شیخ عباس قمی
پسر سلطان الواعظین شیرازی، مؤلف کتاب شبهای پیشاور نقل می کند از پدر خویش که می فرمودند:
در ایامی که تازه مفاتیح الجنان آمده بود روزی در سرداب مقدس سامرا آن را در دست داشتم و مشغول خواندن دعا بودم که دیدم شیخی با عبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است.
شیخ از من پرسید این کتاب از کیست؟ گفتم از محدث قمی، آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن. شیخ گفت: اینقدر هم تعریف کردن ندارد، بی خود تعریف می کنی. من با ناراحتی گفتم: آقا برخیز و از اینجا برو [ و دیگر از این گونه سخنان بر زبان میاور].
کسی که کنار من نشسته بود زد به پهلویم و گفت: ایشان خود محدث قمی هستند! من برخاستم با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و فرمود شما سید هستید.
منبع: حاج شیخ عباس قمی؛ مرد تقوا و فضیلت