یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
امید عالم وآدم خداکند که بیایی
به زخم فاطمه مرهم خداکند که بیایی
غریبه گی نکن ای آفتاب پرده نشینم
تمام داروندارم خدا کند که بیایی
عالیه رجبی
استاد طیب (از شاگردان مرحوم دولابی) میگوید:
شاید سال شصت و شش بود، یکی از سفرهای حجّی که خدا توفیق داده بود و با تعدادی از رفقا در محضر ایشان (مرحوم حاج اسماعیل دولابی) مشرّف بودیم؛ بزرگواری هم که ایشان هم به رحمت خدا رفت و آدم با فضیلتی بود، خدمت حاج آقا عرض کرد: وقتی به مسجد الحرام رفتم، به خدا عرض کردم: خدایا جدا مکن. ما را هم قاطی بندگانت بخر. بعد اشاره کرد و گفت میوه فروش ها در هم می فروشند، خریدار هم در هم می خرد، تو هم ما را در هم و یک جا بخر؛ ما پوسیده ها و لک دارها را دورنریز.
حاج آقای دولابی فرمودند: نه، خدا این کار را نمی کند … اتّفاقاً خدا آن لک دارها و لِهیده ها را می خرد؛ کسانی که احساس می کنند نتوانستند در پیشگاه خدا عمل به درد بخوری انجام دهند؛ خود را دست خالی و سرشکسته می بینند؛ خود را بندگان بد و پست و معصیت کاری می شمارند؛ اتّفاقاً خدا خریدار اینهاست و اینها را جدا می کند.
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
یک روز استاد بزرگ اخلاق، آخوند ملا حسینقلی همدانی، سر کلاس چند بار پشت سر هم تکرار میکند: « آفرین سید محمد سعید، آفرین سید محمد سعید» به طوری که حاضران تعجب میکنند که [علیرغم غایب بودن سید محمد سعید] این چه حرفی بود؟!
بعدا که از سید محمد سعید حبوبی سؤال میکنند که تو در آن روز کجا بودی؟ جواب میدهد:
«در قایق نشسته بودم و از کوفه به کربلا میآمدم؛ در کنار من مرد عربی خوابیده بود و سرش را به کتف من گذاشته بود و خُرخُرکنان آب دهانش را روی من میریخت، ولی من دلم نیامد که او را بیدار کنم. آن وضع را تا کربلا تحمل کردم ولی او را بیدار نکردم» و تحسین آخوند نسبت به سید محمد سعید، به خاطر همین امر بود.
تذکرة المتقین، مقدمه، ص ۲۲-۲۳
الإمام الكاظم عليه السلام: ما مِن أحَدٍ دَهَمَهُ أَمرٌ يَغُمُّهُ أَو كَرَبَتْهُ كُربَةً فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ثُمَّ قالَ ثَلاثَ مَرّاتٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ إلاّ فَرَّجَ اللّه ُ كُربَتَهُ و أذهَبَ غَمَّهُ؛
امام كاظم عليه السلام فرمودند :هر كس گرفتار چيزى است كه غمگينش مى سازد يا ناخوشايندى كه ناراحتش مى كند، اگر سر به آسمان بلند كند و سه بار «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بگويد، بى ترديد، خداوند، گره از كارش خواهد گشوده و غمش را برطرف خواهد كرد.
مكارم الأخلاق، ص 347
مجالس و محافل توسّل به حضرت وليّ عصر بسيار خوب است؛ ولي توسّلي كه مطلوب و منظور از آن حقّ باشد؛ وصول به حقّ باشد؛ رفع حجب ظلماني و نوراني باشد؛ كشف حقيقت ولايت و توحيد باشد؛ حصول عرفان إلهي و فناء در ذات اقدس او باشد. اين مطلوب و پسنديده است. و لذا انتظار فرج كه حتّي در زمان خود أئمّه عليهم السّلام از بزرگترين و با فضيلتترين اعمال محسوب ميشده است. همين بوده است.
توسّل به حقيقت ولايت آن حضرت براي كشف حجاب هاي طريق، از افضل اعمال است؛ زيرا توحيد حق از افضل اعمال است. و انتظار ظهور خارجي آن حضرت نيز بواسطۀ مقدّميّت بر ظهور باطني و كشف ولايت آن حضرت همچنين مفيد است؛ و انتظار ظهور خارجي بر اين اصل محبوب و پسنديده است.
منبع : امام شناسی، ج۵، ص۱۹۰