اشعث منافق بود و امام علی (ع) کاملا اورا می شناختند، بسیار جالب است بدانید که ابن ابی الحدید که از اهل سنت است هم اورا منافق می خواند. اشعث بود که ابن ملجم را تحریک و تجهیز کرد برای کشتن امام . اشعث بود که در صفین باعث دو دستگی سپاه امام شد. بقدری نفاق اشعث روشن بود که خیلی واضح بعضی به امام می گفتند این اشعث منافق را چرا از سپاه خودت اخراج نمی کنی.
اما امام طبق دستور اسلام، بردباریش خیلی زیاد است، امام می داند با آرامش باید سراغ مسائل ریشه ای و اصلی رفت. یک انقلابی در آرامش می تواند کار درست خودرا پیش ببرد.
امام علی علیه السلام پای درس پیامبری بزرگ شده اند که برای بوجود نیامدن تفرقه و ایجاد آرامش در جامعه بر جنازه منافقی نماز خواندند که قرآن صریحا اورا منافق خوانده بود.
خودتان با مسائل روز این بحث را تطبیق دهید
درسهایی از تاریخ اسلام / سید محمد حسین مرکبی
ما در کشورمان دو جناح سیاسی داریم: « سادهها و هوشمندها»؛ سادهلوح از هرجناح و جریانی که باشد، سادهلوح است!
بازنشر به مناسبت “روز نجات سکانداری کشور از #ساده_لوحی”
#ساده_لوح اصطلاحی است که حضرت امام(ره) به ادبیات سیاسی ما آورد. اولین بار هم صریحاً دربارۀ آقای منتظری بهکار برد و فرمود: شما #ساده_لوح هستی! کشور را به دست لیبرالها و از طریق آنها به دست منافقین میدهی!(صحیفه امام/۲۱/۳۳۱) امام(ره) معتقد بود کسی که به لیبرالها اعتماد کند، #ساده_لوح است. و مشکل کشور ما هم، همین سادهها هستند.
در طول تاریخ بشریت، حماقت به انسان لطمه زده است؛ نه قدرت دشمن! خداوند در قرآن مدام از این افراد گِله میکند و میفرماید: «أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ» یعنی کسانی که ضربه میخورند، برای این است که عقل را بهکار نمیگیرند.
موفقیت معاویه در نبرد با علی(ع) بهخاطر آدمهای احمق و سادهلوح پای رکاب علی(ع) بود.
آدمهای ساده تا خیلی ازدشمن ضربه نخورند، بیدار نمیشوند؛ اینها در میان سیاستمداران ما هم هستند!
آدمهای سادهلوح، فکر میکنند با لبخند و مذاکره میشود مسیر دشمن را تغییر داد.
این سادهاندیشی است که فکر کنی «مشکلات را با مذاکره میشود حل کرد» سادهاندیشی است که فکر کنی: استکبار از ما دست بر میدارد! واگر ما دست ازموشکهای خود برداریم، استکبار هم درمقابل ما زانو میزند، وبا ما خوب میشود.
سادهاندیشها کسانی هستند که درمقابل دشمن دست ازمقاومت برمیدارند وبعد به زمین میخورند. همانطور که ابوموسی اشعری، لشکر علی(ع) را زمینگیر کرد وبه دشمن فروخت.
کافیست مسئولین ما واداده نباشند و توانمند باشند، و آمریکاییها را از قدرت ایران بترسانند، آنوقت میبینید که آنها چطور سر جای خود مینشینند! شریانهای حیاتی آنها در خلیج فارس است!
علیرضا پناهیان
۶فروردین ۶۸؛ سالروز نامۀ تاریخی امام برای عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری
تنباکو در دوران قاجار هم دارای مصرف داخلی بوده و هم به دلیل مرغوبیت تنباکوی ایرانی، جز کالاهای صادراتی مهم به حساب می آمد. با توجه به این نکته ارزش تجاری این کالا به خوبی در آن برهه مشخص است، مزیتی که از دید استعمار پیر پنهان نماند و دست چپاول انگلستان به سوی تنباکو نیز دراز شد.
بر همین اساس یکی از امتیازاتی که در دوره قاجار به انگلستان داده شد قرارداد رژی است. قراردادی که منافع مردم ایران را نادیده گرفته بود و در جهت منافع انگلستان در سایه چهره های نفوذی در دربار و غفلت پادشاه و خام اندیشی وی بسته شده بود
قرارداد رژی چگونه بسته شد ؟
ناصرالدین شاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز معروف رژی که از قبل زمینه های آن توسط انگلیسی ها فراهم شده بود، موافقت کرد و در رجب ۱۳۰۷ ه. ق (مارس ۱۸۹۰ میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ که با کمک دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایهای ۶۵۰ هزار لیره تأسیس کرده بود ـ منعقد نمود. بدین ترتیب امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گردید. این امتیاز که به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، دارای پانزده فصل بود که حکایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. مطابق با این قرارداد، شرکت رژی متعهد میگردید که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته میشد و در متن آن آمده بود:
«اجازهنامهای برای فروش و معامله و غیره توتون و تنباکو و سیگار… حق خالص صاحبان این امتیاز است و احدی جز صاحبان این امتیازنامه حق صدور اجازهنامهجات مزبور را ندارند.»
با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت.
پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیری، قشرها مختلف مردم به علمای دینی در شهرهای مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیتالله آقانجفی اصفهانی، در شیراز به سید علیاکبر فال اسیری، در تهران به شیخ فضلالله نوری و میرزا حسن آشتیانی، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزی متوسل شدند.
در اصفهان آقانجفی دست به ابتکاری زد و با فتوای خود و سایر علمای اصفهان، تنباکو را تحریم نمود. فتوای تحریم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپانی در آن منطقه فلج گردید، بنابراین به دولت شکایت برد. دولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند، خانههای مردم را به توپ خواهد بست. اما علما به جز یکی دو نفر، بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردند. سرانجام میرزای شیرزای حکم تاریخی خود را از سامرا صادر کرد: متن حکم میرزا چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالی فرجه است.»
پس از کشمکشهای فراوان سرانجام ناصرالدین مجبور شد، قرارداد رژی را ملغی کند.
قیام تنباکو برای امروز ما درس بزرگی به همراه دارد . درسی که نشان می دهد تعصب نسبت به اقتصاد بومی امری است ضروری و حمایت از اقتصاد ملی وظیفه ای است همگانی، که در صورت غفلت ممکن است صدمات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد سازد.
میزای شیرازی با صدور فرمان تحریم تنباکو ،و مردم با هوشیاری و تعصب نسبت به اقتصاد کشور جلوی امتیازی را گرفتند که با حیله گری انگلیس برای استثمار مردم ایران طراحی شده بود. امروز هم سیل عظیم کالاهای خارجی ،نسخه های امروزین قرارداد های مانند رژی هستند که برای در امان ماندن از این استثمار جدید باید بنابر فرموده رهبر معظم انقلاب از کالای داخلی حمایت کرد و اجازه نداد که استعمارگران با روش های جدید ما را مقهور خود سازند و کشور عزیزمان را به عقب برانند.
#مصطفی_برزکار
6 فروردین 68، انتشار نامه امام به مرحوم #منتظری
جناب آقای منتظری
با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم .از آنجاکه روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید،صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضع گیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکتهشده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمیباشید و به طلابی که پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید- که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند- با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بیمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید:
1- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4- نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
امام خمینی (ره)؛ 06 فروردین 1368
پاسخ از دکتر خوش چهره :اقتصاد ایران بنا بر مسائلی بیمار است که ریشههای آن مربوط به قبل انقلاب میشود. در طول این سالها، رهبر انقلاب هم سعی کردند با نامگذاری سالها، در درون نظام اسلامی این دردها را درمان کنند، اما همچنان بخشهایی از این بیماری وجود دارد. یکی از بیماریهایی که رهبر انقلاب هم به آن اشاره کردند، «وابستگی بودجه به نفت» است. من چهار دولت بعد از انقلاب را بهمثابهی چهار تیم پزشکی تلقی میکنم که بالای سر این بیمار آمدهاند. در طول این چهار دولت، این بیمار از جهاتی بهتر و از جهاتی بدتر شده است. یکی از ایرادات کلی اما این است که این دولتها اگرچه با تابلوهای سیاسی مختلفی آمدند اما با وجود اختلافنظرها در موضوعات سیاسی و ارزشی، در برنامهی اقتصادی شباهتهای قابل توجهی در برخی حوزهها داشتند.
حال سؤال این است که چرا اینقدر کارکرد دولتها (علیرغم نامها و شعارهای متفاوتشان) به هم شباهت داشته است؟ وقتی نگاه میکنید، میبینید یک مسابقهی نامیمون نانوشته در وابستگی دولتها و اقتصاد ملی به نفت، همواره وجود داشته است. در این مسئله، هر دولتی رکورد دولت قبلی را شکسته است. ماهها قبل، جایی در جمع دوستان دولتی این موضوع را مطرح کردم، واکنش نشان دادند و گفتند اگر دولتهای دیگر هشتساله بودند، این دولت سه چهار ساله است، درحالیکه الآن میتوانیم ببینیم که همان راه ادامه پیدا میکند. لایحهی بودجهی ۹۳ و ۹۴ بهطور واقعی نزدیک به هفتاد درصد وابسته به نفت و میعانات نفت بود. این یعنی که اقتصاد ما به نفت وابسته است و زمینه برای شیطنت دنیای سلطه وجود دارد. این در حالی است که هویتبخش به اقتصاد ما باید تولید ملی باشد. تولید ملی محققکنندهی درآمد ملی است. مأموریت نظام برای بهبود وضعیت ملی، با درآمد ملی نشان داده میشود. وضعیت امروز یک وضعیت دوپینگی است، چون با خامفروشی نفت درآمد ملی بالا میرود، بهجای اینکه ارتباط مستقیم با تولید ملی داشته باشد، با نفت درآمد ملی بالا میرود. بنابراین درآمد ملی با خامفروشی نفت وابسته است و بیشترین آسیب را به اقتصاد زده و ریشهی ناملایمات موجود محسوب میشود. متأسفانه مسابقهی نامیمونی بین دولتها در تشدید این حالت وجود دارد. دولت خامفروشی نفت را افزایش داده و میبینیم که یک میلیون بشکه تبدیل به دو و نیم میلیون بشکه شده است. میگویند در راستای اقتصاد مقاومتی، تولید نفت را افزایش میدهیم! درحالیکه این تولید نیست، خامفروشی و استخراج از طبیعت است. در آمارها، فروش نفت را از درآمد ملی بیرون میکشند.
موضوع دوم، واردات است. درخصوص برخی کالاهای واسطهای شاید بتوان توجیه آورد، ولی ارقام را که نگاه میکنیم، بخش قابل توجهی از واردات مربوط به کالاهای مصرفی و لوکس است. در کنارش قاچاق کالا هم وجود دارد.
موضوع سوم، فساد مالی و اقتصادی است که ناشی از وابستگی ما به نفت است. وقتی ما در مجلس هفتم بودیم، قیمت نفت چهارده تا هفده دلار بود. جوانکی که به فساد متهم بود، ۱۸۰ میلیارد تومان فساد کرده بود. اگرچه فساد قبیح است و به یک مثقال نجاست هم نجاست میگویند، ولی فسادها با افزایش قیمت نفت، افزایش پیدا کرد. بنابراین موضوع فساد عمیقاً به اقتصاد نفتی ما وابسته است. آن موقع که نفت هفده دلار بود، فساد ۱۸۰ میلیارد بود و وقتی که نفت ۱۴۰ دلار شد، فساد سه هزار میلیارد شد.
سال ۷۴ یا ۷۵ مقام معظم رهبری فرمانی درخصوص تبیین و تعیین «سیاستهای بلندمدت بدون اتکا به نفت» صادر کردند. دولت جلسهای با حضور وزرا، معاونان و… تشکیل داد. از دانشگاه هم دو نفر دعوت شدند. از دانشگاه تهران من دعوت شدم. آنها بر اینکه اقتصاد به درآمد ملی و خامفروشی نفت وابسته شده است، متمرکز شدند، ولی امروز هم نگاه میکنیم وضعیت همان است. اگر این ریشهیابی را درست انجام ندهیم، درمانهایمان هم غلط خواهد بود. این را باید مردم و نخبگان متوجه شوند