دوقطبی های فتنه گون و مصلحت سنجی های امام جامعه انقلابی
[سوره طه (20): 94]
قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)
(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! [اى برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به كار نبستى!» (94)
پس از بازگشت حضرت موسی(ع) از پرده غیبت، جناب هارون (ع) در پاسخی قانع کننده به ایشان برای عدم برخورد انقلابی با سامری فرمود:
«إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي؛ من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به كار نبستى!» (طه: 94)
برداشتها:
1- خطر تفرقهى يك امّت، هارون پيامبر را نيز مىترساند. «ِّي خَشِيتُ»
2- حفظ وحدت، مهمتر از نجات يك گروه است. «ِّي خَشِيتُ …رَّقْتَ»
3- در تصميمگيرىها بايد به مصلحت مهمتر توجّه كرد. «ِّي خَشِيتُ»
4- در برخوردهاى انقلابى بايد به عوارض كار توجّه كرد و نبايد يك سو نگر بود. «ِّي خَشِيتُ»
5- خطر تفرقهافكنى مهمتر از خطر سكوت در برابر انحراف است. «َّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ»
همانگونه که ملاحظه می شود، دلیل منطقی جناب هارون برای عدم برخورد انقلابی با سامری، مصلحتی به نام «جلوگیری از دوقطبی خطرناک» میان مردم بود. دو قطبی ای که فتنه اش از فتنه سامری نیز خطرناک تر بود و «تثبیت حکومت» را نشانه گرفته بود. حضرت موسی(ع) نیز منطق نائبش را پذیرفت و خود با سامری و گوساله اش برخوردی انقلابی کرد