عظمت روح و تیز هوشی به سواد نیست
در تاریخ می خوانیم:
ابوطالب که دید بنی هاشم بخاطر محاصره اقتصادی و اجتماعی اعمال شده توسط مشرکین، نمی توانند در شهر مکه بسر برند، آنها را به دره ای در قسمت شمالی شهر که متعلق به او بود – مشهور به شعب ابی طالب - منتقل کرد و جوانان بنی هاشم و بخصوص فرزندانش علی و طالب و عقیل را موظف کرد که شدیدا از پیامبر حراست کنند.
خودش هم گاهی در یک شب چند بار بالای سر رسول خدا (ص) می آمد ، او را از بستر بلند کرده ، دیگری را جای او می خواباند و آن حضرت را بجای امن تری منتقل می کرد، پیوسته مراقب بود تا مبادا گزندی به آن حضرت برسد.
منبع: کتاب درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام – نوشته حجة الاسلام رسولي محلاتي
تحلیل :
ابوطالب آوارگی را برای خود و تمام خانواده و قبیله اش پذیرفت، به قیمت پشتیبانی از پیامبر، مجبور شد با کل خانواده اش به دره ای در حاشیه شهر مکه کوچ کند، او ارزش اسلام را به عنوان یک دین الهی درک کرد ، در حالی که هنوز دفاع از این دستاورد خیلی اهمیتش را نشان نداده بود و به اصطلاح، موضوع جدی نشده بود، هنور خیلی از دستورات دین نازل نشده بود و ارزش آن ناشناخته بود.
ابوطالب برای یک چنین دین و یک چنین شخصی حاضر به فداکاری شد، چون یک فهم درونی ناشی از ارزش های انسانی داشت، حاضر نبود انسانیت را بخاطر حفظ مقام و شخصیتش در میان مردم مکه قربانی کند، قطعا او به خاطر قبیله اش این گذشت را نکرد، اگر یک انسان معمولی از میان قبیله اش دست به قیام می زد، ابوطالب به خاطر حس هم قبیله بودن، این طور تمام قد از او دفاع نمی کرد.
⛳️روشن بینی و عظمت، این جا بروز می کند و تاریخ می سازد، کاری که 15 قرن پیش، او بدون هیچ چشم داشتی انجام داد، حاضر نشد زیر بار حرف زور و فشار قدرت آن روز برود چون فهمید کجای تاریخ ایستاده و وظیفه اش چیست؟ جایگاه و شأن پیامبر و اسلام را درک کرد.
مقایسه کنید با بعضی نخبگان امروز، استاد دانشگاهی که ارزیابی درستی از اهمیت اسلام و جایگاه آن در میان ملت ها ندارد ، پس از این همه روشنگری و تبلیغ و هزاران آیه و حدیث و صدها کتاب تحلیلی، بازهم عظمت اسلام را نیافته و با اندک لبخند کفار آن را معاوضه می کند، احکام آن را با حقوق بشر غرب می سنجد ، هر جا تطابق نداشت ، نظریه کفار را می پذیرد و با جرأت و افتخار، آن را تبلیغ می کند.
درسهایی از تاریخ اسلام/ سید محمد حسین مرکبی