سیرۀ رسولخدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر همبازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها میپرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسولخدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچهها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسولخدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسولخدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسولخدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچهها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسولخدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچهها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسولخدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچهها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.
امروزه توجه به کودکان به اسباب مختلف دنیای مدرنیته و امکانات سرگرم کننده کاذب ، بسیار کم شده غافل از اینکه بازی یکی از ابزارهای قوی تربیتی میباشد .
پی نوشت :
عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا 1340ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص30.
#در_محضر_اهلبیت
۱. ترس احساسی خاص است. ما از سگ می ترسیم، زیرا روزی سگی به ما حمله کرده است.
۲. اضراب یک ناراحتی است که ممکن است در نتیجه ی هر عاملی فعال شود یا برای مدتی تسکین یابد، اما همیشه از احساس “نا امنی فراگیر” که فرد در زندگی احساس می کند نشأت می گیرد.
میزان ناامنی و اضطرابی که گرفتارش می شویم، عمدتا تابع گذشته ی فرد است. هرچه محیط زندگی کسی پریشان تر و خانواده و محیط فرهنگی اش مشکل دارتر باشند، جریان آزاد اضطراب بیشتر تولید خواهد شد.
طبیعت و ویژگی ضربه ی روحی که به فرد وارد می شود در هر شخص نسبت به شخص دیگر متفاوت است.
۳. از سوی دیگر “نگرانی” در همه ی ما وجود دارد و نتیجه ی “شرایط بی ثبات “انسانی است.
شاید نگرانی را بتوان به عنوان اضطراب وجودی تعریف کرد؛ به این معنا که ما حیوانی هستیم که می فهمیم به چه رشته ی نازکی آویخته ایم.
#جیمزهالیس
توجه خوراک ذهن است به هرچه که توجه کنی قویتر میگردد. هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوراک نرسان. به چیزهای منفی کمتر توجه کن. در باره رنجهایت زیاد سخن نگو و آنها را بزرگ نکن.
بیشتر به شادی متمایل شو، توجه ات را به شادی های کوچک معطوف کن. لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرقه کن. اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد.
بدانید، بهشت مکانی جغرافیایی نیست، جایی قرار ندارد. بهشت شیوه ای از زندگی است، همانگونه که جهنم نیز راهی برای زندگی است.
جهنم و بهشت همینجا هستند. درست در وسط زندگی ات. گاهی اتفاق می افتد که تو در جهنم قرار داری و شخصی که کنارت نشسته است در وسط بهشت است.
پس بهشت و جهنم از یکدیگر دور نیستند، حالات روانی هستند، راه های زندگی هستند.
١) خطاهاى فكرى (شناختى) خود را شناسايى كنيد.
٢) مشخص كنيد با چه احتمالى ممكن است آنچه را نگرانش هستيد به واقع اتفاق افتد.
٣) بدترين نتيجه، محتمل ترين نتيجه و بهترين نتيجه را مشخص كنيد.
٤) براى خود داستانى درباره نتايج بهتر تعريف كنيد.
٥) مدرك و نشانه اى ثبت كنيد كه ثابت كند اتفاق بسيار بدى نخواهد افتاد.
٦) پيش بينى خود را آزمون كنيد.
٧) با پيش بينى هاى خود برخورد عاقلانه كنيد.
٨) به اين فكر كنيد اگر حادثه ناخوشايندى كه شما پيش بينى ميكنيد اتفاق افتد، از شما چه كارى ساخته است.
٩) فرض كنيد دوست شما با مشكل روبرو شود، به او چه توصيه اى ميكنيد
١٠) به خودتان نشان دهيد كه اين به واقع مسئله خاصى نيست.
?مطمئن باشيد ديگران باعث آن نيستند، مثلا فرزندتان كتك خورده يا اسباب بازيش را از او گرفته اند.
?مطمئن باشيد گرسنه، خسته و خواب الود يا كلافه نيست
?مطمئن باشيد حوصله ش سر نرفته باشد.
?مراقب باشيد با بكن نكنهاي بيهوده او را لجباز نكنيد.
?قبل از رفتن به مهماني برايش توضيح دهيد كجا ميرويد و چه كساني را ملاقات ميكنيد.
?اجازه ندهيد مقابل ديگران دست به مانور بزند و شما هم با داد و دعوا و تنبيه وارد بازي كودكانه او نشويد بلكه او را از محل خارج كنيد و به گوشه يا اتاق ديگر ببريد.
?همقد فرزندتان بنشينيد اگر عصبانيست شما نفسهاي عميق بكشيد تا او هم از شما تقليد كند.بعد به او بگوييد كه ميدانيد عصباني و كلافه است و به او بگوييد دركش ميكنيد اما او اجازه ندارد جيغ بكشد يا چيزي پرت كند يا كسي را بزند.
?اگر رفتار فرزندتان هنوز خارج از كنترل است، و مطمئن هستيد دليل آن خستگي و گرسنگي و رفتار اشتباه ديگران نيست، در روش تربيتي خود تجديد نظر كنيد.