سید کاظم یزدی اهل نجف را از شر بیگانگان نجات داد
?آیه: مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا مائده/32
هر كه شخصى را از مرگ نجات دهد گويى همه مردم را زنده كرده است.
?حکایت؛ زمانیکه که نیروهای ارتش انگلستان وارد عراق شدند، با مقاومت مردم مسلمان عراق مواجه شدند ازجمله کسانی که با آنان مقابله کردند مردم نجف اشرف بودند. زمانی که انگلیس به عراق تسلط کامل یافت در مقام انتقامجوئی از اهالی نجف اشرف برآمد و در این رابطه حاکم انگلیس به حضور مرحوم سید محمدکاظم یزدی قدس سره آمده و عرض کرد دولت از شما خواهش میکند که نجف اشرف را ترک گوئید و به کوفه بروید زیرا دولت میخواهد اهالی نجف را تأدیب نماید، مرحوم سید فرمودند: من به تنهائی خارج شوم یا با اهلبیتم؟! حاکم گفت با اهلبیت، آن مرحوم فرمودند: اهل نجف همه اهلبیت من هستند پس من خارج نمیشوم، بگذار آنچه به اهلبیت من میرسد به من هم برسد و به برکت این استقامت و پا برجائی مرحوم سید، اهل نجف از شر انگلیس در امان ماندند.
این عالم بزرگوار قلباً مردم را دوست داشتند و متقابلاً مردم نیز او را دوست داشته و به او عشق میورزیدند و مردم نجف او را پدر میخواندند و اعراب صحرانشین از خاک پای او برداشته و در کیسه میکردند و به چادر خود برده و به هنگام سوگند خوردن میگفتند: بحق تراب قدم السید و این حاکی از مردم خواهی و حسن سلوک ایشان با هم نوعان و پیروان خود بوده است.
مرحوم سید طبع شعر نیز داشت که رباعی زیر نمونهای از اشعار زیبای ایشان است:
الهی دلی ده در آن دل تو باشی
به راهی بدارم که منزل تو باشی
بدریای فکرت فروبردهام سر
الهی چنان کن که ساحل تو باشی 1
? پی نوشت :
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء
#کلام_وحی