?روز یکشنبه ۲۴ دیماه توفیق شد تا به اتفاق یکی از دوستان خوبم ، خدمت آقای عزیزمان رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی رسیدیم و دقایقی بی دغدغه و در فضایی صمیمی و آرام با ایشان سخن گفتیم ؛ این مژده را به دوستان بدهم که به خلاف برخی شایعات روزهای اخیر ، ایشان هیچگونه ناراحتی جسمی و کسالت مشهودی نداشتند و تندرست و در سلامت کامل بودند.
? در این جلسه برای ایشان از طرح کتاب” تمدن رضوی” در ادامه فکری کتاب انسان ۲۵۰ ساله خودشان سخن گفتم و ایشان به بدیع بودن و جذابیت موضوع و حتی جالب بودن خود عنوان تمدن رضوی اشاره نمودند و بعد از تورق چند صفحه فرمودند که کتاب را می خوانند ۰
?در خلال این دیدار آقای دکتر حقانی که با دست پر از کتابهای موسسه تاریخ معاصر آمده بود، کتاب کم حجمی را به آقا معرفی نمود که در مورد تبلیغات ضد ایرانی در کتب درسی یکی از کشورهای همسایه بود آقا فرمودند کاش مطالب مهمش را علامت می زدید تا من راحت تر بخوانم ؛ بعد از تقدیم کتاب کم حجم مذکور ، آقای حقانی چند کتاب حجیم دیگر را رو کرد!! من به کنایه و شوخی و البته رندی؛ طوری که آقا بشنوند گفتم آقای حقانی مگر متوجه نشدید در مورد کتاب کم حجم قبلی چه فرمودند ؟!چطور انتظار دارید این همه کتاب قطور را بخوانند ؟ آقا بلافاصله متوجه کنایه طنزگونه من شدند و با تاکید و لبخند و کمی هم جدیت گفتند : نخیر ! میخوانم !
? از نکات جالب این جلسه به روز بودن ایشان در زمینه فرهنگ و مطالعه کتاب است ؛ در این مورد البته این بار نیز مثل دفعه قبل ، جلوی ایشان کم آوردم ! چرا که ایشان کتابی را مطالعه کرده بودند که راجع به سقوط امپراطوری عثمانی بود و سوال کردند شما کتاب “صلحی که همه صلح ها را بر باد داد” را خوانده اید ؟ جواب ما منفی بود !! چون از چاپ کتاب زمان اندکی نگذشته و به اصطلاح تازه از تنور در آمده .در مورد کتاب کمی صحبت نمودند۰ ( کتاب صلحی که همه صلح ها را بر باد داد نوشته دیوید فرامکین ، انتشارات ماهی ، زمان انتشار پاییز ۱۳۹۶ ) اینکه گفتم مثل دفعه قبل ، چون در یکی از دیدارهای قبل که خدمت شان رسیدم به من گفتند که فلان کتاب را که بهاییان نوشته اند شما خوانده اید ؟ گفتم خیر ! با تعجب گفتند چرا ؟ با پررویی و حاضر جوابی گفتم: معلوم است چون حضرتعالی رهبر کشور هستید و بیشتر این کتب مجانی خدمت تان ارسال می شود ! لذا طبیعی است که شما از آخرین وضعیت بازار نشر با خبر باشید!! ( توجیهی برای تنبلی خودم!! ) با لبخند فرمودند: اشکالی ندارد ! من از این کتاب دو نسخه دارم و یک نسخه اش را به شما میدهم ؛ و البته چند روز بعد کتاب وعده داده شده به دستم رسید.
? خدا را شکر که رهبری داریم که زودتر از همه در جریان نوسانات و کوران کتاب و نشر و فکر قرار دارند. این نکته را هم بگویم من از تاکید ایشان بر خواندن کتاب اخیر ( یعنی صلحی که همه صلح ها را بر باد داد ) حدس قریب به یقین زدم که بینش سیاسی ایشان باید تا حدود زیادی متاثر از مطالعه زیاد و بالطبع بصیرت تاریخی شان باشد. ( والله اعلم )
? اما دو تاسف !! اول اینکه کاش این خیل عظیم ولایت مدار و دوستداران آقا به اقتدای از ایشان اهل مطالعه و آن هم فهم و درک تاریخی بشوند !! بخصوص کسانی که به تفسیر و بسط بیانات معظم له در تریبون های اجتماعی و سیاسی می پردازند ، لااقل کمی به افق فکری و ظرائف گفتار آقا نزدیک شوند. و اما تاسف دوم اینکه از کاهلی و طمع خودم بگویم که موقع خروج از بیت در دل گفتم : کاش ایشان مثل دفعه قبل از این کتاب “صلحی که همه صلح ها را بر باد داد” هم دو نسخه داشته باشند !!
خطاناپذیری و عصمت رسول اکرم در گفتار و رفتار از مسلّمات دین اسلام و مورد اتفاق قاطبة مسلمین است و آیات کریمة
[سوره النساء (4): آيه 80]
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً (80)
هر كس پيامبر را پيروى كند، بىشك خداوند را اطاعت كرده است و هر كه اعراض كند و سرباز زند، ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهايم.
پيامها:
1- سخن و رفتار پيامبر همچون قرآن، حجّت و لازم الاجراست. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ …»
2- اطاعت از اوامر حكومتى پيامبر واجب است. (مراد از اطاعت رسول، فرمانهاى حكومتى اوست، و گر نه اطاعت از دستورات الهى كه با بيان رسول ابلاغ مىشود، اطاعت از خداست نه رسول.) «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ»
3- اوامر پيامبر، پرتوى از اوامر الهى و در طول آن است. «يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»
4- وظيفهى پيامبران، تبليغ است، نه تحميل. «وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً»
آیات مرتبط:
1- فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً (65)
نه چنين است به پرودگارت سوگند، كه ايمان (واقعى) نمىآورند مگر زمانى كه در مشاجرات و نزاعهاى خود، تو را داور قرار دهند، و در دل خود هيچ گونه احساس ناراحتى از قضاوت تو نداشته باشند (و در برابر داورى تو) كاملًا تسليم باشند.
2- [سوره الأحزاب (33): آيه 36]
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً
و هيچ مرد و زن با ايمانى حقّ ندارند هنگامى كه خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند، از سوى خود امر ديگرى را اختيار كنند و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى نمايد، پس بدون شك به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.
3- «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»،او هیچگاه از روی هوای نفس سخن نمی گوید
و دهها آیه دیگر قرآن کریم بر عصمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه بر عصمت قاطبه پیامبران الهی به صراحت دلالت دارند
✔️ وقتى خبر يافتند كه سلمان، به حكمرانى مدائن منصوب شده و قرار است به آن ديار بيايد، براى استقبال از او، در بيرون شهر تجمع كردند.
مردم ، بر اساس ذهنيت خود نسبت به زمامداران، مى پنداشتند كه وی، با همراهيانى بسيار و جلال و شكوهی خواهد آمد، بر مركبى آراسته خواهد نشست و با تشريفاتى خاص، به مقر حكومت خود وارد خواهد شد.
✔️ چشم ها به افق، در انتظار رسيدن سلمان، دوخته شده بود. ديدند سوارى از دور مى آيد. وقتى نزديك شد مشاهده کردند پيرمرد ریش سفیدی است با وقار، بدون هیجان زدگی از آن همه استقبال کننده، سوار بر الاغ و اندک غذا و كوزه اى آب همراه دارد.
از او سراغ سلمان را گرفتند.
پاسخ داد: سلمان ، من هستم .❗️
✔️ براى اهالى مدائن، که با نوع زندگی و زر و زیور و خدم و حشم حاکمان ایران آشنا بودند خیلی تعجب آور و باور نكردنى بود، که چنین حاکم ساده زیستی را می دیدند، فردی که ظاهرش بازنشسته و از كار افتاده می نمود، ولی آمده بود تا شهرى با عظمت همچون مدائن با آن سابقه حكومت هاى قدرتمند و دستگاههاى عريض و طويل را اداره کند؟!
✔️ سلمان، نه بر اسب ويژه سوار شد و نه به كاخ رفت، بلكه خانه كوچكى در كنار مسجد را اقامتگاه خويش ساخت و به اداره امور پرداخت .نه از رسیدن به حکومت ذوق زده بود و نه ریاست را موجب فخر می دانست و برای نگهداری حکومتش هم لازم ندید با چنگ و دندان به آن بچسبد و به هزاران حیله متوسل شود.
✔️ سلمان در ايام حكومت خود، بيت المال را صرف مردم مى كرد و حتى حقوق شخصى خويش را نيز به نفع جامعه و نيازمندان خرج مى كرد.
زندگى ساده و روش مردمى سلمان، بر محبوبيت او مى افزود، اينگونه رفتار، طبيعتا انتقادى غير مستقيم از شيوه كسانى بود كه در حكومت، به سود شخصى مى انديشيدند و در سايه امكانات بدست آمده از بيت المال، به وضع خود سر و سامان بخشيده، و زندگى جدا از مردم براى خود فراهم مى كردند.
منبع: کتاب سلمان و بلال - از استاد جواد محدثى
▪️پ ۰ن:
اگر از بدست آوردن حکومت ذوق زده می شویم و برای تثبیت خود با هر وسیله ای دفاع می کنیم و آبروی مسلمان را هم می ریزیم، چقدر از سلمان عقبیم و او چه مقدار از ما متمدن تر است.
محمد حسین مرکبی
آیه الله میر باقری اگر کسی عاشورایی شد قبل از اینکه شهـید شود طالب شهادت و مستشهد می شود. طالب شهادت بودن از شهادت مهم تر است. ممکن است انسان طالب شهادت نباشد در میدان جنگ تیر غیبی به او اصابت کند. این درجه از شهادت درجه خوبی است ولی درجه مطلوب نیست؛ آن مستشهدی که عمری طالب شهادت بوده ممکن است هنوز روزی اش نشده باشد درجه اش بالاتر است. همه ما باید با درک عاشورای امام حسین به نقطه ای برسیم که جزو مستشهدین شویم دلمان بخواهد در راه امام حسین به شهادت برسیم و در رکاب امام زمان طالب این معنا باشیم؛ همواره این را از خدا بخواهید خاصیت عاشورا این است که انسان را طالب شهادت می کند.
اگر تجلی از عاشورا در کسی واقع شود بیقرار می شود. دلش می خواهد خونش را در راه خدا بدهد که دست بندگان خدا را بگیرد. تحلیل من از کل انقلاب اسلامی چیزی غیر از این نیست؛ انقلاب اسلامی یک پرده از عاشورا است. عاشورا آرام آرام در عالم ظهور پیدا می کند آن حقیقتی که از قتلگاه امام حسین در عالم پیدا شد آرام آرام ظهور پیدا می کند. یکی از پرده های آن انقلاب امام است و انشاالله پرده ای است که به ظهور امام زمان که تجلی نهایی است و در ادامه عاشورا است می رسد. قیام امام زمان مزد عاشورای امام حسین است در روایت آمده است مزد امام حسین است که خدا امام زمان را از فرزندان او قرار داده است. انشاالله خدای متعال همه ما را جزو شهدای رکاب امام زمان و مستشهدینی که طالب شهادت در رکاب امام زمان هستند قرار دهد. السلام علیک یا اباعبدالله…
? آیا احساس میکنی مشکلاتت خیلی زیاد و طاقت فرسا شده؟
?خدایا مگر من چکار کردهام که اینقدر باید بدبختی بکشم؟!
? هر موقع در زندگیات نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام، نمازت را بررسی کن؛ شاید در نماز کم میگذاری. البته مؤمن در دنیا مشکل و سختی هم دارد؛ گاهی مریض میشود، گرفتار میشود، تصادف میکند. بالاخره انسان مؤمن با مشکلات درگیر میشود، اما اگر احساس کردی این مشکلات خیلی زیاد و طاقتفرسا شده است یا این مشکلات نباید اینقدر تو را اذیت کند، احتمالاً از نمازت کم گذاشتهای. نمازت را درست کن؛ انشاءالله مشکلات تو برطرف میشود.
? در امور معنوی هم همینطور است. مؤمن گاهی دچار هوس گناه میشود، دچار وسوسههای شیطان میشود، مؤمن گاهی دچار خطا میشود. اما اگر دیدی خطاکاریهایت دارد تو را از گردونه خارج میکند، وضع معنویت دارد بد میشود، به حدی که دیگر با خدا ارتباط نداری، اولین کاری که باید بکنی این است که نمازت را درست کنی. به خودت بگو: «معلوم است که من دارم بد نماز میخوانم.»
? حتماً دیدهاید بعضیها وقتی گرفتار میشوند، میگویند: «خدایا مگر من چکار کردهام که اینقدر باید بدبختی بکشم؟!» اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید، باید بگوید: «خدایا مگر من بد نماز میخوانم که اینقدر گرفتار میشوم؟!»
? بخشی از کتاب “چگونه یک #نماز خوب بخوانیم؟” اثر علیرضا پناهیان
——————–
@resane_ahkam