یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
با تاسف سقف پرداخت حقوق ماهیانه 24 میلیون تومان برای مدیران دولتی در سال 96 به تصویب رسید. با به ظاهر قانونی شدن حقوقهای نجومی تنها راه مردمی مبارزه با تبعیض، انقلابیگری است. مردم با رای ندادن به جریان شرافیت دولتی در انتخابات 96 میتوانند گیرندگان حقوقهای نجومی را مجازات کنند.
به نظرم این فرمایشات رهبر انقلاب را که اندکی پس از انتخابات92 بیان شد، جبهه انقلاب و چهره های مختلفش باید ده ها بار بخوانند تا قشنگ جا بیفتد
من به تکلیف خود عمل می کنم؛ نتیجه هرچه شد، شد؟!
امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختیها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟
تکلیف گرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند. مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه.
اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و واقعیتها را ملاحظه کرده و بر طبق این واقعیتها برنامهریزی و کار کرده است، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیفگرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.
(بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان – 6 مرداد 1392)
بنــــ﷽ــام تـــــو
باز بارانٰ …
با ترانہ …
دارد از مادر نشانہ …
بوی باران …
بوی اشڪ مادرانہ …
پر ز نالہ …
ڪودڪی با مادری پهلو شڪستہ …
سمت خانہ …
ڪوچہ ها و تازیانہ …
گریه های ڪودڪانہ …
حمله ی نامرد پَستی وحشیانہ …
تازیانہ تازیانہ …
پس چرا مادر ، چرا گم ڪرده راه آشیانہ …
باز باران …
دانہ دانہ ، حیـدرانہ …
بی صدا و مخفیانہ …
آه ، از غسل شبانہ …
زینبــانہ …
لرزه افتاده به شانہ …
پشت تابوتی روانہ …
باز باران …
باز …
شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت
نوشته اند:«ما زالت بعد ابیها معصبة الراس،ناحلة الجسم،باکیة العین،منهدة الرکن ».زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابه ای را که به سر بسته بود از سر باز کند.
روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر می شد.بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمی گریان دیدند.«منهدة الرکن »این جمله معنی عجیبی دارد.«رکن »یعنی پایه،مثل یک ساختمان که پایه هایی دارد و روی آن پایه ها ایستاده است.
از نظر جسمانی،پا و ستون فقرات رکن انسان است،یعنی انسان که می ایستد روی این بنای استخوانی می ایستد.گاهی از نظر جسمی،این رکن خراب می شود،مثل کسی که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد.ولی گاهی انسان از نظر روحی آنچنان درهم کوبیده می شود که گویی آن پایه های روحی که روی آن ایستاده است خراب شده است.
زهرا را بعد از پدر اینچنین توصیف کرده اند.زهرا و پیغمبر عاشقانه یکدیگر را دوست می دارند.به فرزندانش امام حسن و امام حسین که نگاه می کند،بی اختیار می گرید،می گوید:
فرزندان من!کجا رفت آن پدر مهربان شما که شما را به دوش می گرفت،شما را به دامن می گذاشت و دست نوازش به سر شما می کشید؟
منبع: شهیدمطهری -مجموعه آثار جلد۱۶
اسماء همسر جعفر طیّار نقل میکند که:
در لحظه های پایانی زندگانی حضرت زهرا(س) متوجّه آن بزرگ زنان عالم بودم
جلو رفتم، فاطمه(س) را دیدم که رو به قبله نشسته و دستها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا میکند:
پروردگارا!بزرگا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه های حسن و حسین در فراق من، از تو میخواهم از گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری
▪️ ذخائر العقبی، ص 53