نسل هتل نشین!!!
سی سال پیش، دخترهای خانه صبحها زود بیدار میشدند تا قبل از مدرسه رفتن همهجای خانه را رفت و روب کرده باشند و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند و پسرها باید یا صبح زود یا عصر نان و مایحتاج خانه را خرید میکردند و کارهای مردانه را کمک پدر خود انجام میدادند.
حالا با نسلی مواجهیم که صبح که بیدار میشوند انگار از هتل خانهشان خارج میشوند!
چونکه والدینش به عنوان مستخدمین “هتل خانه ” همهجا را رفت و روب خواهند کرد و با یک تلفن همهچیز درب خانه مهیاست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن میخوابد و خانهای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا میخورد احساس مسئولیت ندارد آیا در آینده برای خانوادهاش و یا در برابر سرزمینی که از آب و خاک آن بهرهمند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!
برای این نسل سرزمین هم چون هتلی است که میتوان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهرهمند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم مثل خانه برای این نسل، هتل است با این فرق که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمدهاند.
این نسل را چه کسی و چه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟
کی بود؟ کی بود؟!
اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم و…همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این نسل هتل نشین بدهیم…