منطق اين تكليف روشن است. بدون وحدت جريان انقلابي، نميتوان مردم را در صفوف واحد و به صورت يكپارچه و منسجم پشت سر ولايت به حركت درآورد. اين جمله حضرت امام(ره) را كه فرمودند پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت آسيبي نرسد، بايد جدي گرفت. مقدمه پشتيباني مردم از ولايت، وحدت آنان است. شرط لازم براي وحدت مردم و حركت در مسير ولايت و نصرت ولي، وحدت نيروهاي انقلابي است. مگر ميتوان با وجود تفرقه ميان نيروهاي انقلابي با اسمها و عنوانهاي مختلف، و اينكه هر گروهي گروه ديگر را قبول نداشته باشد، انتظار داشت كه مردم يكپارچه در مسير انقلاب باشند و منويات رهبري را پياده نمايند. تفرقه ميان جامعه، از تفرقه ميان خواص، احزاب، گروهها و تشكلهاي گوناگون سياسي سرچشمه ميگيرد. اگر در شرايط كنوني، همه جريانها، احزاب و گروهها را نميتوان متحد و منسجم ساخت، آنان كه انقلابي، ارزشي، ولايي و حزباللهي هستند، با چه توجيهي وحدت را برنميتابند و تكروي را بر حركت جمعي ترجيح ميدهند. بايد همه نيروهاي انقلابي بدانند كه:
1- با وحدت ميان آنان ميتوان انقلاب اسلامي را كه در ميانه راه قرار دارد، به آرمانها و اهدافش نزديك كرد و آنها را تحقق بخشيد.
2- با وحدت ميان نيروهاي انقلابي ميتوان مشكلات اقتصادي را با پيادهسازي اقتصاد مقاومتي حل كرد.
3- با وحدت ميان نيروهاي انقلابي ميتوان كارآمدي نظام را بالا برد.
4- با وحدت ميان نيروهاي انقلابي ميتوان فساد، تبعيض و بيعدالتي را در كشور ريشهكن كرد.
5- با وحدت نيروهاي انقلاب ميتوان تمدن اسلامي را تحقق بخشيد.
6 - با وحدت نيروهاي انقلابي ميتوان استقلال و عزت ملي را حفظ كرد.
7- با وحدت نيروهاي انقلاب ميتوان اقتدار ملي را روزافزون كرد و توطئههاي دشمنان را يكي پس از ديگري خنثي ساخت.
8- با وحدت ميان نيروهاي انقلابي ميتوان قدرت و نفوذ منطقهاي جمهوري اسلامي را توسعه داد و تحكيم نمود.
آري در پرتو وحدت جريان انقلابي، ميتوان با حركت بر مدار ولايت، آرمانهاي بزرگ حضرت امام(ره) را تحقق بخشيد و ايران اسلامي را به يك الگوي تمام عيار براي تمامي مسلمانان و عدالتخواهان و حقطلبان تبديل كرد. اما بايد نگران بود كه اگر در مسير وحدت گام برنداريم، نه تنها آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي تحقق پيدا نميكند، بلكه آثار و پيامدهاي نكبت بار و شوم تفرقه، گريبانگيرمان خواهد شد، پيامدهايي چون قدرتيابي جريان غيرانقلابي و توفيق دشمن در پروژه نفوذ و در نهايت انزواي جريان انقلابي و…
دکتر یدالله جوانی
این حقیقت در دو موضع از قرآن کریم به خوبی بیان شده است. اول، سوره مبارکه کافرون که می فرماید:
«قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ؛ بگو اى كافران! آنچه را شما مىپرستيد من نمى پرستم. و نه شما آنچه را من پرستش مىكنم مى پرستيد. و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد مى پرستم. و نه شما آنچه را كه من مى پرستم عبادت مىكنيد. (حال كه چنين است) آئين شما براى خودتان و آئين من براى خودم.»(کافرون/6-1)
رهبر انقلاب درباره این سوره مبارکه می فرمایند:
دولت اسلامی و انقلابی باید مرزبندی روشن و مشخصی با دشمن داشته باشد و بدون رودربایستی و ملاحظه کاری، صراحتاً در برابر دشمن اعلام موضع کند. مرزبندی داشتن با دشمن، فارغ از رابطه داشتن یا نداشتن با او و مسئله ای غیر از آن است. رهبر انقلاب در تبیین این مسئله ضمن تشبیه مرزهای عقیدتی به مرزهای جغرافیایی، می فرمایند:
«در مرز جغرافیایی شما بین كشور خودتان و كشورهای اطرافتان مرز معین می كنید؛ معنای این مرز این نیست كه شما نمی روید آنجا، آنها نمیآیند اینجا؛ معنای این مرز این است كه هر رفت وآمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد كِی می رویم، چه كسی می رود، چهجور می رود؛ چه كسی میآید، كِی میآید، چهجور میآید، چرا میآید؛ مرزبندی در مرزهای جغرافیایی اینجور است؛ در مرزهای عقیدتی هم همینجور است… بنابراین معنای مرزبندی این است كه مشخص باشد ما چه كسی هستیم، شما چه كسی هستید.» (15/12/92)
«بعضی خیال میکنند که سورهی مبارکه ی «قل یا ایّها الکافرون» سورهی صلح است، در حالیکه سورهی جنگ و صفبندی و جدا شدن راههاست. امروز، چه بخواهید و چه نخواهید دنیا میداند که دو جناح وجود دارد.» (84/8/17)
موضع دوم، آیات مربوط به مرزبندی صریح حضرت ابراهیم(علیه السلام) با دشمنان است:
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛ براى شما تاسى نيكى در زندگى ابراهيم(ع) و كسانى كه با او بودند وجود داشت، هنگامى كه به قوم مشرك خود گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد بيزاريم، ما نسبت به شما كافريم، و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است، و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد.»(ممتحنه/4)
رهبر انقلاب در سخنان دیگری پس از بیان این آیه شریفه می فرمایند:
«معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسی ای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهت گیری، این جهت گیری است. کما اینکه دشمنان ما هم همین جور عمل می کنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را می کنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام می دهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمی خوریم؛ می فهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود.»(91/5/16)
از این بیانات به خوبی پیداست که مرزبندی داشتن با دشمن، مسئله ای غیر از رابطه داشتن یا نداشتن با اوست. اسلام به دولت اسلامی این اجازه را داده است که با کفاری که با اسلام دشمنی ندارند رابطه داشته باشد و در مورد دشمن معاند و مستکبر نیز هرچند اصل اساسی در اسلام، عدم هرگونه رابطه سیاسی با دشمن مستکبر است، اما در برخی موارد این اجازه به حکومت اسلامی داده شده است تا بصورت تاکتیکی ویا به دلیل مصالح مهمتر و در برخی موارد خاص، با دشمنان معاند به مذاکره بنشیند؛ اما در هر دو مورد باید مرزبندی های سیاسی کاملاً و صریحاً معلوم باشد تا طرف مقابل، از این رابطه مصلحت آمیز، دچار سوءتفاهم نشود.
حسن خدادی/ امروزه در پنداشت همگانی، رمز پیروزی ملتها و حکومتها در سبک رهبری آنهاست. بر اساس این، در چنین شرایطی هدایت نیروها در جهت اهداف و آرمان ملت و امت، همسو کردن هدفهای فردی آنان با هدفهای دینی و ملی، تفهیم و تفهم متقابل و ایجاد انگیزه تنها از طریق رهبری در اعمال مدیریت امکانپذیر است. به عبارت دیگر، در یک جمله میتوان گفت، شرایط و ملاحظات مزبور سبک رهبری را در راهبری انقلاب به کلیه ارکان نظام دیکته میکند. به زعم ما، میان رهبری و مدیریت تمایز مهمی وجود دارد؛ رهبری ماهیتاً مفهومی وسیعتر و متفاوتتر از مدیریت دارد؛ چرا که امری معنوی، الهی و تعهدی است و نقش الهی و انسانی دارد. به عبارت روشنتر، رهبری نیازهای معنوی و انسانی یک امت و ملت را برمیآورد؛ ولی مدیریت ابزارهای مادی و تکنیکی افزایش تولید و رفع نیازهای مصرفی انسانها را در کشور شامل میشود.
رهبری این توان و برجستگی ویژه را دارد که هماهنگی لازم را ایجاد کند، مشکلات پیش آمده را از سر راه بردارد و ضعفها را تقلیل و قوتها را افزایش دهد. به طور خلاصه میتوان چنین برداشت کرد که رهبری بسیار متفاوت از مدیریت است؛ زیرا رهبری افزون بر اینکه میتواند نظام تمایلات عمومی، نظام اندیشه و بالاخره نظام رفتار عینی مجموعه انسانی را به صورت منسجم و هماهنگ به منظور تحقق اهداف ملی هدایت کند، منصبی الهی است. در یک جمله باید گفت، رهبری، ایمان و تخصص را در خارج از ذهن با یکدیگر درآمیخته، به آن نمود عینی میبخشد.
انواع الگوهای رهبری
رهبری یکی از مفاهیم بنیادین اداره جامعه بوده و با تحولات اجتماعی همراه است؛ زیرا نظم و اداره هر جامعه و تحقق و پیگیری اهداف و آرمانهای یک ملت و امت بر مبنای آن بنا نهاده شده است. بدون رهبری پیش بردن اهداف اجتماعی و رسیدن به نتیجه مطلوب یا ممکن نبوده یا بسیار دشوار خواهد بود؛ از اینرو شناسایی و بررسی انواع سبکهای رهبری از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. در علم مدرن انواع سبکهای رهبری عبارتند از: رهبری کاریزماتیک، رهبری تحولآفرین، رهبری استراتژیک، رهبری فرهمند، رهبری اثربخش و رهبری خدمتگزار.
رهبری تحولآفرین
رهبری تحولآفرین فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروهها برای ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود یا کارکردهای سازمان به مثابه یک کل است. رهبران تحولآفرین از طریق گفتار و کردارشان کل جامعه را متحول میکنند و نفوذ زیادی روی پیروانشان دارند. رهبری فکری تحولبرانگیز، در ایجاد رویکرد عملی قیام و خیزش علیه نظام سلطه، یکی از کلیدیترین نقشها را ایفا کرده است. در زمانی که نظام سلطه جهانی، سیطره فکری ـ فرهنگی و سیاسی ـ اقتصادی خود را بر جهان گسترده و تحمیل کرده و تمامی مکاتب جهانی در مقابل نظام سلطه استکباری به زانو درآمدهاند، امام خامنهای(مدظلهالعالی) توانست با راهبردهای عملی و با راهبری اسلام اصیل و همچنین تغییر نگرش نسبت به اسلام، انسان و جامعه، هم در بعد نظری و هم در بعد عملی، نظام سلطه را با چالشهای اساسی روبهرو کند.
یکی از موارد مهم اندیشه سیاسی امام خامنهای اصول بینشی ایشان است که از مؤلفههای تحولبرانگیز و انقلابساز به شمار میآیند. آیا مبانی بینشی اسلام در برانگیختن فرد یا جامعه مسلمان برای «اصلاح» و یا رویارویی با کاستیها، ستمها، تبعیضها و ایجاد روحیه انقلابی و تحولگرا تأثیرگذار بوده است؟ بررسی دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نشاندهنده تأثیرگذاری اصول و مبانی بینشی در شکلگیری تمامی تحولات است. نگرش به اسلام، انسان و جامعه، تعیینکننده راهبردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام اسلامی است و عوامل بینشی از متغیرهای بسیار مهم و تعیینکننده در خیزش مسلمین علیه نظام سلطه به شمار میآیند
رهبرانقلاب، ظهر امروز در دیدار نوروزی فرماندهان ارشد نیروهای مسلح:
برنامه دشمن برای تضعیف روحیه مردم، مسئولان و نیروهای مسلح و القای روحیه «نمیشود و نمیتوانیم» است.
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران باید با توکل بر خدا و اعتماد بهنفس، روز به روز تواناییها و ظرفیتهای خود را افزایش دهند و با ابتکار و همت بلند، کمبودها و خلأها را جبران کنند. ۹۶/۱/۲۰