علامه مجلسی چنین نقل میکند که در بعضى از کتب معتبره دیدم از مسلم جصّاص نقل شده است:
«ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. زمانی که درهای دار الاماره را گچکارى میکردم، ناگاه شنیدم فریادهایى از اطراف بلند شد. از کارگر زیر دستم پرسیدم: چرا کوفه دچار زاری و فغان گشت؟ جزع و فزع و بی تابی کردن و لطمه زنی در محدوده شرع که ضرر قابل توجهی بر آن مترتب نشود ، در مصیبت امام حسین استحباب روایی دارد
گفت: همین حالا سر یکى از خارجیهایی که بر یزید خروج کرده را آوردهاند.
گفتم: آن خارجى کیست ؟ گفت حسین بن على .من صبر کردم تا کارگر رفت؛ چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم؛ جایی که مردم منتظر ورود اسیران و سرهاى بریده بودند. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهلبیت حضرت سیدالشهداء و اولاد فاطمه بودند؛ دیدم که على بن الحسین بر شترى برهنه سوار است و غل و زنجیر به او آسیب رسانده و خون از رگهاى گردنش جارى است. او گریه میکرد و اشعاری با این مضامین میخواند:
«اى امت بد رفتار خدا شما را از باران رحمتش سیراب نکند، اى امتى که احترام جدّ ما را درباره ما مراعات نکردید. اگر روز قیامت پیغمبر خدا ما را جمع کند، شما در جواب چه خواهید گفت. شما ما را بر پشت شتران بیجهاز میگردانید. گویا ما آن افرادى نیستیم که پایه دین را براى شما محکم کرده باشیم»
در همین زمان، مردم کوفه از روی دلسوزی به بچهها نان، گردو و خرما میدادند. ام کلثوم آنها را از دست و دهان کودکان میربود و دور میافکند و فریاد میزد: «اى مردم کوفه صدقه بر ما حرام است…». زنان کوفه با مشاهده این وضعیت براى مصیبت اهلبیت گریه میکردند.
امکلثوم سر خود را از محمل خارج کرد و گفت: اى اهل کوفه آرام باشید. مردانتان ما را میکشند و زنانتان براى ما گریه میکنند. خدا در روز قیامت بین ما و شما داورى خواهد کرد. در همان هنگام بود که ناگاه صداى ضجه بلند شد و سر شهیدان که سر امام حسین پیشاپیش آنان بود را آوردند.
زینب با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی محمل زد و خون از زیر مقنعهاش فرو ریخت، سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین اشاره کرده و اشعارى را خواند:
اى ماهی که چون بسر حدّ کمال رسید، به ناگاه خسوف او را ربوده و غروبش را مقدّر کرد.پاره قلبم گمان نمیکردم که چنین مصیبتی در انتظارت باشد.
برادرم با فاطمه کوچکت سخنی بگو؛ زیرا نزدیک است که قلبش آب شود. برادرم! قلب مهربانت چه شد که اکنون سفت و سخت شده است…»بحار الانوار ج45 صجریان مذکور نمی تواند مستند برای قمه زنی قرار گیرد زیرا اساسا قمه زنی در نزد عرف مصداق عزاداری نمی باشد و هیچ کس در فراق عزیزانش شمشیر به سر نمی زند ، اما به سر و صورت زدن و حتی زدن سر به درب منزل و مانند آن در فراق عزیزان امری مرسوم در نزد عرف است و نوعی جزع و فزع کردن تلقی می شود و تا زمانی که ضرر خاصی بر آن مترتب نشود ، بی اشکال است و این نوع جزع و بی تابی کردن در فراق امام حسین هم مصداق عزاداری و حزن تلقی می شود .
بنابراین از جریان حضرت زینب می توان استحباب به سر و صورت زدن و مانند آن را در مصیبت امام حسین استنباط کرد نه قمه زنی را .
115
ما در گذشته این روایت را چون مرسل نقل شده بود ، از حیث سندی تضعیف کرده و رد کردیم ، اما با تامل بیشتری که حول مساله داشته ایم و این که جریان مذکور در کتاب شریف و معتبر بحار الانوار نقل شده است و علامه مجلسی نیز تصریح می کند که این جریان را از کتب معتبر نقل می کند ، و از سوی دیگر در گذشته نیز ثابت کرده ایم که تمام روایاتی که در کتب معتبر ما نقل شده است مورد استناد است جز موارد اندکی از آنها که خلاف سنت قطعی می باشد ؛
و از سوی دیگر جزع و فزع و بی تابی کردن و لطمه زنی در محدوده شرع که ضرر قابل توجهی بر آن مترتب نشود ، در مصیبت امام حسین استحباب روایی دارد ؛
با توجه به تمام این نکات به این نتیجه رسیدیم که روایت مذکور صحیح است و حضرت زینب سلام الله علیها بی اختیار با دیدن سر مبارک امام حسین ، سر خودش را به عنوان حزن و اندوه و مصیبت بر محمل می کوبد که به ناگاه سر خونین می شود ، ما نیز وقتی عزیزی از خود را از دست می دهیم ممکن است بی اختیار چنین رفتاری از ما صادر شود .
البته این نکته را متذکر می شویم که جریان مذکور نمی تواند مستند برای قمه زنی قرار گیرد زیرا اساسا قمه زنی در نزد عرف مصداق عزاداری نمی باشد و هیچ کس در فراق عزیزانش شمشیر به سر نمی زند ، اما به سر و صورت زدن و حتی زدن سر به درب منزل و مانند آن در فراق عزیزان امری مرسوم در نزد عرف است و نوعی جزع و فزع کردن تلقی می شود و تا زمانی که ضرر خاصی بر آن مترتب نشود ، بی اشکال است و این نوع جزع و بی تابی کردن در فراق امام حسین هم مصداق عزاداری و حزن تلقی می شود .
بنابراین از جریان حضرت زینب می توان استحباب به سر و صورت زدن و مانند آن را در مصیبت امام حسین استنباط کرد نه قمه زنی را .
یکی از شهدای مبلغی که برای احیای فرهنگ ناب اسلامی قدم در سرزمین ایران گذاشت، شهید «علی بن محمد باقر(علیه السلام)» معروف به «سلطان علی» است که مراسم قالی شویان جهت تعظیم و بزرگداشت این امامزاده ی واجب التعظیم اجرا می شود.
از دیر باز مردم فهیم و فرهنگ دوست ایران اسلامی برای شهدای شاخص و نامدار خود مراسم و یادبودهای خاصی را برپا می کرده اند، هدف از برپایی این مراسم ها علاوه بر زنده کردن یاد و نام آن شهدای والا مقام، زنده نگه داشتن هدف و آرمان های ناب آنان نیز بوده است.حضور این امامزاده در فین کاشان مورد توجه محبان و شیعیان اهل بیت (علیه السلام) قرار داشت از این رو روز به روز بر طرفداران اهل بیت بیشتر می شد، نقل است در روزهای تابستان که هوای فین بسیار گرم و طاقت فرسا می شد، ایشان با یاران و همراهان خود به اردهال سفر می کردند و دوره ی گرما را در روستای «خاوه» سپری می کردند.
در طول فصل گرم سال نیز مردم فین و چهل حصاران (کاشان) که در بخش ییلاقی اردهال به سر میبردند، جمعه ها به خاوه می آمدند و از حضور او کسب معارف می کردند. حکام زمان که از قدرت نفوذ این مبلغ شهیر در بین مردم بیمناک شده بودند، وجود او را بر نتافتند از این رو تصمیم گرفتند ایشان را بکشند و سر از بدنش جدا کنند.
یکی از شهدای مبلغی که برای احیای فرهنگ ناب اسلامی قدم در سرزمین ایران گذاشت، شهید «علی بن محمد باقر(علیه السلام)» معروف به «سلطان علی» است که مراسم قالی شویان جهت تعظیم و بزرگداشت این امامزاده ی واجب التعظیم اجرا می شود.
امامزاده علی بن محمد باقر(علیه السلام)
بر اساس اسناد، منابع و نقل قول های تاریخی یکی از مشهور ترین امام زادگانی که در سرزمین ایران در شهر کاشان مدفون شده امامزاده علی بن محمد باقر(علیه السلام) است، همان طور که از نام او نیز مشخص است، ایشان فرزند بلافصل امام محمد باقر(علیه السلام) است، شیخ مفید در کتاب ارشاد خود فرزندان امام محمد باقر(علیه السلام) را هفت تن بر میشمارد و آنها را این چنین معرفی می کند: «1. ابو عبد اللَّه جعفر بن محمد (علیه السلام) كه كنيهاش همان أبا عبد اللَّه است 2. عبد اللَّه بن محمد، و مادرشان ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است 3. ابراهيم 4. عبد اللَّه كه اين هر دو در زمان زندگى پدر در كودكى از دنيا رفتند و مادرشان ام حكيم دختر اسيد بن مغيرة ثقفى است 5. على 6. زينب، مادرشان ام ولد بود، 7. ام سلمة كه او نيز مادرش ام ولد بوده.[1] علما و محققان توصیفات عالی در خصوص این شخصیت والا مقام بیان داشته اند برای نمونه:
از برخی نقل های علما و دانشمندان علوم اسلامی که در عصر صفویه زندگی می کرده اند همچون میرزا عبدالله اصفهانی افندی (صاحب کتاب ریاض العلما) از امامزاده علی بن محمد باقر(علیه السلام) به بزرگی و کرامت یاد شده است، از جمله اینکه از صاحب ریاض نقل شده است: «انّ قبر عليّ بن محمد الباقر (عليه السّلام) بحوالي بلدة كاشان و مقبرته معروفة و له قبة رفيعة عظيمة و له كرامات ظاهرة[2] همانا مقبره معروف علی بن محمد الباقر(علیه السلام) در اطراف شهر کاشان قرار دارد، به طوری که بارگاه و او بزرگ و صاحب کرامات روشن است.»
سرگذشت یک مبلغ و سفیر شهید در کاشان
در خصوص شخصیت و تبارشناسی امامزاده علی بن محمد باقر(علیه السلام) محققان به دو شیوه تحقیق اشاره کرده اند، یکی نقل قول های شفاهی مردم و دوم روایات و نقل های مکتوبی که در خصوص این شخصیت برجای مانده است.
شیوه اول بیان و نقل شفاهی است که مردم کهن کاشان، سینه به سینه و نسل به نسل از گذشتان خود در خصوص شخصیت علی بن محمد باقر(علیه السلام) بیان کرده اند.
از آنجا که علی بن محمدباقر(علیه السلام) فرزند و برادر امام به حساب می آمد و در مکتب اهل بیت(علیه السلام) سال های متمادی کسب فیض و معرفت کرده بود، بنابر تقاضای مردم و بزرگان اهالی فین کاشان از امام محمد باقر(علیه السلام) و به دستور آن حضرت به دیار کاشان هجرت کرده بود و به مدت سه سال در پایان امامت امام باقر(علیه السلام) و آغاز امامت امام صادق (علیه السلام)(سال های 116-113 ق) در آن منطقه به تبلیغ، ارشاد و اقامة نماز جمعه مشغول بوده است.
حضور این امامزاده در فین کاشان مورد توجه محبان و شیعیان اهل بیت (علیه السلام) قرار داشت از این رو روز به روز بر طرفداران اهل بیت بیشتر می شد، نقل است در روزهای تابستان که هوای فین بسیار گرم و طاقت فرسا می شد، ایشان با یاران و همراهان خود به اردهال سفر می کردند و دوره ی گرما را در روستای «خاوه» سپری می کردند. مردم فین با یک تأخیر چند روزه از شهادت «سلطان علی» با خبر می شوند، از این رو با هر آنچه که در دست داشتند، با بیل و چوب و چماق به سوی اردهال شتافتند، و خود را به بالین آن مبلغ شهید رساندند، و در روز سوم او را غسل کرده و به خاک سپردند.
در چگونگی غسل و خاک سپاری این امامزاده جلیل القدر نقل شده است، مردم فین پیکر بی سر و غرق در خون او را در تختهای از قالی گذاشتند و در کنار جوی آبی که اکنون «نهر شازده حسین» معروف است، بردند و غسل دادند و سپس پیکر او را تشییع کردند و جهت خاکسپاری به اهالی روستای خاوه سپردند.
در طول فصل گرم سال نیز مردم فین و چهل حصاران (کاشان) که در بخش ییلاقی اردهال به سر میبردند، جمعه ها به خاوه می آمدند و از حضور او کسب معارف می کردند. حکام زمان که از قدرت نفوذ این مبلغ شهیر در بین مردم بیمناک شده بودند، وجود او را بر نتافتند از این رو تصمیم گرفتند ایشان را بکشند و سر از بدنش جدا کنند.
خبر شهادت سفیر شهید و مراسم قالیشویان
مردم فین با یک تأخیر چند روزه از شهادت «سلطان علی» با خبر می شوند، از این رو با هر آنچه که در دست داشتند، با بیل و چوب و چماق به سوی اردهال شتافتند، و خود را به بالین آن مبلغ شهید رساندند، و در روز سوم او را غسل کرده و به خاک سپردند.
در چگونگی غسل و خاک سپاری این امامزاده جلیل القدر نقل شده است، مردم فین پیکر بی سر و غرق در خون او را در تختهای از قالی گذاشتند و در کنار جوی آبی که اکنون «نهر شازده حسین» معروف است، بردند و غسل دادند و سپس پیکر او را تشییع کردند و جهت خاکسپاری به اهالی روستای خاوه سپردند.
طرفداران و محبان اهل بیت(علیه السلام) بعد از مشاهده آن ظلم و جنایتی که به فرزند امام باقر(علیه السلام) وارد شده بود به خون خواهی شهیدان دشت اردهال برخاستند و با همان چوب ها و چماق های خود به تعقیب قاتلان آنان رفتند و آنها را از پای در آوردند.[3] از آن تاریخ تاکنون مردم فین با خود پیمان بستند، هر سال یک بار در سیزدهم پاییز، یا دومین جمعة پاییز که همزمان با روز خاکسپاری آن شهید مظلوم است به زیارتش مشرف شوند و با مراسم قالیشویی نام او را زنده نگه دارند.
اهمیت و ارزش این جانبازی و جهاد در قرآن
بی شک گسترش و تقویت فرهنگ اهل بیت(علیه السلام) مرهون زحمات علما و امامزادگانی همچون علی بن محمد است که از دیر باز با جان و مال خود جهاد کرده و با تحمل هجرت های طولانی و دور از وطن در جهت ترویج و تبلیغ مکتب تشیع تلاش کرده اند. کار بسیار ارزشمندی که می تواند مصداق این آیه شریف باشد:«آنها كه ايمان آوردند، و هجرت كردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پيروز و رستگارند.» [توبه، آیه20]
پی نوشت ها:
[1]. الإرشاد للمفيد، ترجمه رسولى محلاتى، ج2، ص172.
[2]. تعريب منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل نویسنده : السيد هاشم الميلاني، ج 2،ص184.
[3]. ر. ک: زندگانی و شهادت حضرت سلطانعلی بن محمد باقر(علیه السلام)، (ص 70- 23). مجموعه تاریخی مذهبی مشهد اردهال (ص 63- 37)، حماسه تاریخی مشهد اردهال (ص 104- 65)؛ شهید اردهال، سلمانی آرانی، (ص 52- 41)، قالیشویان، (ص 23- 15).
علی بیرانوند- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
هبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهوری ترکیه و هیئت همراه:
رژیم صهیونیستی بهدنبال ایجاد «اسرائیل جدید» در منطقه است
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (چهارشنبه) در دیدار آقای رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه و هیئت همراه، با تأکید بر لزوم افزایش همکاریهای اقتصادی دو کشور، توافق و همکاری ایران و ترکیه در مسائل مهم دنیای اسلام را بسیار مهم و اثرگذار خواندند و با اشاره به منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی از برگزاری همهپرسی در منطقه کُردستان عراق، خاطرنشان کردند: آمریکا و قدرتهای خارجی، غیرقابل اعتماد و به دنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه هستند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به مشکلات جدی در جهان اسلام از شرق آسیا و میانمار تا شمال افریقا، گفتند: در مقابل این مشکلات، اگر ایران و ترکیه در مسئلهای به توافق دست پیدا کنند، آن توافق قطعاً محقق خواهد شد و نفع آن به هر دو کشور و به دنیای اسلام خواهد رسید.
ایشان با تأکید بر لزوم گسترش همکاریهای اقتصادی دو کشور، افزودند: متأسفانه با وجود ظرفیتهای فراوان، سطح همکاریهای اقتصادی در چند سال اخیر هیچ پیشرفتی نکرده و باید در این خصوص، بیش از پیش تلاش و فعالیت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با ابراز خرسندی از همکاریهای ایران و ترکیه در اجلاس آستانه و روند رو به بهبود قضایای سوریه در اثر این همکاریها، افزودند: البته مسئله داعش و تکفیریها به این شکل پایان نخواهد یافت و حل این مسئله، نیازمند یک برنامه بلندمدت و واقعی است.
ایشان در ادامه، برگزاری همهپرسی در کردستان عراق را خیانت به منطقه و موجب تهدید آینده آن، خواندند و با اشاره به عوارض درازمدت این اقدام برای همسایگان، تأکید کردند: ایران و ترکیه باید در مقابله با این حادثه، هر اقدام ممکن را انجام دهند و دولت عراق نیز باید در این قضیه به صورت جدی، تصمیمگیری و اقدام کند.
حضرت آیت الله خامنهای، «همکاری، همفکری و تصمیمهای واحد و جدی سیاسی و اقتصادی» از سوی ایران و ترکیه در مقابله با این قضیه را بسیار مهم دانستند و خاطرنشان کردند: نگاه آمریکا و دولتهای اروپایی به این موضوع با نگاه ایران و ترکیه کاملاً متفاوت است و آمریکا مایل است که همواره یک عامل ایذایی علیه ایران و ترکیه در اختیار داشته باشد، بنابراین به آمریکاییها و اروپاییها و مواضع آنها به هیچوجه نمیتوان اعتماد کرد.
حضرت آیت الله خامنهای خطاب به رئیسجمهور ترکیه افزودند: همچنان که اشاره کردید، از حوادث اخیر در درجه اول رژیم صهیونیستی و بعد از آن، آمریکاییها سود میبرند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش دشمنان برای مشغولسازی ایران و ترکیه و دور کردن دو کشور از مسائل مهم منطقه، افزودند: قدرتهای خارجی و بویژه رژیم صهیونیستی بهدنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه و بوجود آوردن وسیلهای برای اختلاف و نزاع هستند.
ایشان تأکید کردند: باید با نگاهی بلندمدت و راهبردی به قضایای اخیر، تصمیمات جدی و سریع گرفت و در قالب اقدام واحد، با این موضوع مقابله کرد.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان نیز حضور داشت، آقای «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه با تأکید بر لزوم ایجاد اتحاد قدرتمند بین ایران و ترکیه در منطقه، گفت: در مذاکرات با رئیس جمهور اسلامی ایران در خصوص سوریه و عراق توانستیم به جمعبندی برسیم.
رئیسجمهور ترکیه با اشاره به لزوم اقدامات مشترک و همزمان ایران، ترکیه و عراق در مسئله کردستان عراق، گفت: بر اساس اسناد و شواهد غیرقابل انکار، آمریکا و اسرائیل در خصوص مسئله کردستان به یک توافق کلی رسیدهاند و بارزانی با برگزاری همهپرسی، خطایی غیر قابل بخشش مرتکب شد.
آقای اردوغان با بیان اینکه بهجز اسرائیل، هیچکس کردستان عراق را به رسمیت نشناخته است، گفت: همسایگان عراق، قطعاً نمیتوانند این تصمیم را قبول کنند، بنابراین مسئولان کردستان عراق از این پس قدمی نمی توانند بردارند و راه رهایی نخواهند داشت.
رئیسجمهور ترکیه با بیان اینکه آمریکا، فرانسه و اسرائیل می خواهند کشورها را در خاورمیانه تجزیه، و از این شرایط به نفع خود بهره برداری کنند، خاطرنشان کرد: آنها برای سوریه نیز همین نقشه را دارند و اتحاد و تصمیم واحد ایران و ترکیه در این خصوص بسیار مهم است.
آقای اردوغان با تأکید بر لزوم افزایش همکاریهای اقتصادی دو کشور تا سطح ۳۰ میلیارد دلار، افزود: کارهای فراوانی وجود دارد که میتوانیم با همکاری یکدیگر انجام دهیم اگرچه عدهای از گسترش این همکاریها خوشحال نخواهند شد و تلاش خواهند کرد که این گامهای مثبت را متوقف کنند.
رئیسجمهور ترکیه ابراز امیدواری کرد با برگزاری سالانه شورای راهبردی در ایران و ترکیه، تصمیمات و توافقات به طور جدی عملیاتی شود.
درسهايي كه به انسانهاي خداپرست و آزاديخواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درسهايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری به درس ذلت ناپذیری حضرت سیدالشهدا (ع) پرداخته اند که متن آن تقدیم می شود :
قيام مقدّس حضرت سيدالشهداء عليه السلام يكي از حوادث بينظيري است كه هنوز پس از سيزده قرن و اندي، اسرار و عظمت و اهميت آن كاملاً آشكار نگشته، و فروغ تجلّي آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنماي بشريت بسوي آزادي، و عزّت نفس، و فداكاري، و جهاد در راه مبدء و عقيده و پايداري، و مقاومت در برابر باطل و شرك و بشرپرستي بوده، و خواهد بود.
مقابله اسلام و کفر
در وقتي كه اسلام در چنگال عفريت كفر و شرك، و استبداد بنياميّه دست و پا ميزد، و قيافه كثيف و وحشتناك ارتجاع در همه جا، مسلمانان را نگران و ناراحت ميكرد، و احكام خدا، مسخره، و سننِ دين، پايمال، و كاريترين ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام به نام حكومت يزيد وارد شده بود، بزرگترين رهبر و استاد الهي و معلّم ربوبي با هفتاد نفر از اهل بيت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصيل و تربيت ديده دانشگاه خود -كه گوش و چشم جهان مانند آنان نديده و نشنيده- قيام كرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده، به ياري دين خدا شتافتند، و در جلوی مقاصد تخريبي بنياميّه، سدّي استوارتر از آهن و پولاد ساختند.
درسهای نهضت حسینی (ع)
درسهايي كه به انسانهاي خداپرست و آزاديخواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درسهايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود.
درسهاي آنها، فداكاريهاي قهرمانانه، و از خودگذشتگيهاي خالصانه، و تصميم محكم و عزم راسخ بود. مانند شعلههاي آتش بلكه اشعه نور در عمق درياهاي ژرف و بيكران مصائب جانكاه، و امواج خروشان آزمايش و بلا، مردانه فرو ميرفتند، و بر آفاق ابديت پستي اين زندگي دنيا، و لذايذ جسماني را با قلمهاي نوري و زرّين ثبت ميكردند، و نشان دادند كه جهاد و جانبازي در راه مبدأ و حفظ شرف و كرامت عقيده عزيزتر و گراميتر از زندگي مادّي است، و بشر، والاتر و برتر از آن است كه اسير و بنده لذّتهاي فانيه باشد.
اين جهان، و آنچه در آن بود از نعمتها، و كامرانيها، و زر و زيوري كه بيشتر خود را به آن ميفروشند، و براي آن دين و ايمان و شرف را از دست ميدهند، علاوه بر عزّت و كرامت و شرافت خانوادگي و حسب و نسب و سوابق درخشان بيمانند و اموال و فرزندان كوچك و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر به آن دلبستگي پيدا ميكند، و متاع حيات دنيا است، همه در اختيار حسين عليه السلام، بود و بدون هيچگونه چون و چرا، احدي با حسين عليه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور، كسي مفاخر او را نداشت. هر چه در اختيار آن حضرت بود، براي بقاء دين فدا كرد، و با خود به قربانگاه كربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشيد.
اين قيام و فداكاري از هر ناحيهاي براي بشر، متضمّن عبرتها و درسهايي است كه به فرموده علّامه كبير شيخ محمد حسين كاشف الغطا: خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن، عقول، پيشاني خضوع بر زمين ادب گذاردهاند.
صدایِ نفیِ استکبار
و اکنون هم صداي این قیام بینظیر، نزديک چهارده قرن است که همواره و همه ساله بلندتر ميشود؛ صداي شرکستيز و استکبارزدا، صداي حيات، صداي ايمان و اسلام، صداي قرآن، صداي ويرانسازِ بنيادهاي ظلم و استبداد و استضعاف و در يک کلمه؛ صداي امام حسين عليهالسلام، شور و غوغاي بيداري را در جهان برپا ميکند. اين صدا، همه را به سوي جلو، حرکت و شتاب ميدهد؛ و انسانيت و مکارم اخلاق را زنده ميکند.
اگر در روز عاشورا، سپاهِ کفر و ظلم، انگشت در گوشهاي خود مينمودند که صداي حسين را نشنوند، در دنياي ما و در دنياهاي آيندهي شرق و غرب، اين صدا به گوش همگان ميرسد، و همه در برابر عظمت امام حسين عليهالسلام اظهار خضوع مينمايند، و همه بر آن مصيبات جانکاهي که آن حضرت براي حفظ دين و مبارزهي با آن اختناق و استکبارِ اموي متحمّل شدند، اشک ميريزند، و روحيه ميگيرند.
صداي حسين، صداي حقّ است؛ صداي عالَمِ وجود است؛ صداي پيروزي حقّ بر باطل است؛ صداي نفي استکبار است؛ صداي قرآن مجيد است.
انقلابی بر مبانی نهضت بیدارگر حسینی (ع)
انقلاب و تحوّل کمنظيری که در آستانه قرن پانزدهم با الهام از تعاليم قرآن مجيد، و پايمردي و همّت و فداکاري و جهاد پيروان مکتب اهل بيت رسالت عليهمالسّلام، و تربيتشدگان مدرسه شهادت و قيام حسيني علیهالسلام در کشور ایران به وجود آمد، ادامه همین صدای پیروزی حق بر باطل، و صداي شرکستيز و استکبارزدا، و صداي ايمان و اسلام است.
اين انقلاب که در تاريخ چهارده قرن اسلام بيسابقه است، مسلمانان را به نيروي عظيم معنوي ايمان، و وحدت کلمه، و فداکاري و استقامت، و نقش آنها در جهاد با ظلم و شرک، و جهل و باطل و استبداد، آگاه ساخت.
مسئولیتی همطراز مسئولیت مجاهدان صدر اسلام
پیروان مکتب سیّدالشهداء علیهالسلام بدانند که با پیروزی انقلاب، مسئوليت يکي از بزرگترين آزمايشها را در تاريخ اسلام به عهده گرفتهاند، که اگر دقّت شود مسئوليت آنان در شرايط فعلي، کمتر از مسئوليت مسلمانان و مجاهدان آغاز طلوع آفتاب رسالت اسلام نيست.
خداوند متعال، چنين خواست که دعوت الهي اسلام، از ايران به دنيا برسد، و ملّت مسلمان ايران، و پيروان مکتب اهل بيت (عليهمالسلام)، پرچم توحيد اسلام را، به اهتزاز درآورده، و جهان را به دعوت قرآن، و ايدئولوژيهاي اسلام، رهنمون گردند.
ما همه بايد از نعمت اسلام و ايمان، امتنان داشته باشيم، و سپاسگزاري کنيم که ما را به چنين افتخاري تاريخي، و درهم شکستن دژهاي ظلم و استبداد نايل کرد، و کشور ما را، سرافراز ساخت.
ما يک مکتب زنده، و متحرّک، و انقلابي داريم که آن، مکتب اسلام، مکتب قرآن، مکتب محمّد و علي علیهماالسلام، مکتب فاطمه و زينب علیهماالسلام، و مکتب شهادت حسين علیهالسلام است.
بايد پاي حرفي که زدهايم، و به دنيا ابلاغ کردهايم بايستيم، و راهي را که رفتهايم برويم، و براي فداکاري صميمانهتر از پيش، آماده باشيم، و همکاري کنيم تا امّت نمونهاي را که خدا خواسته است بسازيم. همه بايد، با نقش سازنده و جلوهدهنده، روح توحيد و عدل اسلام را نشان بدهند، و با کار و عمل، دِين خود را به اسلام، و به جامعه، و به آنان که در راه انقلاب اسلامي خون خود را نثار کردند ادا کنند.
ضرورت احیای خطّ حسینی (ع)
بايد با ياد و تذکر خاطره عاشورا و فداکاريهاي سيد الشهداء و اصحاب بزرگوارش علیهم السلام در راه اسلام و دفاع از دين و مسئوليتهاي مهمي که در برابر دين، قرآن و حضرت بقيت الله، امام عصر ارواح العالمين له الفدا داريم آشنا شويم و خود را براي پيروي از اهداف کربلا و مقاصد آن امام شهدا آماده سازيم. ميدانيم که حسين عليهالسلام با نادانيها، گمراهيها، ستمها و با استضعاف و استعلا مبارزه ميکرد. او با مقصد يزيد و با هدف ابن زياد و افکار خبيث اموي و يزيدي مخالف بود. شيعه و دوستدار امام حسين عليهالسلام بايد اين خط حسيني را هميشه احيا نموده و سرمشق عمل خود قرار دهد. اين محرّم و صفرها و اين عزاداريهاست که اسلام را نگاه ميدارد؛ سلام الله عليک يا اباعبدالله بأبي انت و أمّي يا ليتنا کنّا معک فافوز فوزاً عظيماً
نوشتاری از آیت الله العظمی صافی؛
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
امام موسی صدر: عزاداری امام حسین علیهالسلام باید قهرمانهایی تربیت کند تا در برابر ظالم بایستند
من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمیشناسم. چرا من برای امام حسین علیهالسلام گریه میکنم؟ من برای امام حسین علیهالسلام گریه میکنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست در دست هم داده و از هرسو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان میرفت …
من نمیتوانم مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمیتوانم سوگواری برای امام حسین علیهالسلام را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند.
این است معنای حسین’ع’ و معنای عزاداری برای امام حسین علیهالسلام.
? کتاب سفر شهادت امام حسین علیهالسلام پیشرو اصلاحگری، بند ۱۸۴