سختترین ویژگیهای انقلابیگری
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
از شاخصه های انقلابیگری همنشینی با محرومان ؛ تهیدستان ومستضعفان است و شاید این از سختترین ویژگیهای انقلابیگری باشد.
[سوره الكهف (18): آيه 28]
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (28)
وبا كسانى كه پروردگارشان را (همواره و در هر) صبحگاه و شامگاه مىخوانند و خشنودى او را مىجويند، خود را شكيبا ساز و ديدگانت را از آنان برمگير كه زيور دنيا را بطلبى و از كسانى كه دلشان را از ياد خود غافل كردهايم و در پى هوس خويشند و كارشان بر گزافه و زياده روى است، پيروى مكن.
نكته ها:
در طول تاريخ، اغنيا و ثروتمندان كافر، پيوسته شرط ايمان آوردن خود را طرد فقرا و بينوايان مىدانستند، چنانچه از نوح چنين درخواستى كردند و حضرت در جواب آنان فرمود:«ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» من مؤمنان را به خاطر تهيدستى طرد نمىكنم. در زمان پيامبر اسلام نيز از آن حضرت مىخواستند تهيدستانى چون سلمان و ابو ذر و عمار و خباب را از خويش براند تا آنان ايمان آورده و همراه او شوند. اين آيه از چنين تفكّر و عملى نكوهش مىكند.
برداشتها:
1- مرفهین بی درد براى منصرف كردن رهبران الهی از معاشرت با تهىدستان مؤمن تلاش می کنند و رهبران الهی در برابر آن تلاشها، مأمور به مقاومت هستند. «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ»
2- همدلى وهمنشینی با تهىدستان و محرومان و صعیفان برای رهبران الهی یک تکلیف است. «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ»
3- پايبندى به دعا و نيايش، شرط شايستگى افراد براى مصاحبت و همنشينى است. «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ» …
4- دعاى دائمى و خالصانه، ارزشمند است. «بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»
5- در آغاز و پايان هر روز و هرلحظه بايد به ياد خدا بود. «بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ»
6- براى بدست آوردن دنيا و رضايت مرفهین بی درد، از تهىدستان ومحرومان فاصله نگيريم.«تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
7- زشتترين كار آن است كه مردم به خدا توجّه كنند، ولى رهبران جامعه اسلامی، به دنيا.«يُرِيدُونَ وَجْهَهُ … وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
8- خطر دنياطلبى تا حدّى است كه خداوند، به پيامبران هم هشدار مىدهد.«وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
9- كسى كه بدنبال دنيا مىرود، از مسير رهروان الهى خارج مىشود. «يُرِيدُونَ وَجْهَهُ … تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
10- كيفر دنياگرايى، غفلت از ياد خداوند است. «تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ
11- انسان گام به گام سقوط مىكند اوّل غفلت، آن گاه هوسرانى و سپس مسير انحرافى. «أَغْفَلْنا، اتَّبَعَ هَواهُ، كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»
12- اعتدال، ارزش و زيادهروى ضد ارزش است. «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»