مرزبندی شفاف با دشمن از شاخصه های اصلی مدیریت انقلابی است
این حقیقت در دو موضع از قرآن کریم به خوبی بیان شده است. اول، سوره مبارکه کافرون که می فرماید:
«قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ؛ بگو اى كافران! آنچه را شما مىپرستيد من نمى پرستم. و نه شما آنچه را من پرستش مىكنم مى پرستيد. و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد مى پرستم. و نه شما آنچه را كه من مى پرستم عبادت مىكنيد. (حال كه چنين است) آئين شما براى خودتان و آئين من براى خودم.»(کافرون/6-1)
رهبر انقلاب درباره این سوره مبارکه می فرمایند:
دولت اسلامی و انقلابی باید مرزبندی روشن و مشخصی با دشمن داشته باشد و بدون رودربایستی و ملاحظه کاری، صراحتاً در برابر دشمن اعلام موضع کند. مرزبندی داشتن با دشمن، فارغ از رابطه داشتن یا نداشتن با او و مسئله ای غیر از آن است. رهبر انقلاب در تبیین این مسئله ضمن تشبیه مرزهای عقیدتی به مرزهای جغرافیایی، می فرمایند:
«در مرز جغرافیایی شما بین كشور خودتان و كشورهای اطرافتان مرز معین می كنید؛ معنای این مرز این نیست كه شما نمی روید آنجا، آنها نمیآیند اینجا؛ معنای این مرز این است كه هر رفت وآمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد كِی می رویم، چه كسی می رود، چهجور می رود؛ چه كسی میآید، كِی میآید، چهجور میآید، چرا میآید؛ مرزبندی در مرزهای جغرافیایی اینجور است؛ در مرزهای عقیدتی هم همینجور است… بنابراین معنای مرزبندی این است كه مشخص باشد ما چه كسی هستیم، شما چه كسی هستید.» (15/12/92)
«بعضی خیال میکنند که سورهی مبارکه ی «قل یا ایّها الکافرون» سورهی صلح است، در حالیکه سورهی جنگ و صفبندی و جدا شدن راههاست. امروز، چه بخواهید و چه نخواهید دنیا میداند که دو جناح وجود دارد.» (84/8/17)
موضع دوم، آیات مربوط به مرزبندی صریح حضرت ابراهیم(علیه السلام) با دشمنان است:
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛ براى شما تاسى نيكى در زندگى ابراهيم(ع) و كسانى كه با او بودند وجود داشت، هنگامى كه به قوم مشرك خود گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد بيزاريم، ما نسبت به شما كافريم، و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است، و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد.»(ممتحنه/4)
رهبر انقلاب در سخنان دیگری پس از بیان این آیه شریفه می فرمایند:
«معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسی ای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهت گیری، این جهت گیری است. کما اینکه دشمنان ما هم همین جور عمل می کنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را می کنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام می دهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمی خوریم؛ می فهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود.»(91/5/16)
از این بیانات به خوبی پیداست که مرزبندی داشتن با دشمن، مسئله ای غیر از رابطه داشتن یا نداشتن با اوست. اسلام به دولت اسلامی این اجازه را داده است که با کفاری که با اسلام دشمنی ندارند رابطه داشته باشد و در مورد دشمن معاند و مستکبر نیز هرچند اصل اساسی در اسلام، عدم هرگونه رابطه سیاسی با دشمن مستکبر است، اما در برخی موارد این اجازه به حکومت اسلامی داده شده است تا بصورت تاکتیکی ویا به دلیل مصالح مهمتر و در برخی موارد خاص، با دشمنان معاند به مذاکره بنشیند؛ اما در هر دو مورد باید مرزبندی های سیاسی کاملاً و صریحاً معلوم باشد تا طرف مقابل، از این رابطه مصلحت آمیز، دچار سوءتفاهم نشود.