آگهی ترحیم؛ به علت مرگ ناگهانی
در اين عالم قوانين خيلي ساده اي حكمفرماست و به قدري باهم ارتباط دارد كه تاثيرات شگرفي در هستي بر جاي مي گذارد.انسان هايي موفق هستند كه آگاهي و شناخت لازم را نسبت به اين قوانين داشته باشند پس هر كس داناتر است، در حقیقت توانمند تر و موفق تر است.
چوبي چند متري با قطري كم درون ديواره سديه بتوني و استوار به هر علت عمدي يا سهوي جا مانده است اين چوب به مرور زمان در يك فرايند طبيعي مي پوسد و باعث مي شود آب در درون این دیوار بتونی نفوذ كند و در مدت زماني طولاني آبراهي به پشت سد باز كند و در نهايت با خوردگي ديواره بر قطر سوراخ و شكاف بيفزايد و موجبات شکستن سد را فراهم کند.
به نظر مي رسد كه اين فروپاشي سد امري طبيعي و مرگ عادي بوده ولي هنگامي كه مهندس سازه به سد مي نگرد و بررسي مي كند به مرگ زود هنگام سد اشاره مي كند و آن را طبيعي و در عين حال غير طبيعي مي شمارد چون اگر اين چوب چند متري وجود نداشت، عمري به مراتب بيشتر از اين داشت ولي اين مانع موجب شد تا عمر سد بسيار كوتاه تر از حد خود گردد.
مردم به سبب گناهان و ترك عبادت و تقوي الهي دچار مرگ زودرس مي شوند و پيش از آن كه مرگ محتوم و قطعي آنان برسد خودشان با دست هاي خود،گور خود را مي كنند و از نعمت زندگي محروم مي شوند. خدارند در آيات ٣و ٤ سوره نوح عبادت گريزي ، بي تقوايي و اطاعت نكردن از پيامبر الهي را موجب مرگ معرفي مي كند.
سنت الهي
در اين عالم قوانين خيلي ساده اي حكمفرماست و به قدري باهم ارتباط دارد كه تاثيرات شگرفي در هستي بر جاي مي گذارد.انسان هايي موفق هستند كه آگاهي و شناخت لازم را نسبت به اين قوانين داشته باشند پس هر كس داناتر است، در حقیقت توانمند تر و موفق تر است.
حقيقت مرگ
مرگ از دست دادن يك حالت و بدست آوردن يك حالت ديگر است و مانند هر تحول ديگري فناء نسبي است. وقتي خاک تبديل به گياه مي شود به معنايي مرگ او رخ مي دهد ولي مرگ مطلق نيست. خاك شكل سابق و خواص پيشين خود را از دست داده و ديگر آن تجلي و ظهوري را كه در صورت جمادي داشت ندارد، ولي اگر از يك حالت و وضع مرده است در وضع و حالت ديگري زندگي يافته است.
مرگ نيستي و نابودي نيست تحول و تطور است، منتهي دنيا و زندگي در عالم ماده مرحله اي از تكميل و آمادگي است. همچنان كه نطفه انسان فقط و فقط بايد در رحم قرار گيرد تا به نهايت رشد و كمال جسمي خود برسد، روح و نفس براي نمايان ساختن و به فعليت رسيدن استعدادها و قابليت های خود بايد در رحم دنيا جاي گيرد. نمايان ساختن يك استعداد همان رشد و تكامل دادن آن است.
دنيا زماني براي پرده برداشتن از رازهاي موجود نيست بلكه براي فعليت دادن به استعدادهاي نهفته اي چون راز است. در اينجا پرده برداشتن، به ايجاد كردن است. مسير دنيا و حيات و زندگي او صفات انساني را از نهانگاه قوه و استعداد به صفحه فعليت و كمال بيرون مي آورد، پس دنيا پرورشگاه استعداد ها و دار التربيه انسان هاست و مرگ پايان زمان پرورش و تربيت.
زمان مرگ
در فرهنگ قرآني مرگ به دو سبب اصلي اتفاق مي افتد؛ مرگ هايي كه به سبب پايان يافتن توان و ظرفيت جسمي بدن فرا مي رسد مرگ طبيعي يا اجل مسمي است و مرگ هايي كه به علت اتفاقات و رفتارهاي آدمي رخ مي دهد مرگ زودرس و ناگهاني يا اجل معلق مي باشد.
مرگ زود هنگام يا مرگ ناگهاني به طور مستقيم ارتباط نزديكي با رفتار انسان دارد.
اجل مسمي كه از آن به اجل حتمي نيز ياد مي شود همان اجل مكتوب است و غير قابل تغيير تفسير شده است. اجل معلق اجلي است كه از جانب خداوند تغيير پذير است و از آن جايي كه اين اجل ارتباط تنگاتنگي با اعمال و رفتار انسان دارد، بايد از آن به عنوان اجل زود هنگام يا مرگ ناگهاني ياد كرد.
اشتباه بزرگ همه اين است كه در صورت مرگ هر كسي در اطلاعيه ترحيم او چنين مي نويسند (به علت مرگ ناگهاني) در حالي كه فقط خدا عالم به غيب و اسرار نهان است كه او با اجل مسمي از دنيا رفته يا اجل معلق…
هر انساني اگر به طور طبيعي و به اجل مسمي از دنيا برود عمر بيشتري خواهد داشت ولي سنت الهي اين است كه به سبب رفتارهاي اين زمان از ميان مي رود وعمرش كوتاه شده و گرفتار مرگ مي گردد و به بيان زيباتر فرصت طلايي رشد و تكامل را از دست مي دهد و مانند ميوه كال و نرسيده از بين مي رود .
تاثير اعمال در حيات و مرگ
اعمال و رفتار انسان رابطه و تاثير مستقيمي با حيات و مرگ او دارند، به اين ارتباط، رابطه علت و معلولي مي گويند.قرآن کریم مي فرمايد: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (نحل /٩٧)
دو عنصر مهم علت را در حيات طيبه، باور و عقيده و عمل صالح مي داند و در جاي ديگر براي عذاب و رنج، بي ايماني و عمل ناصالح را علت اصلي دانسته است.
اينكه گناهان در جهان تكوين اثر مي گذارند از آن روست كه نظام هستي بر اساس اسباب و علل افريده شده است و هر كاري در جهان در امر ديگر جهان تأثير مي گذارد، همچنان كه افزايش مصرف سوخت فسيلي از سوي انسان موجب افزايش گازهاي گل خانه اي و آسيب ديدن لايه ازون در جو و افزايش گرما و مرگ و مير گياهان و جانوران بسيارمي شود.
مرگ زود هنگام يا مرگ ناگهاني به طور مستقيم ارتباط نزديكي با رفتار انسان دارد.
اجل مسمي كه از آن به اجل حتمي نيز ياد مي شود همان اجل مكتوب است و غير قابل تغيير تفسير شده است. اجل معلق اجلي است كه از جانب خداوند تغيير پذير است و از آن جايي كه اين اجل ارتباط تنگاتنگي با اعمال و رفتار انسان دارد، بايد از آن به عنوان اجل زود هنگام يا مرگ ناگهاني ياد كرد.
گناهان مرگ افرين
مردم به سبب گناهان و ترك عبادت و تقوي الهي دچار مرگ زودرس مي شوند و پيش از آن كه مرگ محتوم و قطعي آنان برسد خودشان با دست هاي خود،گور خود را مي كنند و از نعمت زندگي محروم مي شوند. خدارند در آيات ٣و ٤ سوره نوح عبادت گريزي ، بي تقوايي و اطاعت نكردن از پيامبر الهي را موجب مرگ معرفي مي كند.
به معنايي اين امور سه گانه عمر را كوتاه كرده و مرگ را پيش مي اندازد؛ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ: كه خدا را بپرستيد و از او پروا داريد و مرا فرمان بريد (۳)
يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴) [تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و [اجل] شما را تا وقتى معين به تاخير اندازد اگر بدانيد چون وقت مقرر خدا برسد تاخير بر نخواهد داشت﴾
در آيه ١٠ سوره ابراهيم اعراض از دعوت الهي راموجب كاهش عمر دانسته، بالواقع مردم زمينه انزال عذاب الهي را با دوري از دعوت الهي فراهم كرده و زمينه بلاياي طبيعي را مانند طوفان، سيل، قحطي و زمين لرزه را مساعد مي كنند: قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾
پيامبرانشان گفتند مگر درباره خدا پديد آورنده آسمان ها و زمين ترديدى هست او شما را دعوت مى كند تا پاره اى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و تا زمان معينى شما را مهلت دهد. گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد مى خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى پرستيدند باز داريد پس براى ما حجتى آشكار بياوريد.منابع:
عدل الهي -شهيد مرتضي مطهري
تفسير الميزان-علامه محمدحسين طباطبايي
تفسير نور-اقاي قرائتي