روزمان را با قرآن آغاز کنیم
خشم مقدس نسبت به منافقین از شاخصه های انقلابیگری است
[سوره النساء (4): آيه 89]
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (89)
آنان (منافقان) دوست دارند كه شما همچون خودشان كافر شويد، تا با آنان برابر گرديد. پس از آنان دوستانى نگيريد تا آنكه (توبه كرده و) در راه خدا هجرت كنند. پس اگر سرباز زدند (و به همكارى با كفّار ادامه دادند) پس آنان را هر جا يافتيد بگيريد و بكشيد و از آنان هيچ دوست و ياورى نگيريد.
برداشتها:
1 - خداوند از اسرار و خواستههاى درونى منافقان پرده برمىدارد. «وَدُّوا …»
2- منافقان و دشمنان، فكر و عقيدهى شما را مىخواهند. «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»
3 - جامعهى اسلامى و انقلابی بايد از منافقان تصفيه شود و پيوند دوستى و علاقه با آنان را قطع كند. «فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ»
4 - هجرت از منطقهى كفر و شرك و توطئه، واجب است. «حَتَّى يُهاجِرُوا»
5- نشانه ايمان واقعى، هجرت در راه خداست. «حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
6- راه توبه هميشه باز است. «حَتَّى يُهاجِرُوا»
7 - توبهى هر گناهى، جبران همان گناه است. توبه ترك هجرت، هجرت است.
«حَتَّى يُهاجِرُوا»
8 - منافقان كارشكن و توطئهگر، بايد اعدام و سركوب شوند و براى اين كار، جامعهى اسلامى بايد قدرتمند باشد. «فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ»
9 - اسلام در مبارزه با دشمن و تعقيب مفسدان، مرز نمىشناسد. «فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ»
10 - نبايد به امكانات مادّى و نيروى نظامى منافقان دل بست و بايد از كمك آنان چشم پوشيد. «لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»
11- هر گونه ارتباط قلبى، سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى با منافق در اسلام محكوم است. «لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»
امام خمینی (ره):برادران من ، در فكر اسلام باشيد. اسلام امانتي است كه الان به دست ما رسيده . اسلام خونها ديده است و جنايتها بر اسلام و بر پيكر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسيده است ، و ما بايد آن را حفظ كنيم . بايد نگذاريم كه اين اسلام عزيز در خارج به دست اشخاصي كه غرضمند هستند و مي خواهند اسلام را طور ديگر عرضه كنند و وانمودكنند، بايد همه ما با هم طوري عمل كنيم كه نقشه هاي آنها خنثي شود.
صحیفه امام خمینی(ره)جلد ۱۲ ص ۸۰
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
یکی از شاخصه های انقلابیگری خارج نشدن از عدالت در مواجهه با منتقدین است
[سوره المائدة (5): آيه 8]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (8)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بىعدالتى وادار نكند. به عدالت رفتار كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه همانا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
نكته:
مشابه اين آيه با اندكى تفاوت، در آيه 135 سورهى نساء آمده است، «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» قيام به عدالت كنيد و گواهان براى خدا باشيد. هر چند به زيان خود يا والدين و بستگان شما باشد. تفاوت ميان اين دو آيه آن است كه اين آيه سفارش مىكند: كينهها و دشمنىها شما را منحرف نكند، ولى آيه سوره نساء مىفرمايد: علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نكند. آرى، عوامل انحراف از عدالت يا بغض و كينه است، يا حبّ و دوستى كه هر آيه به يكى از آنها اشاره دارد.
برداشتها
1- به عدالت رفتار کردن برای یک انقلابی، تنها يك ارزش اخلاقى نيست. فرمان حتمى الهى است. «كُونُوا»
2- یک انسان انقلابی كينه توز نیست، چرا که قيام او براى خدا است، واگر قیام لله شد؛ دلخوریهای گذشته را در اجراى عدالت اثر نمی دهد. «قَوَّامِينَ لِلَّهِ») … ( «لا يَجْرِمَنَّكُمْ»
3- عدالتی که ملكه شده باشد،برای انقلابی ارزش دارد، نه عدالت لحظهاى.«كُونُوا») … ( «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ …»
4- انسانهاى كينهتوز و عقدهاى نمىتوانند یک انقلابی حقیقی باشند باشند. (براى رسيدن به عدالت بايد كينهها را كنترل كرد) «لا يَجْرِمَنَّكُمْ»
5- احساسات پاک یک انقلابی بايد تحت الشعاع عدالت باشد. «لا يَجْرِمَنَّكُمْ») … ( «اعْدِلُوا»
6- یک انسان انقلابی در سياستگذارىها و روابط داخلى و خارجى حتّى نسبت به دشمنان هم باید عادل باشد. «شَنَآنُ قَوْمٍ»
7- انسانهاى عادل و انقلابی، به تقوا نزديكترند. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
درود خدا برامام و امت وفادار که در چند روزگذشته به مصداق آیه فوق؛دلخوریهای گذشته آنان را از مسیر عدالت و تقوا خارج نکرد وآنچه وظیفه الهی خود تشخیص دادند؛ بدون در نظر گرفتن حب و بغضها به انجام رساندند. خدا نیز وعده داده است که پاداش خود را برچنین ملتی ارزانی خواهد داشت
مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً (10/فتح
و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد. (10)
وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآن(توبه/111) به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست
وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه(توبه/111) و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة (توبه/111) در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است
هر جامعهای برای دستیابی به اهداف و استواری در مسیر سعادتش نیازمند شاخصههایی چون «بصیرت» مردم خود است. همين مردم که به تعبیر امیرمؤمنان «اجتماع آنان، ستون دین است»(نهجالبلاغه: نامه 53)
خواص بىبصيرت جامعه، خواص سادهلوح، خودكمبين و ظاهربينى هستند كه به راحتى در دامن دشمن مىافتند و قادر به تشخيص چهره واقعى دشمن نيستند. چهره زيباى حق را هم نمىتوانند به درستى تشخيص دهند، نه از حق جانبدارى میکنند و نه از رهبر و امام خويش فرمانبرى. با مردم خويش يكرنگ نيستند و در غبارآلودگى جامعه و فتنهها سره را از ناسره تشخيص نمىدهند و به سادگى در دامن باطل غوطهور میشوند. دوست و دشمن، حق و باطل را به درستى تشخيص نمىدهند. چنين فرد و جامعهاى بصيرت ندارد؛ زيرا به بيان كتاب شريف نهجالبلاغه: فرد و جامعه صاحب بصيرت، كسى است كه بشنود، بينديشد، بنگرد و ببيند و از عبرتها بهره گيرد. آنگاه راه روشن و هموارى را بپويد و از افتادن در پرتگاههاى آن و گم شدن در كژراههايش بپرهيزد.(خطبه 153)