مثقال ذره که میگن....
درقیامت نوبت حساب کردن مثقال ذره هاست…
درشت ها که حساب کردن ندارند
مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که
بوی عطر تو تمام مردی را به هم میریزد…
مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چندلحظه ای که با نازو عشوه برای نامحرمی میخندی ولی فکرش ساعت ها درگیر همان یک لبخند است…
مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چندلحظه ای که حواست به حجابت نیست و جوانی نیز
درآن حوالی است…
مثقال ذره حساب و کتاب زمانی است
که باشوهرت بلند میخندی
ودختر مجردی هم درحال شنیدن است…
مثقال ذره حساب و کتاب زمانی است
که درپایان صحبت هایت با نامحرم
ازروی ادب جانم و قربانت میپرانی
ورابطه ای را به همین اندازه سرد میکنی…
مثقال ذره…
یعنی همان چندلحظه ای که بافروشنده صمیمی میشوی
قدراین ها پیش ما خیلی کوچک است
وبه حساب نمی ایند…
مثقال ذره که میگویند، همین هاست
همین کارهای کوچکی که مثل ضربه اول دومینوخیلی کوچک است
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
خواهیم دید