چرا اندیشکده «استراتفور»آمریکا، ایران را «قدرت هشتم» جهان میداند؟
در ۳۸ سال گذشته و در گامهای اول، راهبردهای آمریکا و شرکای غربی و عربی آنها بر خاموش کردن شعلههای انقلاب اسلامی متمرکز بود، اما به تدریج این راهبردها بر روی مهار نفوذ و قدرت منطقهای ایران قرار گرفت و گامی به عقب رانده شد. در واقع، مرزهای امنیتی ایران در ۳۸ سال گذشته بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی گسترش یافته و امروز فصل مشترک تمامی برآوردهای استراتژیک غرب از منطقه غرب آسیا که مقامات آنها به صراحت بیان میدارند، تأکید بر قدرت منطقهای ایران و حضور و نفوذ آن در عراق، سوریه، لبنان، یمن و… است.
این دستاورد مهم در حوزههای پیرامونی که در شش سال اخیر در مبارزه با تروریسم تکفیری تجلی و کارکرد روشنی داشته، در سه بعد و عرصه ملی کارکرد و کارنامه درخشانی به جای گذاشته است.
اول اینکه این حضور و نفوذ، کارکرد و دستاورد قاطعی در مؤلفههای امنیت ملی ایران داشته و هر برنامه و تدبیر ماجراجویانه علیه ایران را بدون در نظر گرفتن مؤلفههای قدرت منطقهای ایران، غیرقابل محاسبه و اجرا کرده است به گونه ای که هر درگیری واقعی نظامی با ایران، به سرعت به یک جنگ منطقهای تبدیل خواهد شد. توانمندیهای حزبالله در کنار مرزهای فلسطین اشغالی، در کنار بقیه اهرمهای قدرت منطقهای ایران، به شاخصه قاطع «بازدارنده» تبدیل شده و ضریب امنیت ملی ایران را ارتقا بخشیده است.
دوم اینکه این حضور ، نفوذ و قدرت منطقهای که تهدیدات خطرناک تروریسم تکفیری را از مرزهای جغرافیایی ایران دور کرده، احساس امنیت و آرامش در داخل کشور و در بین آحاد جامعه را به خوبی نمایان کرده است و شهروندان ایرانی، به خوبی از پیوند امنیت داخلی با امنیت منطقهای و کارکرد حضور منطقهای ایران بهرهمند شده و آن را احساس میکنند.
سوم اینکه این حضور و نفوذ و قدرت منطقهای، ضمن تغییر در معادلات قدرت و موقعیت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، جایگاه سیاسی جدیدی به ایران داده که هر طرح و تدبیر منطقهای را بدون در نظر گرفتن دیدگاه و رویکرد ایران، ناممکن میداند.