سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
⚘خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد
⚘ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد
⚘خبرت هست ستونهای یَهودا اُفتاد
⚘خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد
⚘خبر این است زمین پُر شده از آب حیات
⚘آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات
⚘یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد
⚘پرده از منظرهی باغ جنان بردارد
⚘تاکه از گُرده یِ ما یوقِ گران بردارد
⚘از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد
⚘آخر از سمتِ خدا آن که نیامد آمد
⚘چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد
⚘شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد
⚘عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد
⚘جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد
⚘فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد
⚘"گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس
⚘زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس”
⚘حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد
⚘فقط این ابر به باریدنش عادت دارد
⚘نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد
⚘سایهاش نیست و در سایه قیامت دارد
⚘انبیا را بنویسید پیمبر این است
⚘قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است
⚘کیستی ای نفَسَت پاکتر از پاکی ها
⚘غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها
⚘اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها
⚘نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها
⚘ای نَفَسهای علی ای همه هستِ زهرا
⚘عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا
⚘تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی
⚘سیزده رشته قنات از عرفات آوردی
⚘سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی
⚘سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
⚘آخرین بادهات از این همه خُم میآید
⚘با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید
⚘ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم
⚘سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم
⚘مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم
⚘شیعهیِ جعفریِ خادم این خانه شدیم
⚘آسمان را کلماتش سخنش پر کرده
⚘و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده
⚘گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد
⚘چقدر دور و برت شهر منافق دارد
⚘چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد
⚘دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد
⚘تو بشیری و به شور ازلی میآیی
⚘سرِ هر صبح به دیدارِ علی میآیی
⚘باز پیچیده در این شهر پیامت آقا
⚘پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا
⚘عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا
⚘و سلام است فقط تکه کلامت آقا
⚘از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات
⚘باز بر احمد و بر آل محمد صلوات
(حسن لطفی)
تبریک و التماس دعا