غروب جمعه وبازم دلم گرفته
بسم رب المهدی
غروب جمعه شد و باز دلم گرفته خودم نمیدانم چرا؟
ای کاش میدانستم چرا دلتنگم.
خدایا! خوبان میگویند عصر جمعه مولایمان از دوری فرج غمگین است و به همین خاطر جمعه ها غم گرفته است و ما از غم دوری آقایمان دست بسوی آسمان بلند کرده ایم تا فریاد بزنیم
خدایا فرج مولایمان امام زمان را برسان .
آرزو دارم فریادم را سر دهم و آقایم بشنود . میخواهم در حیاط مسجد سهله بنشینم . چشم باز کنم جمال زیبای مولایم را ببینم
و التماس کنم مولایم بیا.
دوست دارم برای همه دعا کنم . هر روز دعا می کنم و در انتها می بینم برای استجابت دعایم مولایم را کم دارم .
او که باشد همه جا عطر آگین است مریضی نیست که برای سلامتی اش دعا کنم . گرفتاری نیست که گره ای در کار داشته باشد . مسکینی نیست که گرسنه بماند . جنگی نیست که کشته داشته باشد . قهری نیست که جدایی بی اندازد . خدایا مولایمان را برسان .
یا مهدی جان کی شود صدای انا المهدی ات همه جهان را بلرزاند و به گوش همگان برسد .
بیا ودست مهربانت را بر سر همه ما بکش شاید من عاصی نیز به لطف و بخشش پروردگار آمرزیده شوم و به دیدار تو نایل شوم ای کاش باشم و تو را ببینم
ای کاش طعم صلح وخوبی را در زمان ظهورت بچشم