رهبر معظم انقلاب: اینکه ۴دختر فریب بخورند و روسری را بردارند، مسئلهای حقیر است/ آن چیزی که من را حساس میکند این است که از دهان یک گروهی از خواص، مسئلهی «حجاب اجباری» مطرح میشود
حضرت آیتالله العظمی الامام خامنهای:
?پولهای زیادی خرج میکنند، فعالیت زیادی میکنند، صدها رسانه را به کار میگیرند تابتوانند به طُرق مختلف روی هویت مستقل زن مسلمان اثرگذاری کنند.
?اینهمه خرج و زحمت و فکر پشت سر این کار است اما تلاششان عقیم است. نتیجهی کارشان این است که چهار تا دختر در گوشهکنار فریب بخورند یا انگیزههای گوناگون پیدا کنند که روسری را بردارند که یعنی مثلاً ما چه شدیم.
?همهی آن تلاش نتیجهاش خلاصه میشود در این مسئلهی کوچکِ حقیر. تا اینجا مسئلهای نیست.
?آن چیزی که من را حساس میکند این است که میبینید از دهان یک گروهی از خواص، مسئلهی «حجاب اجباری» مطرح میشود.
?این معنایش این است که یک عدهای -انشاءالله نادانسته- همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته با آنهمه خرج آن را به نتیجه برساند. روزنامهنگار و روشنفکر و آخوند [هم] در آنها هستند.
?[میگویند] اینکه امام فرمودند «زنها باحجاب باشند»، همهی زنها را نگفتند! حرف بیخود، ما آنوقت بودیم، ما خبر داریم.
امام در مقابل یک منکر واضحی که بهوسیلهی پهلوی و دنبالههای پهلوی [رایج شده بود] مثل کوه، محکم ایستادند.
?حالا آقا میگوید این گناه که از غیبت بزرگتر نیست، چرا شما برای غیبت کسی را تعقیب نمیکنید! انسان اینجا از عدم تشخیص رنج میبرد.
?ما که نگفتیم اگر کسی در خانه روسریاش را مقابل نامحرم برداشت تعقیب میکنیم. آن کاری که در ملأ انجام میشود یک کار اجتماعی و تعلیم عمومی است و برای حکومتی که با نام اسلام آمده، تکلیف ایجاد میکند. حرام، کوچک و بزرگ ندارد.
?حالا کسی در خلوت یک کار غلطی میکند، آن بین خود او و خداست؛ اما آنچه در مقابل چشم مردم است، حکومت اسلامی -مثل حکومت پیامبر و حکومت امیرالمؤمنین- وظیفه دارد در مقابل آن بایستد.
?این منطق که میگوید اجازه دهید مردم خودشان انتخاب کنند، خب برای شرابفروشی هم هست. این حرف را در مقابل همهی گناهان بزرگ اجتماعی میتوان گفت؛ این حرف شد؟
?شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. حکومت اسلامی موظف است مقابل حرام و گناه بایستد.
۹۶/۱۲/۱۷
[سوره التوبة (9): آيه 8]
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ (8)
چگونه (مىتوان با آنان پيمانى داشت) در حالى كه اگر بر شما دست يابند، هيچ خويشاوندى و پيمانى را دربارهى شما مراعات نمىكنند. شما را با زبانِ (نرم) خويش راضى مىكنند، ولى دلهايشان پذيرا نيست و بيشترشان فاسق و (پيمان شكن) اند.
نكته ها:
1- «ذِمَّةً»، به معناى عهد و پيمانى است كه وفاى به آن لازم است و اگر نقض شود، مردم، عهدشكن را مذمت مىكنند.
پيام ها:
1- عمق كينهى دشمن را هنگام قدرتش بايد شناسايى كرد، نه هنگام ضعف او. «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ»
2- سكوت و سادهانديشى دربارهى دشمنى كه اگر چيره شود مراعات هيچ مسألهاى را نمىكند، گناه است. «لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»
3- مشركان، نه مراعات مسائل عاطفى و همسايگى را مىكنند، نه به پيمانها و تعهّدات احترام مىگذارند. «إِلًّا وَ لا ذِمَّةً»
4- ظاهرسازى و بازىهاى سياسى و تبليغاتى دشمنان، ما را فريب ندهد. «يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ»
5- پيمان شكنى، نفاق، تظاهر و سياستبازى، فسق است. «تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ»
6- اصل بر فاسق بودن مشرکان و کفار است اگر کسی بگوید مودب است؛ برای مودب بودن؛ باید دلیل بیاورد اما قضاوت در باره مومن ؛ اصل بر پاکی مومن است اگر فاسق بودن را به مومنی نسبت بدهی باید دلیل بیاوری . «أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (در نسبت دادنها، انصاف داشته باشيم)
برداشت:
براساس مبانی قرآنی در معاهدات بین المللی باکفار و مشرکین اصل بر پیمان شکنی آنهاست برای وفاداری آنها باید دلیل محک ومستند آورد
تفسیر المیزان:
مشرکین هیچگونه میثاقی را که حفظش از واجبات است نسبت به مؤمنین رعایت نمیکنند، چه آن میثاقهایی که اساسش اصول تکوینی و واقعی است مانند خویشاوندی و چه میثاقهایی که اساسش قرارداد ومعاهدات باشد، مانند عهد وپیمان
احمدی نژاد و حلقه انحرافی امروز در همان تناقضی دست و پا می زنند که زمانی طلحه و زبیر دست و پا زدند و تا قعر فلاکت پیش رفتند. انحرافی ها همان دعاوی را علیه نظام و رهبری مطرح می کنند که مورد به مورد توسط فتنه گران و اشرافیت شورشی سال 88 مطرح شد.
طلحه و زبیر در حالی با اشرافیت اموی نظیر مروان بن حکم و ولید علیه امیر مومنان (ع) هم داستان و هم ادعا شدند، که زمانی با همان ها درگیر بودند و آنها را اشراف زیاده طلب و مفسد می دانستند! اما به چند ماه نکشید که در شورش علیه امیر مومنان با همان جماعت مفسد هم اردوگاه شدند و ادبیاتشان یکی شد! دیگر مهم نبود آنها همان غارتگران بیت المال هستند که علیه شان شوریدند. چرا؟ چون خودشان هم می خواستند دربیت المال دست ببرند.
آیا فتنه گران مفسد و خائن به کشور و نظام عوض شده اند یا حلقه انحرافی (بانی فساد 3 هزار میلیاردی) در انحطاط و ارتجاع دست و پا می زند که ادبیات هر دو طیف در شبهه افکنی علیه نظام، یکی شده است؟! احمدی نژاد که زمانی با هاشمی در حد مقاتله سر ستیز داشتند، در کدام فرآیند تغییر، برای جنجال مشترک علیه رد صلاحیت در انتخابات سال 92 پیغام ائتلاف و همکاری داد؟!
او که 8 سال با رئیس قوه قضائیه همکاری داشت و سر سوزنی ایراد نمی دید، چگونه شد که پس از رسیدگی قضایی به پرونده تخلفات مالی و مدیریتی و امنیتی برخی اعضای فرقه انحرافی، ناگهان 180 درجه تغییر موضع داده و مانند سازمان منافقین و سلطنت طلبان به دستگاه قضایی حمله می کند؟
بدتر از همه اینکه باید پرسید کدام سقوط روحی باعث شده با ادبیاتی منافقانه با رهبر انقلاب و جریان حزب اللهی رو به رو شود؛ ادای خیر خواهی دربیاورد و هیزم کش دون پایه ضد انقلاب شود؛ دفاع مظلومانه مدافعان حرم را در برخی محافل زیر سوال ببرد اما در یادواره شهدای مدافع حرم، خود را حامی راه و مرام آنان نشان بدهد؟ منطق نعل وارونه طلبکاری به جای پاسخگویی و عذرخواهی درباره ضعف های کارنامه مدیریتی اش از کجا ناشی می شود؟
آخر این خط کجاست؟ تخته گاز که بروند و خود را با شتاب به پیش قراولان این مسیر کور برسانند، به فرقه رجوی و بنی صدر و نهضت آزادی یا مهدی هاشمی معدوم و برخی سران ورشکسته فتنه ملحق می شوند؛ ” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ . و از مردم کسی است که خدا را به زبان میپرستد. هرگاه خیری به او رسد اطمینان می کند و اگر فتنه و آزمونی به او رسد، رو بگرداند. چنین کسی در دنیا واخرت زیانکاراست
#محمد_ایمانی
۳ دهه گفتمانسازی و مطالبهگری رهبر انقلاب برای تحقق عدالت و وظیفه امروز انقلابیها در قبال آن
پرچمی که برافراشته ماند
۱- سازندگی آری، دنیاطلبی هرگز
کشور از جنگی خانمانسوز خارج شده بود. از سویی دیگر با فاصله گرفتن از سالهای ابتدایی انقلاب، گویی بعضیها «آرمانِ عدالت» را ایدهای منسوخ و «مانع رونق و توسعه» میدانستند. اما رهبر انقلاب قاطعانه به میدان مبارزه با این جهتگیری آمدند: «عدّهای، سازندگی را با مادّیگرایی، اشتباه گرفتهاند.»
۲-اساس اصلاحات این است
دوران بعدی دوران #اصلاحات بود. در گفتمان اصلاحات و عملکرد دولت برآمده از این گفتمان نیز همچنان غایب بزرگ «عدالت» بود. باز هم آیتالله خامنهای، علنی بهنفع جهتگیری عدالتخواهانه در ادارهی کشور وارد میدان شدند و اصلاحات را چنین معنا کردند: «اساس اصلاحات این است که ما با فقر و فساد و تبعیض مبارزه کنیم.» مسئله اما به گفتمانسازی عمومی ختم نشد. پس «فرمان #مبارزه با مفاسد اقتصادی» صادر شد.
۳- عدالتِ منهای معنویت و عقلانیت نداریم
پس از این، دولتی که بر سر کار آمد آشکارا شعارش را #عدالت قرار داده بود. در این دوره رهبر انقلاب، برای جهتدهی درست به رویکرد عدالتخواهی و مصونیت یافتن آن از آفاتِ گوناگون اقدام کردند: «اگر معنویت نشد، عدالت تبدیل میشود به ظاهرسازی و ریاکاری؛ اگر عقلانیت نشد، عدالت اصلاً تحقق پیدا نمیکند.» ردِ افشاگریهای غیراخلاقی و اثباتنشده از مصادیق این «پاسبانی از عدالت و عدالتخواهی» بود.
۴- خطرِ ارتجاع
این جهتگیریِ کلان رهبر انقلاب بعد از انتخابات سال ۹۲ نیز همچنان ادامه یافت. ایشان نسبت به برخوردهای سطحی و ظاهری با موضوع صراحتا تذکر دادند: «مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟… چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمیگیرد.» و در ادامه نیز در روزهای اخی، از «خطرِ ارتجاع انقلاب» سخن گفتند.
این گفتمان را همهگیر کنید
حقیقت این است که طی سالیان متمادی، نظام دیوانسالاری کشور، نتوانسته است #مطالبات رهبر انقلاب برای تحقق عدالت را عملی کند. در طول این سالها گفتمانسازی و مطالبهگری رهبر انقلاب از سویی و تلاش امیدوارانهی «جریان مؤمن و انقلابی» از سوی دیگر، مانع فراموشی این آرمان و بهمحاق رفتن آن شد. رهبر انقلاب این پرچم را در طول این سالها برافراشته نگاه داشتهاند و حالا بار دیگر #انقلابیها باید حول این پرچم برافراشته «مجاهدت برای فراگیرسازی گفتمان عدالت» و تحقق آن را دنبال کنند.
این خاطره از جلسه اختصاصی مان با دکتر احمدینژاد را تا کنون در فضای عمومی تعریف نکرده ام اما دیروز که دیدم از رهبری چیزهایی خواسته که برخی در اختیار رهبری هم نیست و گویی با زیر دست خود صحبت می کند و تقریبا به لب بام بدون نرده و حفاظ رسیده است این خاطره را بازگو می کنم.
شاید چرخش معرفتی موجود که متدینین از یک سو دست به دندان اند و از سوی دیگر تازیانه سرزنش و شماتت غیر را دریافت می کنند بهتر درک کنید.
البته باور حتمی من این است که هیچ کس در این عالم نمی تواند تصویری واضح و قطعی و متقن از احمدی نژاد ارائه دهد زیرا او راز آلوده و جمع اضداد است و با عقل دو دوتا، چهارتا، نمی توان به نتیجه رسید.تکانه های رفتاری وی نیز از عقل پیروی نمی کند.
گویی یک نیروی تعبدی او را رهنمون است و خود وی نیز از صحنه بعدی که قرار است اجرا کند آگاه نیست (مراحل منع تا ثبت نام در انتخابات را بیاد بیاورید)و اما خاطره:
در یکی از شبهای سرد اسفند۱۳8۳ساعت۱۲شب با چند نفر از دانشجويان ارشد و دکتری آن روز در شهرداری تهران خدمت ایشان رسیدیم(برای اثبات صدق گفتارم نام اون افراد را می برم تا اگر خوانندگان محترم آنان را دیدند سخن حقیر را با آنان چک کنند) همراهان بنده عبارت بودند از دکتر ابراهیم متولیان، دکتر محمد ودود حیدری، داود گودرزی، مهرداد بذرپاش و موسیوند و بنده نیز سخنگوی جمع بودم.
پس از احوالپرسی و مقدمات از احمدینژاد سئوال کردم شما برای چی می خواهید کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟
و او پاسخ داد:"هرچه بررسی می کنم می بینم ۱۶سال است دولت دست آقا نیست می خواهم دولتی تشکیل دهم و اختیارش را با آقا بگذارم، عصای دست ایشان باشد برای حل مسائل کشور.”
او صادقانه سخن می گفت و ما هم غیر از برداشته صادقانه تحلیل دیگری نکردیم.
اما بپذیریم مبنای این چرخش ۱۸۰درجه ای امری راز و رمز آلوده است وکسی را به اتقان در قضاوت نمی رسد
تبلور این رازآلودگی را در واژه هایی مانند “بزودی"احمدی نژاد وعبارتهایی مانند اینکه مشایی گفت:"شاید در این زنبیل سرخ حکمتی باشد"یا عبارت بقایی بعداز آخرین زندان که گفت"در زندان برای مشایی چند نفر آدم درست کردم(فرقه)
یا در عبارت مشایی که چندی پیش اهل بیت علیه السلام و امام و آقا را برداشت و احمدینژاد را به مثابه صلوات شعبانیه جای آن گذاشت وبه حامیان گفت:"نه یک قدم از دکتر جلوتر بروید نه یک قدم عقب تر ” باید پیدا کرد
چرایی کشاندن دوستی های راز آلوده شخصی به عرصه سیاست و حکومت اولین قدم برای ورود به مساله است
و تغییر معرفتی را باید با داود احمدینژاد پیدا کرد که گفت:"والا من با برادرم بزرگ شده ام برادری که من می شناسم این نیست و برای همیشه جدا شد و رفت.
#عبدالله_گنجی