آیت الله حائری شیرازی
تربیت حسینی
امامان ما تفقّه در دین را بهخوبی به اولادشان یاد میدادند و آنها را تربیت میکردند. پس از عاشورا اوضاع کمی آرامتر شده بود و یزید بر سر صلح آمده بود و میخواست استمالت کرده باشد.
روزی امام سجاد علیه السلام و کودکی از فرزندان امام حسین علیه السلام را نزد خود خواند. یزید رو به آن کودک کرد و گفت: آیا با پسر من، خالد، کُشتی میگیری؟ آن کودک گفت: نه؛ ولی چاقویی به من بده و چاقویی هم به او تا با هم مقاتله کنیم. یا من او را میکشم یا او مرا.
معنایش این است که کُشتی کار دوستان است و دو رفیق با هم کُشتی میگیرند، من با بچۀ تو دوست نیستم. تو با پدر من دوست نبودی، پس من چگونه با بچۀ تو دوست باشم؟! «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ» (من در صلحم با آنکه با شما در صلح است و در جنگم با آنکه با شما در جنگ است). اسلام این است.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 68
او به دنیا می آید و سخت ترین امانت داری دنیا برای ما شروع می شود.دوستش داریم اما این همه ی ماجرا نیست و باید همه ی تلاشمان را بکنیم تا فرزندمان به بهترین شکل ممکن تربیت شود.
فرزند یکی از بزرگترین نعمت های خداوند است. آنها مایه شادی و روشنایی چشم والدین شان هستند. رسول مکرم اسلام می فرمایند: «فرزند بخواهيد و آن را طلب كنيد؛ چرا كه مايه روشنى چشم و شادىِ قلب است»[1]
انسانها در مقابل نعمات الهی مسئول هستند چنانچه خداوند در قرآن به این امر اشاره می کند«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (التكاثر: 8) یعنی: سپس در آن روز از ناز و نعمت بازخواست خواهید شد. بنابراین تربیت صحیح فرزند و هموار کردن مسیر رشدش، (روحی و جسمی) از وظایف مهم والدین خصوصا پدر می باشد.
با توجه به مقدمه ذکر شده باید دید مسیر واقعی تعالی و رشد فرزند چه راهی است؟ و اصلی ترین وظیفه والدین در قبال این مسئله چه چیزی می تواند باشد؟ متاسفانه امروزه بسیاری از خانواده ها مسیر رشد و تعالی کودک را اشتباه طی می کنند که در ذیل به دو مورد اشاره می شود.
کانالهای اشتباهی!
1- توجه ویژه به نیازهای مادی: همه انسانها در کنار نیازهای معنوی و عاطفی به مادیات هم نیاز دارند، کودکان نیز از این قاعده مستثنا نمی باشند اما باید توجه داشته باشیم که نیازهای مادی هیچ وقت اشباع نمی شود. این مسئله هم در کودکان و هم در بزرگسالان به وضوح دیده می شود. مثلا یک فرد مادی گرا از اینکه دارایی هنگفتی داشته باشد راضی نمی شود. کودکان نیز به همین صورت هستند و هیچ وقت از اینکه گرانترین اسباب بازی یا لباس را دارند راضی نخواهند شد. بنابراین هیچ وقت نباید تلاش کنیم که از راه خرید اسباب بازی یا پاسخ مثبت به نیازهای مادی کودک، رضایتش را جلب کنیم. چون این امرشدنی نیست بلکه بایستی این مسئله مدیریت شود و تنها از پاداش به عنوان مشوق فرزند برای تعالی روح استفاده شود نه اینکه بدون حساب همه چیز در اختیارش قرار بگیرد.
2- مثلث سازی: «…بعضی اوقات در خانوادهها بنابه دلایلی همچون عدم سازش والدین با همدیگر یا توهم مهر محبت و نزدیک شدن یکی از زوجین به فرزند، این اتفاق رقم می خورد. و زوج یا زوجه با یکی از بچهها بر علیه والد دیگر ائتلافی تشکیل می دهد و فرزند را به سمت خودش می کشد. یا اینکه هر یک از والدین میخواهند که بر ضد دیگری با کودک متحد شوند. در روان شناسی به این فرآیند مثلث سازی گفته می شود[2].
دلیل این اتفاق این است که زوج یا زوجه فرزند را در یک محوری تصور می کند که در یک طرف خودش، و در آن طرف والد دیگر قرار دارد. پس فکر می کند هر چقدر فرزند از والد دیگر دور شود به وی نزدیک خواهد شد! این تصور از بیخ و بن اشتباه است چرا که فرزند والدینش را در یک طرف و خود را در طرف دیگر خط می بیند که می تواند به هر دو نزدیک یا از هر دو دور باشد.
پیامبر اسلام می فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر بورزید و چون به آنان وعده ای دادید، به وعده خود وفا کنید.»
دو نکته اصلی که نیاز فرزند ماست
1- تامین نیازهای عاطفی: بر عکس نیازهای مادی، آیات و روایات فراوانی در مورد تامین نیازهای عاطفی فرزندان وارد شده است. نکته جالب اینجاست که بر خلاف تصورات عرفی که نقش تربیتی پدر را کمرنگ تلقی می کند، اتفاقا دین مبین اسلام نقش پدر را بسیار با اهمیت می داند، که این نقش قبل از تولد فرزند شروع می شود. برخی از محققین بر این باورند که ممکن است کودک پیش از تولد، عملاً صدای پدر را بهتر از صدای مادر بشنود، زیرا مایع آمنیوتیک، صدای مردانه را، که دارای فرکانس پایین است، بهتر از صدای زنانه تشدید می نماید. و همچنین لمس کودک از روی شکم مادر باعث ارتباط، بین پدر و فرزند خواهد شد.
بعد از تولد نیز مهر و محبت نباید فراموش شود پیامبر اسلام می فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر بورزید و چون به آنان وعده ای دادید، به وعده خود وفا کنید.»[3]
2-عشق به همسر: این مسئله عکس مثلث سازی هست که در بالا اشاره شد. در این روش والدین عاشق همدیگر هستند خصوصا پدر خانواده با تکریم مادر فرزند خویش، باعث آرامش و رشد وی می شود، وقتی مادر فرزند مورد مهر و محبت پدر قرار می گیرید باعث موارد ذیل می شود.
الف: آرامش روحی: کودکان در برهه ای از زمان به صورت طبیعی دچار اضطراب جدایی می شوند و همچنین ترس از دست دادن والدین، وجودشان را فرا می گیرد، اگر کودک از این مرحله به درستی عبور نکند در آینده دچار مشکلات روحی بسیاری خواهد شد. در چنین وضعیتی وقتی پدر خانواده نسبت به مادر رفتارهای عاطفی داشته باشد کودک می تواند از این بحران به سلامتی عبور کند. همچنین كودك بايد احساس كند و ببيند كه والدين و اطرافيانش او را دوست داشته و مورد تأييد قرار ميدهند. دوست داشته شدن و تأييد شدن توسط اطرافيان باعث ميشود كودك نگاهي مثبت و پايدار نسبت به زندگي و آينده داشته باشد، این امر نیز جز عشق ورزی به همسر میسر نخواهد شد.
ب: موفقیت در آینده: بسیاری از رفتارهای خشن و غیر عادی در بزرگسالی ریشه در کودکی افراد دارند بنابراین رفتارهای خشن پدر در خانواده آینده ناشایستی برای کودک رقم می زند و همچنین کودک به راحتی تربیت پذیر نمی شود و حتی حرفهای درست والدین را قبول نخواهد کرد. چرا که كودكان به شخصي اعتماد می کنند که از وی محبت دیدند حتی اگر این محبت به غیر از خودشان مثل مادر یا فرزندان دیگر باشد.
ج:راه صحیح محبت را یاد می گیرد: کودک امروز ما، به زودی بزرگ خواهد شد و در صورت آموختن راههای صحیح محبت دچار عشق های کاذب و شکست در زندگی نخواهد شد چرا که وی محبت صحیح را از پدرش آموخته است که نسبت به مادرش انجام می داد.
د: انتقال محبت از مادر به فرزند: وقتی مادری محبت می بیند وجودش سرشار از عشق می شود و همین عشق را به فرزندان خود منتقل می کند. وی حوصله خوبی برای نگهداری و مراقبت از میوه های زندگی مشترک دارد و ناسازگاری های بچه او را خسته نخواهد کرد همچنین محبت های شوهر تاثیر زیادی در دوران شیردهی خواهد داشت.
[1] - مكارم الأخلاق: ج ۱ ص ۴۸۰ ح ۱۶۶۵
[2] - بوون، ماری، 1913 - م,رواندرمانی خانواده، مترجم انیس خوش لهجه صدق، تهران، انتشارات بعثت،91
[3] -كافى جلد 6- ص 49
حفظ زندگی مشترک نیاز به ملزومات زیادی دارد؛ که یکی از مهمترین این ملزومات صبوری به خرج دادن از سوی هر دو طرف است. سهم صبر در زندگی شما چقدر است؟
وقتی عمر یک زندگی مشترک که با دنیایی از عشق و امید آغاز شده است به یک یا دو سال قد نمی دهد، پای علت های مختلفی به وسط کشیده می شود؛ برای مثال اشتباه در انتخاب همسر، مسائل مالی، دخالت خانواده ها و عوامل متعدد دیگر. درست است که هر کدام از این عوامل در جای خودشان از اهمیت برخوردار هستند اما به معنای آن نیست که وجود آنها لزوماً مساوی با طلاق خواهد بود.
به طور کلی اگر بین زن و مرد از لحاظ خصوصیات روانی، اجتماعی و… شکاف وجود نداشته باشد و هنوز علاقه ای میان آنها برقرار باشد می توان به ادامه زندگی در کنار حل و فصل سایر مسائل امیدوار بود. اما متأسفانه خیلی از زوج هایی که این ویژگی ها را دارند هم کارشان به طلاق می کشد. یکی از دلایل مهم این فرجام تلخ، کم صبر شدن جوانان است. برای مثال، زوج های جوان امروزی کمتر حاضرند تفاوت ها یا کمبودها را تحمل کنند و یا برای کاهش این تفاوت ها و حل مسائل صبر به خرج بدهند.
از کی صبرمان کمتر شد؟
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، دنیای سرعت نامیده شده است. در دوره ما همه چیز آنقدر سریع اتفاق می افتد که فرصتی برای صبر کردن باقی نمی گذارد. برای مثال اگر بخواهید احوالی از برادرتان در آن سوی کره زمین بپرسید، کافی است چند عدد یا حرف را لمس کنید تا او در کمتر از یک دقیقه اخبار احوالش را به سمع و نظرتان برساند. افزایش سرعت وسایل نقلیه، فست فودها، سامانه های نقل و انتقال پول، ماهواره ها و بسیاری عوامل دیگر نیاز ما را به صبر کردن کمتر از گذشته کرده اند. به غیر از این مورد، عوامل دیگری هم دست اندرکار این ماجرا هستند از جمله:
1. تغییر در شیوه های تربیتی. چند سالی می شود که «نه» گفتن والدین به انتظارات به جا و نا به جای بچه ها به یک قضیه ممنوعه تبدیل شده است. یعنی از وقتی که بچه ها سالار شدند، خیلی از ما پدر و مادرها احساس وظیفه می کنیم که به محض لب تر کردن فرزندمان، خواسته او را برآورده کنیم.
2. نگاه منفی نسبت به صبر و صبوری. در گذشته آدم های صبور مورد تحسین قرار می گرفتند ولی امروزه بعضی از ما آدم های صبور را «تو سری خور» تلقی می کنیم. علت مهم این مسئله هم آن است که تعریف صبر را از «حرکت کردن همراه با مشکلات» به «سکون» تغییر داده ایم و این دیدگاه جدید را هم به فرزندانمان منتقل کرده ایم.
3. آموزش ندادن صبر به فرزندانمان.
صبر بیست و چهار عیار
صبورترین فردی که می شناسید چه کسی است؟ لازم نیست مسلمان و یا حتی مذهبی باشید، اگر فقط درباره حضرت زینب (س) شنیده باشید نام ایشان را در صدر صبورترین انسان های تمام تاریخ به زبان خواهید آورد.
مسلماً حتی تصور آنچه که در عاشورا بر حضرت زینب (س) گذشت و حماسه ایی که صبر ایشان در بیدار کردن بشریت خلق کرد، بسیار فراتر از ذهن قاصر و توانایی روانی محدود ما انسان های نوعی است، اما به مصداق این شعر که:
« آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید»
دست کم می توانیم به اندازه وُسع خود برای افزایش دادن توانایی روانمان از آموزه های ایشان بهره بگیریم.
جان زندگی تان در دستان صبر شما است
مرگ ناگهانی زندگی های مشترکِ نوپا به دلیل کم صبری زوجین، اتفاق تلخی است که در این سال ها زیاد دیده می شود. اگر شما هم جزء زوج هایی هستید که تازه ازدواج کرده اید و یا در شُرُف ازدواج هستید برای تقویت صبرتان چند کار انجام بدهید:
1. درباره صبر مطالعه کنید. مهم است که شما معنای درست صبر را درک کنید و بدانید که صبر چه است و چه نیست.
2. جدول صبر تهیه کنید. یک صفحه کاغذ بردارید و روی آن یک جدول با دو ستون بکشید. در ستون اول مواردی را که موفق شدید صبر کنید بنویسید و در ستون دوم مواردی را که موفق به صبر نشدید ثبت کنید. از موارد کوچک شروع کنید و هر هفته تعداد موارد نوشته شده در ستون اول و دوم را با هم مقایسه کنید. هر بار که تعداد موفقیت هایتان بیشتر شد به خودتان جایزه بدهید.
3. قبل از لبریز شدن کاسه صبرتان، حواستان را پرت کنید. برای مثال اگر از یکی از رفتارهای همسرتان خوشتان نمی آید و قبلاً در این باره با او صحبت کرده اید ولی او همچنان آن رفتار را دارد، قبل از اینکه نسبت به رفتار او واکنش نشان بدهید کاری بکنید، مثلاً تا ده بشمارید یا صلوات بفرستید.
4. هدف داشته باشید. بعد از ازدواج، حفظ زندگی مشترک مهمترین هدف شما است. پس روی این هدف تمرکز کنید و برای رسیدن به آن با همسرتان تشریک مساعی داشته باشید.
5. احترام و عاطفه را حفظ کنید. اجازه ندهید که تفاوت ها و اختلافات باعث از بین رفتن پرده های احترام و علاقه بین شما و همسرتان بشوند. به این فکر کنید که مسئله اخیر را هم با کمک یکدیگر به سلامت پشت سر خواهید گذاشت و نباید سختی ها و مشکلات احترام و عاطفه بین شما را کمرنگ کنند.
6. تلاش کنید. صبر با تلاش و امید عجین شده است. پس از همان ابتدا سعی کنید مسائل را حل کنید و همکاری همسرتان را هم برای حل مسائل جلب کنید. مراجعه منظم به یک مشاور خانواده مجرب، مطالعه درباره حفظ زندگی مشترک و راهکارهای مدیریت مشکلات سال های اول ازدواج، شرکت در کارگاههای تقویت بنیان خانواده و مدیریت تفاوت های زوجین می تواند در کنار صبرتان شما را به سر منزل مقصود برساند.
7. زمان بدهید. کنار آمدن با تفاوت های یکدیگر و پذیرفتن آنها، حل کردن مسائل و اختلاف نظرها و ایجاد تفاهم همگی نیاز به زمان دارند.
8. از الگوهای صبر بیاموزید. حضرت زنیب (س) یکی از برجسته ترین اسوه های صبر هستند که مطالعه درباره شیوه زندگی ایشان می تواند راهگشای مشکلات شما باشد. پس سعی کنید ایشان را بیشتر بشناسید و در موقع سختی ها در سبک رفتاری ایشان تأمل کنید.
عصر تکونولوژی، عصر ارتباطات، دنیای دیجیتال و … واژه هایی هستند که جهت توصیف جهان کنونی، فارغ از تفاوت های توسعه یافتگی و جهان سومی، مورد استفاده قرار می گیرند. چرا که در دهکده جهانی، هر یک از کشورها به سهم خود در تلاشند تا با ورود به عرصه جدید ارتباطی، گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. در این میان، کشور ما نیز از این قافله عقب نمانده و امروز حتی در دورافتاده ترین روستاها و شهرهای کوچک، استفاده از وسایل ارتباط جمعی جدید چون، اینترنت، ماهواره (علی رغم محدودیت های ایجاد شده) و گوشی های هوشمند به امری طبیعی تبدیل شده است.
سوالی که اما ممکن است ذهن هر مخاطبی را درگیر خود کند این است که این تکنولوژی وارداتی که همانند سایر تکنولوژی ها، برساخته غرب است، تا چه اندازه سبب ایجاد مسائل و مشکلاتی می شود که ضروری است جهت حل آنها اندیشه کنیم؟ مسلما فضای مجازی مانند بسیاری از ابزارهای دیگر، دارای فرصت ها و چالش هایی است، اما در این نوشته به دنبال اتخاذ تدابیری هستیم که مشکلات فرد با ورود به این فضاها، به ویژه مشکلات کودکان را شناسایی کرده و برای حل آن ها چاره اندیشی کنیم.
بدیهی است که بیان همه مشکلات فضای مجازی و ارائه راهکارها در این باره، در حد این نوشتار نیست، لذا در این یادداشت با تمرکز بر تأثیر تکنولوژی های جدید ارتباطی در قالب فضای مجازی بر کودکان، سعی می شود تا حدودی موضوع روشن شود.
صفحات: 1· 2
ما دو سال و سه ماه است که ازدواج کردهایم. مراسم عروسیمان زمستان بود و چنان برفی میآمد که وقتی چند دقیقه برای عکاسی توی باغ قدم زدیم لباسهای او هم مثل من سفید شد. آنقدر سرد بود که در تمام عکسها قیافهام شبیه بستنی یخی لهشده در ته یخچالهای مغازههاست. اصلاً همین موضوع از یک ماه مانده به عروسیمان باعث دعوامان شد. من دلم میخواست در اردیبهشت عروسی بگیریم. فکر میکردم عکسهایمان با گلهای بهاری چقدر قشنگ میشود و میتوانیم حتی از باغ تالار استفاده کنیم. اما زهی خیال باطل!
دیماه بود و من خانه نبودم که مادرش به خانهمان آمد و به بهانۀ بیماری بسیار شدید پدربزرگش عروسی را سه ماه جلو انداخت. از همان موقع یک کلمه به تکیهکلامهایم اضافه شد: «بیعرضه»! همسرم هر کاری که انجام میداد از نظر من به بدترین شکل انجام میشد. هیچوقت فکر نمیکردم که میتوانم کاری را به او بسپارم. او حتی نتوانسته بود تاریخ عروسیمان را سر جایش نگه دارد حالا چه برسد به کارهای دیگر. خلاصه که من شده بودم یک زن همهفنحریف. شیر آب خراب است؟ خودم درستش میکنم. لامپ سوخته؟ خودم عوض میکنم. یخچال صدای اضافی میدهد؟ خودم به تعمیرکار زنگ میزنم. اینطور بود که تمام مسئولیتهای زندگی به گردنم افتاد. یک بار که از کار بیرون و کارهای خانه خیلی خسته بودم سرش داد زدم و گفتم: «من فقط تو این خونه زندگی میکنم؟ این خونه فقط خونۀ منه؟ دست به سیاه و سفید نزنی یه وقت.» خیلی خونسرد نگاهم کرد و گفت: «تو میذاری مگه؟»
راست میگفت. من اجازه نمیدادم که او کاری انجام دهد. من دائم با انتقاد و بیعرضه بیعرضه گفتنهایم، اعتماد به نفسش را گرفته بودم. از طرفی بابت کارهایم ناراحت شدم و از طرفی دیگر خوشحال که مشکل را پیدا کردهام. کمی که گذشت و دعوامان را فراموش کردیم از او خواستم حمام و دستشویی را بشوید و خودم آشپزخانه را مرتب کردم. وقتی کارهایمان تمام شد از اینکه اینقدر خوب همه جا را تمیز کرده از او تشکر کردم. جای وسایل را اشتباه گذاشته بود، اما این باعث نشد او را سرزنش کنم. بعد از آن کارهای مختلف را به او سپردم. اگر کمی اشتباه میکرد سرزنشش نمیکردم. همینطور به مرور کارهایم کمتر شد. حالا بیشتر حس میکنم که یک زندگی مشترک داریم.
برگرفته از سایت تبیان