به نظر میرسد در جمهوری اسلامی ایران، شاهد رویکردی هستیم که شاید با اغماض بتوان آن را عصمتسازی برای قشر خاصی از مشاغل و مناصب نامید. در هنگام دستگیری یک متهم، برخی جریانات و افراد بدون اینکه منتظر اتمام رسیدگی و صدور حکم باشند، به صرف شغل و منصب متهم، دستگاه قضایی را متهم میکنند که با آن قشر برخورد نموده است. حکایت آن مجرمی است که به فرموده آیتاللهالعظمی بروجردی، قبل از اینکه در لباس آخوندی دزدی کرده باشد، لباس آخوندی و طلبگی را دزدیده بود. این موضوع درخصوص پزشکان، اساتید دانشگاه، دانشجویان، مدیران و… قابل مشاهده است. البته میزان و درصد این عصمتپنداری در جرائم متفاوت، مختلف خواهد بود.
اگر جرمی که فرد، متهم به انجام آن باشد از نوع جرائم امنیتی باشد حکایت بسی غامضتر خواهد شد و اصولاً در نظر برخی از افراد و جریانات، نه بالفعل بلکه بالقوه نیز این امکان وجود ندارد که افرادی که در این مناصب و مشاغل حضور دارند، مرتکب جرمی امنیتی شوند. مخالفان قوه قضائیه و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی که در موارد متعدد به اقدامات دستگاه قضا در دستگیری افراد در این خصوص ایراد وارد میکنند (در سطح نخبگانی) از دو طیف خارج نیستند و راهکار مواجهه و اقدامات نظام در این دو بخش با یکدیگر تفاوت دارد:
گروه اول افرادی که با پیچیدگی جرائم امنیتی آشنا نیستند. در نظر ایشان، جاسوسی یک شغل است و فرد جاسوس، یک کارت شناسایی دارد که در مقابل عنوان شغل، کلمه جاسوس درجشده است و وقتی از آن فرد سؤال شود که آقای محترم، شغل شما چیست؟ طرف با آرامش جواب خواهد داد: جاسوسی! این افراد تصور میکنند افراد جاسوس که بخشی از آمار جامعه شاغلان کشور را پوشش میدهند خود را ذیل سازمانهای تأمین اجتماعی بیمه میکنند و بعد از گذشت سی سال از خدمت مبارک، بازنشسته خواهند شد و تا پایان عمر، حقوق بازنشستگی دریافت خواهند کرد! بنابراین اگر به این طیف از نخبگان گفته شود یک استاد دانشگاه، یک خبرنگار، یک دانشجو، یک عضو تیم هستهای، یک فرمانده نظامی، یک روحانی و… به اتهام جاسوسی و یا یک جرم امنیتی دستگیر یا محکوم شده است بلافاصله شاهد مصاحبههای آتشین این گروه از افراد هستیم که با استدلالهای غیرمنطقی و بعضاً کودکانه، به دفاع از بیگناهی فرد دستگیرشده پرداخته و در عوض، دستگاه قضایی را به علت سیاسیکاری و… متهم مینمایند و اعلام میکنند مگر میشود یک استاد دانشگاه، یک فرد خوشنام، یک مسئول فلان و بهمان و… جاسوسی کرده باشد؟
اما حکایت گروه دوم تفاوت ماهوی با گروه اول دارد. در این طیف، نهتنها بیاطلاعی از موضوع و واقعیت وجود ندارد، بلکه شاید برخی از افراد این گروه دوم، از همکاران، مرتبطین و وابستگان به فرد دستگیرشده بوده و یا به دلیل ارتکاب برخی از جرائم و اقدامات مشابه فرد دستگیرشده – اقدامات علیه امنیت ملی – نگران هستند که دستگاه قضایی بخواهد به جرائم ایشان نیز ورود پیدا کند. در واقع مخالفت ایشان از جنس هزینهتراشی برای نظام و ممانعت از پیشروی نظام برای مقابله با افراد آلوده است. این افراد تلاش دارند فرد مجرم را که با وی در ماهیت نیت و یا عمل ارتکابی، مجانست دارند از ترازوی عدالت، رهایی بخشند و اگر در این امر موفق نشدند در افکار عمومی، حرکت و فعل نظام را تخطئه نمایند تا نظام به سمت تکرار اینگونه اقدامات حرکت نکند؛ بنابراین با جنگ روانی و فضاسازی رسانهای نظام را به سیاسیکاری متهم نموده و اعلام میکنند که نظام به بهانه امنیتی برای دانشجویان، اساتید، جریان سیاسی خاص و… پروندهسازی نموده است. تشکیک در سلامت دستگاه قضا و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور از جمله رویکردها و راهکارهای این افراد است_
نویسنده :علی اکبری
? اولویتهای امروز انقلاب: مدیریت جهادی، توجه به مردم، خدمت به مستضعفان و ترجیح شرق بر غرب
?ابزار دفاعی باید نوسازی شود ولو همه دنیا مخالف باشد
?رهبر انقلاب، در دیدار مردم آذربایجان: ما در انقلاب، اولویتهایی داریم.
?باید مدیریت جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح دهیم. مدیریت جهادی به معنی بیانضباطی نیست؛ مدیریت جهادی یعنی پرکاری، باتدبیر حرکت کردن، شب و روز نشناختن و دنبال کار را گرفتن.
?در حوزهی سیاست داخلی باید متن مردم را بر اقلیتهای حزبی و جناحی ترجیح بدهیم.
?در باب خدمات، باید مستضعفان را بر مرفهین ترجیح دهیم.
?در سیاست دفاعی کشور بایستی همهی شیوهها و همهی ابزارهایی که مورد نیاز امروز و فردای کشور است دنبال شود و نوسازی شود. یک لحظه تردید نکنیم که کشور باید به طرف دفاع از خود حرکت کند ولو همهی دنیا مخالفش باشند.
?در سیاست خارجی باید شرق را به غرب ترجیح دهیم؛ ترجیح همسایه بر دور، ترجیح کشورهایی که با ما وجه مشترک دارند بر دیگران.
?در اقتصاد، مسئلهی اشتغال و تولید بالاترین اولویت است.۲۹/ ۱۱ /۹۶
نظر شهید بهشتی درباره کسانی که از رفراندوم های نابجا حرف میزنند
«به وقت شام» میتوانست «به وقت تهران» باشد و یک کارگردان اروپایی آن را بسازد، اگر …
یادداشت معنادار «خط حزبالله» درباره احمدینژاد: انقلابینماها به دنبال چه هستند
هفتهنامه خط حزبالله همزمان باتکرار رفتارهای ساختارشکنانه رئیس جمهور سابق کشور، در یادداشتی به بررسی رفتار انقلابینماها در آن زمان و جریان مشابه در سالهای اخیر پرداخت.
انتشار این یادداشت همزمان بارفتارهای ساختارشکنانه محمود احمدینژاد با سواستفاده از شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه، معنادار است:
افراد موجود در جامعهی پیامبر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1️⃣ دسته اول، اصحاب راستین: افرادی بودند که تا آخرین لحظه و قطره خونشان از پیامبرو دین اسلام دفاع کردند، مثل امیرالمؤمنین(ع)، عمار و سلمان.
2️⃣ دسته دوم ضعیفالایمانها: که اگرچه ایمان آورده بودند اما از آنجا که ضعف در ایمان داشتند، ممکن بود پایشان بلرزد. اینها همان کسانی بودند که در ماجرای جنگ احد به هوای جمعآوری غنائم، مأموریت خود را رها کرده و سرنوشت جنگ را تغییر دادند.
3️⃣ دسته سوم انقلابینماها: کسانی که “ظاهرا” ایمان آورده بودند اما رفتار آنها، دقیقا برخلاف ادعای آنان بود. اینان کسانی بودند که با کارهای خود مانند انتشار شایعه، #دروغ یا سیاهنمایی از وضع موجود، موجب تضعیف نظام اسلامی میشدند. انقلابینماها در جریان جنگ احزاب آن هنگام که پیامبر بشارت پیروزی مسلمانان بر ابرقدرتهای آن روز دنیا (روم و ایران و یمن) را داد، با تمسخر یا ایجاد ابهام در سخنان او، این حرفها را کذب و نادرست خواندند.
انقلاب اسلامی ایران نیز با همین سه دسته از افراد مواجه است: “اصحاب راستین انقلاب اسلامی"، که با باور تام و تمام به خط انقلاب، در همهی شرایط، در کنار “رهبران انقلاب اسلامی” قرار گرفتند و با کار و تلاش شبانهروزی، کار انقلاب را به پیش بردند؛ “ضعیفالایمانهایی” که به دلیل هوای نفس، دنیاطلبی یا ترس از دشمن، در رخدادها و حوادث تاریخی، پایشان لرزید و یا دست از انقلابیگری برداشته و تبدیل به یک انسان خنثی شدند، یا حتی به سمت دشمن، میل پیدا کردند؛ و “انقلابینماییهایی” که شعار انقلاب داده و میدهند و عکس آن عمل میکنند. «کسی خیال نکند که مسألهی نفاق مربوط به صدر اسلام یا مربوط به اوج انقلاب بود، نه، همهی ما، من و شما در معرض این امتحان در تمام حالات هستیم، یک حقیقتی مطرح میشود که این حقیقت ممکن است با گوشهای از احساسات و دریافتهای ما ناسازگار باشد: یا با خودپرستی ما، یا با ادعاهای درونی ما، یا با علمی که برای خودمان قائلیم، یا برای سابقهای که برای خودمان میشناسیم…»
? انقلابینماها سعی میکنند با ایجاد #شایعه، شبهه، #سیاهنمایی و لجنپراکنی، در دل مردم و جامعه، #ناامیدی به وجود آورده و نسبت به راهی که انتخاب کردهاند، تشویش ایجاد کنند. این جریان را باید شناخت و نسبت به حربههای آنان آگاه بود. هرچند که «مردم قبول نمیکنند این را. حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر میگذارد؛ نه، مردم آگاهند، میفهمند، نمیپذیرند این حالت را.»