سند 2030 طرح اسلام زدایی در حوزه فرهنگ و آموزش ایران
سند 2030 ثابت کرد که لیبرال ها، بعنوان سربازان پیاده نظام نظام جهانی سلطه ، قدم به قدم در حال یاری رسانی سیستماتیک به غرب در جهت فتح تک تک قله های استحاله نظام اسلامی هستند. این خیانت آشکار در چهار ساله اخیر توسط یک حقوقدان ( حسن روحانی ) به شکل اسناد حقوقی تعهد آور بین المللی در ابعاد سیاسی ( برجام )، اقتصادی ( FATF ) فرهنگی و علمی ( 2030) و … به تدریج بر طوق نظام نصب شده است و به اذعان کارشناسان مربوطه پس از دولت حسن روحانی، رهایی از بندهای هریک از این اسناد حقوقی جهانی غیرممکن یا مستلزم هزینه های بسیار زیاد برای نظام خواهد بود.
سناریو تکراری است: با تمسخر آغاز می شود ، سپس انکار، بعد از آن پذیرش ونهایتا اعلان عمومی بعنوان “دستاورد ملی"؛ این چهار مرحله ی تکراری واکنش جناب حقوقدان پس از بیرون زدن دم خروس چنین اسنادی از پشت قبا بوده است. لیبرال ها در حال هزینه تراشی های دراز مدت برای نظام هستند، طوری که نظام توان سرخاراندن را از کف بدهد.
تکلیف نظام با لیبرال ها روشن است ولی وقتی به 2030 می رسیم، صورت مسئله به تصمیمات چهار ساله شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز گره میخورد و مجموعه این تصمیمات در چهارساله اخیر آنقدر ناپلئونی بوده است که آزرده خاطری مقام معظم رهبری را باعث می شود. آسیب شناسی 2030 یادداشتی مفصل و جداگانه را می طلبد با این حال نمی شود از کنار سئوالاتی بداهه از این دست به راحتی گذر کرد که:
آیا شورایعالی انقلاب فرهنگی دانسته با پذیرفتن 2030، چراغ سبز به رخنه همجنسبازی و تعلیمات لائیک و رقص و آزادی تدریس فرق ضاله و مانند این در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران داده است؟ و آیا در جمهوری اسلامی پذیرفتنی خواهد بود که نظام در آینده بواسطه 2030 به دلیل ممیزی آموزگاران فرضا بهایی و چه و چه باید به نهاد بالاسری خود (سازمان ملل) پاسخگو باشد وگرنه چوب تحریم های حقوق بشری با همین بهانه ها بالای سر او خواهد بود؟ اختلاط پسر و دختر در مدارس را چگونه ماستمالی خواهد کرد؟ دستورالعمل های اسلام ستیزانه ابلاغی سازمان ملل را در مدارس کشور چگونه اجرایی خواهد کرد و ده ها نکته برجامی جدید در حوزه آموزش و پرورش رخ خواهد داد که انسان را ناخواسته به یاد آن دیوانه و سنگی که در چاه انداخت می اندازد.
شورایعالی انقلاب فرهنگی در چهار ساله اخیر دیکته های پر غلطی داشته که از چشمان تیزبین دلسوزان نظام دور نمانده است. سکوت مرگبار اعضای شورای انقلاب فرهنگی در نفوذ تفکر لیبرال بر آموزش و پرورش و تغییر کتب درسی در دولت روحانی قابل تامل و اسفناک است..
فقط در حوزه آموزش و پرورش ابتدایی می توان ساعت ها درد و دل نوشت. به صورت مصداقی:
اعضای این شورا چه پاسخی در حذف رکن ” عدل ” از اصول 5 گانه دین در کتب درسی دوره ابتدایی دارند؟
آنها چه توجیهی برای تنزل کتب درسی تعلیمات دینی به کتاب پر بحث و کم محتوای “هدیه های آسمانی” دارند که آن را به یک درس خنثی و تفننی تبدیل کرده که دانش آموزان و آموزگاران را از درس مهم تعلیمات دینی فراری داده است؟
درس قرآن را هم که وضعی مشابه دارد چرا و چگونه به حاشیه تدریس کشانده اند؟
اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی در قبال حذف خزنده دروس انقلابی نظیر “حسین فهمیده” از کتب درسی ابتدایی ، حذف متعدد دروس تاریخ اسلام و تمرکز بر اسطوره پردازی از عصر هخامنشی و تزریق تفکرات لیبرال در کتب درسی اساسا چه موضع گیری داشته اند؟
وارد شدن عکس رییس جمهور مستقر (روحانی) به انحای مختلف در مابین کتب درسی، تخلفی آشکار بوده است که شورایعالی انقلاب فرهنگی ترجیح بر سکوت در قبال آن داده است.
در خصوص کتب تعلیمات اجتماعی مقطع ابتدایی بی ملاحظگی بقدری بسیار است که یادداشتی جداگانه را می طلبد.
این مصادیق صرفا تلنگری است بر نفوذ لیبرال بر ارکان فرهنگی نظام و بالاخص آموزش و پرورش که نظام آموزشی ما را نه در وجه علمی ارتقا دهد، بلکه وجه اعتقادی نسبی که تاکنون بوده را بطور کامل محو کند و پروژه اسلام زدایی از نظام آموزشی ایران را به دنباله راه عصر طاغوت بکشاند..
علمای اعلام، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دلسوزان اسلام.. اینجاست که باید بیدار شویم..
محمد عبدالهی