از آن پس به آسمان بالا نرفتند و نمی روند تا اینکه صاحب الامر را یاری کنند، تعداد آن فرشتگان، پنج هزار است.
تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۹۷
✾ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج✾
دو سوره در قرآن، با کلمه “ویل” شروع شده
“ویل” یڪے از شدیدترین تهدیدهاے قرآن است، و آن دو آیہ اینها هستند:
ویل للمطففین
واے بر ڪم فروشان…
ویل لڪل همزه لمزه
واے بر عیبجویان طعنہ زننده…
اول در مورد مال مردم
دوم در مورد آبروےمردم…
مراقب هر دو باشیم…