حجتیه های انقلابی
حجتیه را معمولا به چه تقکری می شناسیم؟ فهم درست از تفکر حجتیه ای بسیار کلیدی است. حجتیه همان است که حضرت امام بارها و بارها تاکید کردند که خطرشان از منحرفین متجدد بیشتر است. تفکر حجتیه ای همه جا بروز و ظهور دارد از جمله در ایام انتخابات.
حجتیه و یا امروزی تر آن، طیف طرفداران شیرازی را تنها در حوزه مناسک مذهبی نبینید. این جریان اعتقادی هرجا به شکلی بروز و تحقق دارد. حتا در سیاست و انتخابات.
اما این جریان چه شاخص هایی دارد؟
یکم. حجتیه های انقلابی نمی توانند دین را در دل دنیا فهم کنند. نتیجه اش می شود نداشتن اندیشه های راهبردی و محاسبات نتیجه گرا. کسانی که مصلحت را در جامعه دینی نمی فهمند از این گروهند. کسانی که تکلیف گرایی را بدون توجه به نتیجه آن راهبرد ساختند از این دسته اند. اینها همان هستند که سالها میان اصلح و صالح مقبول حیران بودند.
دوم. حجتیه ای های انقلابی راهبرد کلان برای مبارزه با دشمن ندارند و اصلی و فرعی را جابجا می فهمند و نمی توانند ایندو را از هم جدا کنند. این جریان اگر امام دم از مقابله با شاه بزند اینها دم از مقابله با دیگری می زدند. بدتر اینکه این جریان چون دشمن اصلی را گم می کند و قدرت شناخت زمین اصلی رقابت را ندارد، خودی ها را تخریب می کند. این جریان معروف است به اینکه دشمن اصلی را در هیاهوی ظاهرگرایی ها گم می کنند و گرفتار فرعیات می شوند.
سوم. این جریان اساسا دین را ظاهری و پوسته ای می فهمد و به همین جهت دچار تعصب های جاهلانه در عرصه زندگی فردی و اجتماعی می شوند. این جریان برای سوء استفاده دشمن بسیار مناسب اند. چون با تعصب های پوسته ای عامل تفرقه افکنی و وحدت شکنی اند. وحدت شکنی نشانه بارز این جریان است. چه وحدت شکنی در حوزه شیعه و سنی و چه وحدت شکنی در عرصه رقابت سیاسی میان جبهه انقلاب هردو از یک جنس تفکر نشات می گیرد.
چهارم. این جریان انقلابی گری را در یک فضای تخیلی و ذهنی تحلیل می کنند. به همین دلیل این جریان قدرت جمع کردن کارآمدی با انقلابی گری را ندارد. قدرت فهم اقتصاد کارآمد را در کنار سیاست انقلابی ندارد. قدرت فهم مبارزه بدون “مشت گره کرده” و “داد زدن” را ندارند.
پنجم. این جریان بسیار منیت دارد و خودش را محور حق می داند. دینداری دیگران را قبول ندارد و تخطئه می کند و هرکس را به بهانه ای از دایره دین خارج می سازد. به همین جهت قدرت بالایی در دوقطبی سازی و “دیو و دلبر” سازی عرصه سیاست دارند. خودشان حق مطلق و باقی باطل مطلقند.
این جریان بسیار خطرناک است. اما در آستانه انتخابات خطرشان صدچندان می شود. چرا؟ چون وحدت شکنند. چون رقیب خودی را بجای رقیب اصلی تخریب می کنند. چون در ظواهر می مانند و قدرت تشخیص باطن انقلابی را از ظواهر ندارند. این جریان چون تک بعدی است قدرت جمع کردن کارآمدی با انقلابی گری را ندارد. چون خودش معیار حق است، هرکس را به بهانه ای طرد می کند و از دایره دین خارج می سازد.
این جریان بیشترین خدمت را به نفع دشمن اصلی در انتخابات می کند.
خیلی باید مراقب تفکر حجتیه و طیف شیرازی های انقلابی بود. اینها مهمترین عامل شکست جبهه حقند.