دانستنی_های_مرگ ۲۶
جهنميها ميگويند: خدايا ما غلط كرديم. ما را به دنيا برگردان. برميگرديم كار خوب ميكنيم. خداوند می فرماید: «اخْسَُواْ» يعني چِخِ!
بعد ميگويد: ميداني چرا به تو گفتم چِخِ! چون تو مؤمنين را مسخره كردي. فكلت را بيرون گذاشتي و آرايش كردي، آنوقت يك دختر چادري را مسخره كردي.
همه نشستيد تخمه شكستيد، آن آقايي را كه رفت نماز بخواند لبخند زدید، ماشينت شيك بود، يك ماشين قراضه در جاده ديدي، ويراژ دادي كه او را بترساني و حال او را بگيري. مسخرهاش كردي.
اصلاً گاهي وقتها ما خودمان سراغ مسخره کردن دیگران ميرويم. ميگوييم اگر چرت و پرتي داري براي من اس ام اس كن. هيچكس نميگويد: آقا اگر يك حرف نوي علمي ديدي به من بگو. تا يك طنز بشنود، به همه رفيقهايش اين طنز را ميگويد. ما چه شديم؟ عامل دلقك بازي شديم؟ هرچه طرف ارزشيتر باشد مسخرهاش خطرناكتر است.
يك كسي سيد را مسخره كند. جرمش بيش از اين است كه غير سيد باشد. كسي پيرمرد را مسخره كند،جرمش بيش از اين است كه جواني را مسخره كند. گاهی مثلاً ميخواهد مادر میخواهد بگويد: مدخل شهر، ميگويد: مخمل شهر! همه نوهها ميگويند: مادر ميخواهي برويم مخمل شهر! او ميگويد: كبابي دم مخمل شهر است. يعني همينطور يك كلمهاي را از يك پيرزني، پيرمردي درميآورند و هي در سرش ميزنند. خيلي بد است…
مجرم را هم نميشود مسخره كرد. اين هم خيلي مهم است. بابا يك كسي زناكار است. ميگويد: اگر زناي او ثابت شد شلاقش بزن، اما حق نداري بگويي: خاك بر سرت! نكبت، بدبخت! مجرم را شلاق ميتواني بزني، اما نميتواني مسخرهاش كني. تحقير!
پيغمبر اسلام و جمعي در يك محلي، گفت و گوهايي داشتند، يك نابينا وارد شد. يكي از افراد جلسه تا ديد نابينا وارد شد، قيافهاش را عبوس كرد… آيه نازل شد «عَبَسَ» عبوس كرد، «وَ تَوَلَّى» كتفش را برگرداند. (عبس/2)
چون يك نابينا وارد جلسه شد، چشمدارها به او عبوس كردند؟ يعني مسخره حرام است، تحقير حرام است ولو طرف نفهمد.
انقدر تمسخر در اسلام مهم است که سوره قرآن برای این واکنش نازل شد! ولی ما آن را انقدر دست کم میگیریم…!
از بیانات حجت الاسلام قرائتی
آیت الله حائری شیرازی
تربیت حسینی
امامان ما تفقّه در دین را بهخوبی به اولادشان یاد میدادند و آنها را تربیت میکردند. پس از عاشورا اوضاع کمی آرامتر شده بود و یزید بر سر صلح آمده بود و میخواست استمالت کرده باشد.
روزی امام سجاد علیه السلام و کودکی از فرزندان امام حسین علیه السلام را نزد خود خواند. یزید رو به آن کودک کرد و گفت: آیا با پسر من، خالد، کُشتی میگیری؟ آن کودک گفت: نه؛ ولی چاقویی به من بده و چاقویی هم به او تا با هم مقاتله کنیم. یا من او را میکشم یا او مرا.
معنایش این است که کُشتی کار دوستان است و دو رفیق با هم کُشتی میگیرند، من با بچۀ تو دوست نیستم. تو با پدر من دوست نبودی، پس من چگونه با بچۀ تو دوست باشم؟! «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ» (من در صلحم با آنکه با شما در صلح است و در جنگم با آنکه با شما در جنگ است). اسلام این است.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 68
او به دنیا می آید و سخت ترین امانت داری دنیا برای ما شروع می شود.دوستش داریم اما این همه ی ماجرا نیست و باید همه ی تلاشمان را بکنیم تا فرزندمان به بهترین شکل ممکن تربیت شود.
فرزند یکی از بزرگترین نعمت های خداوند است. آنها مایه شادی و روشنایی چشم والدین شان هستند. رسول مکرم اسلام می فرمایند: «فرزند بخواهيد و آن را طلب كنيد؛ چرا كه مايه روشنى چشم و شادىِ قلب است»[1]
انسانها در مقابل نعمات الهی مسئول هستند چنانچه خداوند در قرآن به این امر اشاره می کند«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (التكاثر: 8) یعنی: سپس در آن روز از ناز و نعمت بازخواست خواهید شد. بنابراین تربیت صحیح فرزند و هموار کردن مسیر رشدش، (روحی و جسمی) از وظایف مهم والدین خصوصا پدر می باشد.
با توجه به مقدمه ذکر شده باید دید مسیر واقعی تعالی و رشد فرزند چه راهی است؟ و اصلی ترین وظیفه والدین در قبال این مسئله چه چیزی می تواند باشد؟ متاسفانه امروزه بسیاری از خانواده ها مسیر رشد و تعالی کودک را اشتباه طی می کنند که در ذیل به دو مورد اشاره می شود.
کانالهای اشتباهی!
1- توجه ویژه به نیازهای مادی: همه انسانها در کنار نیازهای معنوی و عاطفی به مادیات هم نیاز دارند، کودکان نیز از این قاعده مستثنا نمی باشند اما باید توجه داشته باشیم که نیازهای مادی هیچ وقت اشباع نمی شود. این مسئله هم در کودکان و هم در بزرگسالان به وضوح دیده می شود. مثلا یک فرد مادی گرا از اینکه دارایی هنگفتی داشته باشد راضی نمی شود. کودکان نیز به همین صورت هستند و هیچ وقت از اینکه گرانترین اسباب بازی یا لباس را دارند راضی نخواهند شد. بنابراین هیچ وقت نباید تلاش کنیم که از راه خرید اسباب بازی یا پاسخ مثبت به نیازهای مادی کودک، رضایتش را جلب کنیم. چون این امرشدنی نیست بلکه بایستی این مسئله مدیریت شود و تنها از پاداش به عنوان مشوق فرزند برای تعالی روح استفاده شود نه اینکه بدون حساب همه چیز در اختیارش قرار بگیرد.
2- مثلث سازی: «…بعضی اوقات در خانوادهها بنابه دلایلی همچون عدم سازش والدین با همدیگر یا توهم مهر محبت و نزدیک شدن یکی از زوجین به فرزند، این اتفاق رقم می خورد. و زوج یا زوجه با یکی از بچهها بر علیه والد دیگر ائتلافی تشکیل می دهد و فرزند را به سمت خودش می کشد. یا اینکه هر یک از والدین میخواهند که بر ضد دیگری با کودک متحد شوند. در روان شناسی به این فرآیند مثلث سازی گفته می شود[2].
دلیل این اتفاق این است که زوج یا زوجه فرزند را در یک محوری تصور می کند که در یک طرف خودش، و در آن طرف والد دیگر قرار دارد. پس فکر می کند هر چقدر فرزند از والد دیگر دور شود به وی نزدیک خواهد شد! این تصور از بیخ و بن اشتباه است چرا که فرزند والدینش را در یک طرف و خود را در طرف دیگر خط می بیند که می تواند به هر دو نزدیک یا از هر دو دور باشد.
پیامبر اسلام می فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر بورزید و چون به آنان وعده ای دادید، به وعده خود وفا کنید.»
دو نکته اصلی که نیاز فرزند ماست
1- تامین نیازهای عاطفی: بر عکس نیازهای مادی، آیات و روایات فراوانی در مورد تامین نیازهای عاطفی فرزندان وارد شده است. نکته جالب اینجاست که بر خلاف تصورات عرفی که نقش تربیتی پدر را کمرنگ تلقی می کند، اتفاقا دین مبین اسلام نقش پدر را بسیار با اهمیت می داند، که این نقش قبل از تولد فرزند شروع می شود. برخی از محققین بر این باورند که ممکن است کودک پیش از تولد، عملاً صدای پدر را بهتر از صدای مادر بشنود، زیرا مایع آمنیوتیک، صدای مردانه را، که دارای فرکانس پایین است، بهتر از صدای زنانه تشدید می نماید. و همچنین لمس کودک از روی شکم مادر باعث ارتباط، بین پدر و فرزند خواهد شد.
بعد از تولد نیز مهر و محبت نباید فراموش شود پیامبر اسلام می فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر بورزید و چون به آنان وعده ای دادید، به وعده خود وفا کنید.»[3]
2-عشق به همسر: این مسئله عکس مثلث سازی هست که در بالا اشاره شد. در این روش والدین عاشق همدیگر هستند خصوصا پدر خانواده با تکریم مادر فرزند خویش، باعث آرامش و رشد وی می شود، وقتی مادر فرزند مورد مهر و محبت پدر قرار می گیرید باعث موارد ذیل می شود.
الف: آرامش روحی: کودکان در برهه ای از زمان به صورت طبیعی دچار اضطراب جدایی می شوند و همچنین ترس از دست دادن والدین، وجودشان را فرا می گیرد، اگر کودک از این مرحله به درستی عبور نکند در آینده دچار مشکلات روحی بسیاری خواهد شد. در چنین وضعیتی وقتی پدر خانواده نسبت به مادر رفتارهای عاطفی داشته باشد کودک می تواند از این بحران به سلامتی عبور کند. همچنین كودك بايد احساس كند و ببيند كه والدين و اطرافيانش او را دوست داشته و مورد تأييد قرار ميدهند. دوست داشته شدن و تأييد شدن توسط اطرافيان باعث ميشود كودك نگاهي مثبت و پايدار نسبت به زندگي و آينده داشته باشد، این امر نیز جز عشق ورزی به همسر میسر نخواهد شد.
ب: موفقیت در آینده: بسیاری از رفتارهای خشن و غیر عادی در بزرگسالی ریشه در کودکی افراد دارند بنابراین رفتارهای خشن پدر در خانواده آینده ناشایستی برای کودک رقم می زند و همچنین کودک به راحتی تربیت پذیر نمی شود و حتی حرفهای درست والدین را قبول نخواهد کرد. چرا که كودكان به شخصي اعتماد می کنند که از وی محبت دیدند حتی اگر این محبت به غیر از خودشان مثل مادر یا فرزندان دیگر باشد.
ج:راه صحیح محبت را یاد می گیرد: کودک امروز ما، به زودی بزرگ خواهد شد و در صورت آموختن راههای صحیح محبت دچار عشق های کاذب و شکست در زندگی نخواهد شد چرا که وی محبت صحیح را از پدرش آموخته است که نسبت به مادرش انجام می داد.
د: انتقال محبت از مادر به فرزند: وقتی مادری محبت می بیند وجودش سرشار از عشق می شود و همین عشق را به فرزندان خود منتقل می کند. وی حوصله خوبی برای نگهداری و مراقبت از میوه های زندگی مشترک دارد و ناسازگاری های بچه او را خسته نخواهد کرد همچنین محبت های شوهر تاثیر زیادی در دوران شیردهی خواهد داشت.
[1] - مكارم الأخلاق: ج ۱ ص ۴۸۰ ح ۱۶۶۵
[2] - بوون، ماری، 1913 - م,رواندرمانی خانواده، مترجم انیس خوش لهجه صدق، تهران، انتشارات بعثت،91
[3] -كافى جلد 6- ص 49
آنگونه که از مقاتل فهمیده می شود نیمه های شب اهلبیت به کوفه رسیدند. زنان و کودکان را پشت دروازه شهر پیاده کرده و بر روی خاکها نشاندند. زینب مظلومانه برای امام سجاد علیه السلام و کودکان آبی، غذایی، رختخوابی و زیراندازی ندارد. در حالیکه باید از امام سجاد علیه السلام پرستاری نماید و به سفارش حسین علیه السلام عمل کند. امام حسین علیه السلام به زینب علیها سلام مرتباً سفارش می کردند که نگذار کودکانم اذیت شوند و آزار ببینند و نگذار درد یتیمی بر آنها اثر کرده و بهانه بابا را بگیرند.
حال زینب علیهاسلام چه کند؟ او بچه ها را یکی یکی بر روی خاکها می خواباند و هر کدام را که بی قراری کرده و خوابش نمی برد در آغوش گرفته، سرش را بر روی شانه قرار می دهد و با نوازش می خواباند. سپس از امام سجاد علیه السلام پرستاری می کند. پس از رسیدگی به این امور امام سجاد علیه السلام دیدند که عمه شان زینب آمد پهلوی ایشان نشست نماز شب را بجا آورد. وقتی نماز شب زینب علیهاسلام تمام شد یک سئوال برای امام سجاد علیه السلام ایجاد شده بود که آن را با عمه اش عنوان کردند. این پرسش و پاسخ به راستی احساسات آدمی را بر می انگیزد. امام سجاد علیه السلام می گوید: عمه جان، ندیده بودم نماز شبت را نشسته بخوانی. چرا؟ (یعنی عمه جان نباید از تو که داغ شش برادر داری سئوال کنم که چرا نماز شب خواندی، معلوم است که تو نماز شب را ترک نخواهی کرد. تو اصلًا به اینجا آمدی که نماز شب زنده شود) و زینب سلام الله علیها پاسخی می دهد که نه فقط امام سجاد، بلکه عالم را آتش می زند. می فرماید: نور دیده برادرم، دلم می خوست که نماز شبم را ایستاده بخوانم، اما هر چه کردم دیدم زانوانم یارای ایستادن ندارد. البته این جمله را در شب عاشورا نیز زینب سلام الله علیها نقل می کنند. اما در اینجا ناقل امام سجاد علیه السلام و در آنجا فضه خادمه است. فضه خادمه می گوید: شام عاشورا زینب مظلومه با ام کلثوم در بیابان براه افتاده و کودکان را یکی پس از دیگری جمع کردند. سپس پیغامی به عمر سعد داد که این بچه ها از بین می روند. تو می خواستی حسین را بکشی که کشتی، حال مقداری آب برای این کودکان بده.
بدین ترتیب یک مشک آب آوردند که زینب آنرا میان کودکان تقسیم نمود و در اینجا سکینه شیرین زبان روضه ای جانگداز برای زینب خواند. وقتی آب را به سکینه دادند نخورد و گفت: عمه جان اجازه بده به گودال قتلگاه بروم. زینب علیهاسلام پرسید: برای چه؟ سکینه گفت: می خواهم این آب را بر حلقوم بریده بابا بریزم، چرا که صدای العطش العطش او را شنیده ام.
فضه خادمه می گوید: وقتی دل زینب برای بچه ها آرام شد و به آنها آب داد، نشست و نماز شب را بجا آورد. آری اکنون هنگام راز و نیاز با خداست.
«تَتَجافی جُنُوبُهُم عَنِ الْمَضاجِعِ یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً» (سجده/16)
اما وقتی نمازشان تمام شد، فضه پرسید بی بی جان. زینب، ندیده بودم که نماز شبتان را نشسته بخوانید و زینب جواب داد دلم می خواست نماز شبم را ایستاده بخوانم، اما هر چه کردم، زانوانم تاب ایستادن نداشت. لذا آن شب زینب نماز شب را روی خاکها خوانده و بچه ها را نیز بر روی خاکها خواباند.
منبع : مظاهری، حسین؛ به سوی حق؛ ص181
آیت الله العظمی سیستانی (حفظه الله تعالی)
به طور کلّی كافر غیر کتابی نجس است و مراد از کافر كسی است كه:
الف. به خداوند متعال یا به یگانگی او معترف نباشد
ب. یا معترف به نبوّت خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) نباشدنواصب یعنی آنهایی كه نسبت به ائمّه (علیهم السلام) اظهار دشمنی مینمایند، نجس هستند. همچنین شخصی كه به یكی از چهارده معصوم (علیهم السلام) از روی دشمنی و بغض دشنام دهد، نجس میباشد
ج. یا یكی از ضروریات دین را منكر شود و این انکار طوری باشد كه به تکذیب خاتم الأنبیاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برگردد، هرچند به طور اجمالی باشد؛ و در این رابطه فرقی نمیکند که آن ضروری، از واجبات مانند نماز، روزه، زکات و حجاب باشد یا از کارهای حرام مانند شراب خوردن، ربا و غنا باشد، یا از مسائل اعتقادی مثل معاد یا مودّت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.
بنابراین فردی که دینی را انتخاب نکرده باشد یا دارای دینی غیر از دین اسلام باشد یا دین اسلام را انتخاب نموده امّا بعضی از دستوراتی را که از ناحیه خداوند متعال به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ شده - در حالی که میداند گفته پیامبر خداست - انكار نماید، کافر میباشد.
امّا فردی که اسلام را به عنوان دین خویش انتخاب نموده ولی به دلایلی مانند دوری از محیط مسلمانان یا القاء شبهات مخالف دین، بعضی از احکام فرعی دین مثل خمس و حجاب را بدون آنکه قصد تکذیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفته ایشان را داشته باشد منکر گردد، کافر نمیباشد هرچند منحرف است.
شایان ذکر است؛ نواصب یعنی آنهایی كه نسبت به ائمّه (علیهم السلام) اظهار دشمنی مینمایند، نجس هستند. همچنین شخصی كه به یكی از چهارده معصوم (علیهم السلام) از روی دشمنی و بغض دشنام دهد، نجس میباشد. [1]
پی نوشت ها:
[1] العروة الوثقی، ج1، کتاب الطهارة، فصل فی النجاسات، ص93، الثامن، قبل از م1 و م2 / همان، ص96، م3 / منهاج الصالحین، ج1، کتاب الطهارة، المبحث السادس: طهارة من الخبث، الفصل الاول: فی اعیان النجاسة، ص130، التاسع، قبل از م409 / توضیح المسائل جامع،ج1، احکام نجاسات، مورد هشتم، ص68 و 69، م120 و124
منبع:
سایت سراج