به حکومت رسیدولی ذوق زده نشد
✔️ وقتى خبر يافتند كه سلمان، به حكمرانى مدائن منصوب شده و قرار است به آن ديار بيايد، براى استقبال از او، در بيرون شهر تجمع كردند.
مردم ، بر اساس ذهنيت خود نسبت به زمامداران، مى پنداشتند كه وی، با همراهيانى بسيار و جلال و شكوهی خواهد آمد، بر مركبى آراسته خواهد نشست و با تشريفاتى خاص، به مقر حكومت خود وارد خواهد شد.
✔️ چشم ها به افق، در انتظار رسيدن سلمان، دوخته شده بود. ديدند سوارى از دور مى آيد. وقتى نزديك شد مشاهده کردند پيرمرد ریش سفیدی است با وقار، بدون هیجان زدگی از آن همه استقبال کننده، سوار بر الاغ و اندک غذا و كوزه اى آب همراه دارد.
از او سراغ سلمان را گرفتند.
پاسخ داد: سلمان ، من هستم .❗️
✔️ براى اهالى مدائن، که با نوع زندگی و زر و زیور و خدم و حشم حاکمان ایران آشنا بودند خیلی تعجب آور و باور نكردنى بود، که چنین حاکم ساده زیستی را می دیدند، فردی که ظاهرش بازنشسته و از كار افتاده می نمود، ولی آمده بود تا شهرى با عظمت همچون مدائن با آن سابقه حكومت هاى قدرتمند و دستگاههاى عريض و طويل را اداره کند؟!
✔️ سلمان، نه بر اسب ويژه سوار شد و نه به كاخ رفت، بلكه خانه كوچكى در كنار مسجد را اقامتگاه خويش ساخت و به اداره امور پرداخت .نه از رسیدن به حکومت ذوق زده بود و نه ریاست را موجب فخر می دانست و برای نگهداری حکومتش هم لازم ندید با چنگ و دندان به آن بچسبد و به هزاران حیله متوسل شود.
✔️ سلمان در ايام حكومت خود، بيت المال را صرف مردم مى كرد و حتى حقوق شخصى خويش را نيز به نفع جامعه و نيازمندان خرج مى كرد.
زندگى ساده و روش مردمى سلمان، بر محبوبيت او مى افزود، اينگونه رفتار، طبيعتا انتقادى غير مستقيم از شيوه كسانى بود كه در حكومت، به سود شخصى مى انديشيدند و در سايه امكانات بدست آمده از بيت المال، به وضع خود سر و سامان بخشيده، و زندگى جدا از مردم براى خود فراهم مى كردند.
منبع: کتاب سلمان و بلال - از استاد جواد محدثى
▪️پ ۰ن:
اگر از بدست آوردن حکومت ذوق زده می شویم و برای تثبیت خود با هر وسیله ای دفاع می کنیم و آبروی مسلمان را هم می ریزیم، چقدر از سلمان عقبیم و او چه مقدار از ما متمدن تر است.
محمد حسین مرکبی