حرمت پدر
تاوان اندکی سستی
یکی از درسهای شگرف و تأمل برانگیز زندگی حضرت یوسف علیهالسلام ، داستان رویارویی او با پدرش، حضرت یعقوب علیهالسلام پس از سالها رنجِ گرانِ فراق است.
آنگاه که حضرت یوسف علیه السلام به پیشواز پدر خویش آمد، پادشاه مصر بود .
او در پیش و انبوه سواران همراهش بودند و در دیگر سوی، پدر پیرِ فراق کشیده و اندوه چشیده، چشم انتظار بود.
حضرت یوسف علیهالسلام می بایست وقتی چشمش به رخسار پدر افتاد، با شتاب از اسب به زمین آید و پیاده به پیشگاه پدر برود، ولی اندکی سستی کرد.
از این رو، خداوند متعالی، نبوت را از نسل
او برگرفت و پس از او فرزندانش پیامبر نشدند. این محرومیت بزرگ بدین سبب بود که تکریم در خور پدر را به جای نیاورد. پس از او، نبوت در نسل پسران برادرش، لاوی قرار گرفت..
حافظ با اشارت به همین رخداد گفته است:
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی