خطبه ی ۱۵۰
ره آورد حکومت مهدی (عج)
امیرمومنان فرمودند:
ألَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَي مِثَالِ الصَّالِحِينَ لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ …
بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدي (عج)) كه فتنه هاي آينده را دريابد، با چراغي روشنگر در آن گام مي نهد، و بر همان سيره و روش پيامبر (ص) و امامان (ع) رفتار مي كند تا گره ها را بگشايد، بردگان و ملتهاي اسير را آزاد سازد، جمعيتهاي گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آوري مي كند،
حضرت مهدي (عج) سالهاي طولاني در پنهاني از مردم به سر مي برد آنچنان كه اثرشناسان، اثرقدمش را نمي شناسند، گرچه در يافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان كنند. سپس گروهي براي درهم كوبيدن فتنه ها آماده مي گردند و چونان شمشيرها صيقل مي خورند، ديده هاشان با قرآن روشنايي گيرد، و در گوشهاشان تفسير طنين افكند، و در صبح گاهان و شام گاهان جامهاي حكمت سر مي كشند.
تدوین:مرتضوی نژاد
.
یا بقیةالله فی ارضه
برای دوریات آهِجگر بهانه گرفت
شکست بغضنهان،چشمِتر بهانه گرفت
خوشا به حال دلم، از فراق و هجرانت
خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت
همین زمان که دعا می کنی برای دلم
همین دقیقه دلم بیشتر بهانه گرفت
دمی ز ماه رخت پرده را کنار بزن
برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت
همیشههرکهدلش سوختازغم هجران
به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت
روزی دم روباهی لای سنگی گیر کرد و بر اثر تقلای زیاد دمش کنده شد ، روباه دیگری آن را دید و با تمسخر گفت پس دمت چه شد ؟؟ روباه بی دم گفت من الان سبکتر شده ام و انگار در هوا پرواز میکنم و تا میتوانست از لذت بی دم بودن گفت. روباه دوم نیز فریب خورد دمش را با تلاشی زیاد و درد بسیار کند و لذتی هم نیافت ، با تعجب و عصبانیت پرسید : پس آن لذتی که میگفتی چه شد؟ روباه اول گفت : اگر به دیگر روباه ها از درد کنده شدن دم و مضرات آن بگوییم ما را مسخره میکنند ، و همینطور این روند و تفکر انقدر در میان روباه ها رواج پیدا کرد تا کار به جایی رسید که اکثر روباه ها بی دم شدند و اگر روباه با دمی را میدیدند مسخره اش میکردند
هم اکنون نیز در آخرالزمان اگر کسی حیا و عفت و عبادت و خدا و انتظار فرج را داشته باشد مورد تمسخر و انکار شدید جامعه واقع میشود و اگر همرنگ گناهان و کثافات آنها باشد مورد تایید خواهد بود.
کار به جایی رسیده که حرف خیر خواهان خریدار ندارد و جاهلان و فاسدان پرستش میشوند ، همچون زمان قوم لوط که گفتند:
لوط و پیروانش را از شهر بیرون کنید زیرا مردم پاکدامنی هستند و از ناپاکی ما بیزارند
اگر همرنگ اکثرشان نباشید تمسخر میشوید اما خداوند در ایه 100 سوره مائده میفرمایند: هرگز پاک و ناپاک برابر نیستند حتی اگر تعداد بیشمار ناپاکیها تو را به شگفت آورد
بخوان دعای فرج را که یاربرگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَف
الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ
وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْک
َالْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ و
الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ و
عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ
فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی
فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْث
الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَة
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا
اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.
یــا صــاحب الــزمان
هر شب برای منتظران یک هزار سال
از هجر اوست اصل پریشانیِ زمین
یلدا بیا به شوق سحر«العجل»بخوان
بی شک رسد زمان گل افشانیِ زمین