یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
آیت الله مجتبی تهرانی می فرماید:
“من دنبال مطلبی بودم و فکر می کنم این قضیه (اُذكُروا مَوتاكُم بِالخَير) برای بعد از معاویه است، وقتی که او مُرد، یک سری مسائل رو شد. یک سری رو بود، روتر شد. کارهایی که کرده بود، جنایاتی که کرده بود، رو شد و ظاهراً بعد از این مسائل بود که این مطلب مطرح شد: “اذکروا موتاکم بالخیر” (مردگانِ خود را به نيكي ياد كنيد). من این را از کلک های بنی امیه می دانم. حالا که مرده است خوبی هایش را بگو، بدی هایش را نگو. می خواهم بگویم چه طور اینها برنامه ریزی شده در جامعه پیش می رفتند.
(درس اخلاق آیتالله مجتبی تهرانی ٦ بهمن ٩٠)
و علامه شهید مرتضی مطهری بیان می کردند: “در میان ما معروف است، میگوییم: اذکروا موتاکم بالخیر. اسم این حرف را باید بگذاریم فلسفه ي معاویهای که هرکه رفت، بگوییم پروندهاش بسته شد. چرا بسته شد؟! اتفاقا باید پرونده آنها باز باشد، یعنی افرادی که در سرنوشت آینده مؤثرند، باید جامعه پرونده آنها را باز نگهدارد.”
(کتاب فلسفه تاریخ، ج١، ص ۲۰۵
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ !
ﺍﻣﺎﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ
نگاهتون نیک افکارتون بلند نظر
????امام على(ع)فرمودند:
جاهِدوا فى سَبيلِ اللّهِ بَأَيديكُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِكُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِكُم؛
در راه خدا با دستهاى خود جهاد كنيد، اگر نتوانستيد با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستيد با قلب خود جهاد كنيد.
بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۴۹، ح۲۳
قال ابوعبدالله : «و إیّاکَ وَ خَصلَتَین» از دو خصلت بپرهیز؛ «الضَّجرَ وَ الکَسَلَ». «ضَجر» به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بیحوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثهای یا از وضع مزاجی خودش یا از کاری که به عهده او هست؛ ملول و دلتنگ میشود. میفرماید مراقب باش، دچار این دلتنگی، ملالت و کمحوصلگی نشوی؛ این کم حوصلگی، ضجر است. «کَسَل»، عبارت است از تنبلی. یک کاری را انسان تأخیر بیاندازد بهخاطر تنبلی… بعد فرمود: «فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ»؛ امام اصل مطلب را مورد توجه قرار میدهند، میفرماید اگر بیحوصله شدی، بر حق صبر نمیکنی، یک مسیر حقی است که آن را انتخاب کردید… یک مقداری سخت میگذرد، مشکل درست میشود، بیحوصله میشوید رها میکنید…«و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً»؛(۱) وقتی دچار «کسل»، یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمیکنی، آن کاری را که باید انجام بدهی؛ حقی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمیکنی به خاطر تنبلی، به خاطر تنپروری و تنبلی. ۹۵/۹/۱۶
۱) أمالي صدوق، ص۵۴۳.