فتنه گران باید در جامعه انقلابی طرد شوند وتنها بمانند و در تنهایی جانشان به لب برسد(1)
[سوره طه (20): آيات 97]
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (97)
(موسى به سامرى) گفت: پس برو (دور شو)، پس همانا بهرهى تو در دنيا اين است كه (به دردى مبتلا خواهى شد كه دائماً) مىگويى: «به من دست نزنيد» و همانا براى تو (در آخرت) ميعادگاهى است كه هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. و (اكنون) به سوى معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى نگاه كن، ما حتماً آن را مىسوزانيم (و) سپس خاكستر و ذرّات آن را به دريا خواهيم پاشيد.
نکته:
حضرت موسى عليه السلام براى سامرى را که فتنه گری کرده بود به چندين مجازات محکوم کرد:
الف: طرد «فَاذْهَبْ»،
ب: نفرين «لا مِساسَ»،
ج: تهديد به عذاب آخرت «لَكَ مَوْعِداً»،
د:آتش زدن گوساله (ابزار فتنه گری)«لَنُحَرِّقَنَّهُ».
پيامها:
1- بعد از اثابت فتنه گری، بايد مجرم را مجازات كرد. «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي فَاذْهَبْ»
2- يكى از مراحل نهى از منكر، طرد فتنه گران است. «فَاذْهَبْ»
3- فتنه گران را بايد از ميان جامعه طرد كرد. آزادى فكر به معناى باز گذاشتن دست فتنه گران در گمراه كردن ديگران نيست. «فَاذْهَبْ»
4- براى فتنه گران، مجازات دنيوى وسيلهى تخفيف در كيفرهاى اخروى نيست. «لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً»
5- شايد بتوان از كيفرهاى دنيوى فرار كرد، ولى از عذاب اخروى و قهر الهى در آخرت راه گريزى نيست. «لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ»
6- بدترين نوع جرم، اصرار مجرم بر جرم است. «ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً» (سامرى خود نيز گوساله خود را مىپرستيد.)
7- ابزار فتنه و آثار آن بايد نابود شود. «لَنُحَرِّقَنَّهُ» حتی اگر مسجد ضرار باشد
8- حفظ افكار مردم از حفظ طلا مهمتر است. گاهى بايد براى ايجاد موج و مبارزه با منكر، اشياى قيمتى فدا شوند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ»
9- غيرت دينى و قاطعيّت در برابرفتنه ، لازمهى رهبرى است. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ» (سوزاندن طلا و به دريا ريختن آن، تصميم قطعى موسى بود)
1- حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُم (توبه /118)