روزمان را با قرآن آغاز کنیم یکی از شاخصه های انقلابیگری دشمن شناسی است اهل عمل نبودن، ویژگی مشترک منافقین و مریض دلان اگر احیانا به دستورات ولیّ خدا هم عمل کنند، همراه با کسالت و کراهت انجام می دهند
از آیات متعدد قرآن کریم اینگونه استنباط می شود که اصلی ترین ویژگی جریان نفاق، حرف زدن و عمل نکردن است؛ و یکی از مهمترین عرصه های عمل نیز «جهاد در راه خدا» است. حال مصداق این جهاد و متعلَّق آن در هر زمانی متفاوت است. در یک زمان، وظیفه ای که خداوند و ولیّ خدا تعیین می نماید، جهاد نظامی است و در زمانی دیگر جهاد اقتصادی.
این مسئله (عمل به دستورات خدا و ولیّ خدا) آن قدر مهم است که در برخی آیات خداوند صراحتاً غضب خود را از این مسئله ابراز می دارد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (صف: 3-2)
خداوند در آیات دیگری به مذمت مریض دلانی می پردازد که در مقام حرف می گویند چرا سوره ای نازل نمی شود که در آن فرمان جهاد باشد، ولی در مقام عمل و به هنگام جنگ، از شدت ترس گویی در حال مرگ اند: (محمد:20) رَأَيْتَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشىِِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْت
زمانیکه منافقین در برخی مواقع برای پوشاندن نفاق خود مجبور به عمل به دستورات ولیّ هستند نیز، آن را با کسالت و کراهت انجام می دهند. برخی آیات قرآن نیز به این مسئله اشاره دارند. خداوند در یک آیه شریفه به اقامه نماز با کسالت (نساء: 142) و در آیه دیگر، به نماز و انفاق با کسالت توسط منافقین اشاره دارد: (توبه: 54)
در آیه دیگری نیز به شرکت برخی از مؤمنین مریض دل در جهاد اشاره کرده و به آنان عتاب می کند که چرا بگونه ای راه می روید که گویی خود را به زمین چسبانده اید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ» (توبه: 38)
به عبارت دیگر، یکی از نشانه های جریان نفاق و مریض دل این است که اگر هم در مواردی مجبور به عمل به دستورات ولیّ شود، بگونه ای عمل می کند که بی حوصلگی و کراهت و بی اعتقادی به انجام آن عمل، در ظاهرش پیداست.
امام خمینی ؛ مومن متعبد انقلابی و شخصیت فراملی‼️
منافقین در میدان های سیاسی و اجتماعی، مواضعی موافق با دشمن اتخاذ می کنند، بسیاری از اوقات سودی هم از این اقدام خود نمی برند، فقط یک حس روانی است که از لبخند آنها لذت می برند. شاید فکر می کنند شخصیت آنها فرا ملی شده ، باورشان می آید آن قدر فهیم اند که دشمن هم آنها را تمجید می کند.
مثلا ابوموسی اشعری به امام علی پشت کرد و به توصیه ایشان عمل نکرد ، خوشحال بود که عمروعاص به او گفته تو پيش از من به افتخار هم صحبتی رسول خدا (ص ) رسيده اى و …
اشعث هم در جنگ صفین در حالی که جزء لشکر امام بود ، از تمجید معاویه مغرور شد.
و زبیر در واقعه جمل می گفت اگر از مقابل لشکر علی (ع) عقب بنشینم، زن های بصره مسخره ام می کنند، می گویند او ترسیده!
بعضی از سیاستمداران وقتی از آن طرف دنیا کسی تعریفشان را می کند و می گوید آدم معتدل و با عقل و خردی است ، برای حفظ این قیافه و ژست، حاضرند منافع ملت خود را کمی تا قسمتی کنار بگذارند زیرا این چهره بین المللی و رضایت دشمن برایشان ارزشمند تر است از رضایت خودی ها.
قرآن می فرماید : آیا در پیش کفار، شما به دنبال عزت هستید! (سوره نساء : آیه 139)
این افراد منافق صفت از مسخره شدن توسط کفار شدیدا واهمه دارند.
در حالی که خداوند به پیامبر می فرماید مسخره کنندگان را ما کفایت می کنیم که به تو آسیبی نرسانند.
چهره و ژست جهانی که خداوند در این زمانه به امام خمینی داد به هیچ کس نداد در حالی که او برای آبرو کار نکرد، برای خدا کار کرد.
منبع :د رسهایی از تاریخ اسلام / محمد حسین مرکبی
امام باقر(ع)میفرماید:
أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِه
همانا اگر مردى شبها را بعبادت بپا خیزد و روزها را روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش بحج رود، و امر ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمائى او باشد، براى او از ثواب خداى جل و عز حقى نیست
کلینی، محمد، کافی، ج2،ص19
رحیمپور : امام جامعه بسیار مهم است، به همین دلیل بسیار در روایات داریم کسی که تمام اعمال را بهجا آورد اما نسبت به امام و ولایت غفلت کند اعمالش باطل است. باطل در اینجا یعنی اثرگذار نیست و تغییری نمیتواند ایجاد کند
پس از تبعید حضرت امام خمینی ره به نجف اشرف،طرح های مختلفی توسط ساواک به منظور کنترل وزیرنظرقراردادن امام ره پیاده شد.
ساواک به منطورکنترل وزیرنظرگرفتن کلیات و جزییات زندگی امام درنجف،بران می شود که یکی ازروحانیون مورد وثوق ساواک را دربیت واطراف امام ره نفوذ دهد.درسندساواک به تاریخ ۱۳۴۴/۸/۲ امده است:
‘’به منظور کنترل اعمال ورفتاروتماسهای نامبرده بالا وایادی وی درعراق،ایجاب می نماید منابع موثقی درتهران یاقم استخدام وپس ازاموزش لازم وتعیین نحوه تماس وارتباط انهابا سازمانهای خودی در عراق به صوب ماموریت روانه گردند.
لذا پیشنهاد می نماید ساواک استان مرکز یکی از'’روحانیون مورد وثوق'’ ایت الله خمینی را که ضمنا مورد اعتمادساواک هم باشد نشان نموده وپس ازاطمینان کامل ازمیزان صمیمیت وی مراتب را جهت بررسی به این اداره کل اعلام نمایند تاباکسب اجازه مقامات،موجبات عزیمت وی به عراق فراهم گردد…'’
(منبع: امام خمینی در اینه اسنادبه روایت اسنادساواک، جلد شانزدهم،نشر موسسه تنظیم و نشراثارامام خمینی ره،چاپ اول ۱۳۸۶، صفحه۳۲۵و۳۲۶)
ایا ساواک موفق به کاشتن منبع خود می شود؟منبع ویژه مورد نظرساواک چه کسی بوده است؟