آرامش باید مرکز زندگی باشد ،
آنگاه رفاه به طور خودکار پیرامونت را احاطه می کند.
اگر فرد واقعاً در آرامش باشد ، در رفاه است ، موفق است . آنگاه هرکاری بکند خشنودی به همراه دارد .
آنگاه انسان آرام چنان لمس کیمیاگری دارد که به هر چه دست بزند به طلا بدل می شود .
اما اصل بر آرامش است نه رفاه . رفاه مانند سایه است : هرجا آرامش باشد، رفاه هم هست
1. چگونه “نه” گفتن
اکثر ما طوری تعلیم دیدهایم که بیش از آنکه به تمایلات شخصی خود اهمیت دهیم به سعی در راضی نگاه داشتن دیگران داشته باشیم. حتی وقتی که موفق میشویم خود را از انجام کاری که به آن تمایل نداریم خلاص کنیم، باز هم پیش میآید که نسبت به رد درخواست طرفمان احساس گناه میکنیم! اما اشتباه نکنید؛ آموختن نه گفتن و اینکه نسبت به نه گفتن احساس بدی نداشته باشیم، مهارتی ضروری برای داشتن یک زندگی موفق است.
2. چگونه پاسخ رد را بپذیریم
از همان آغاز کودکی که برای زندگی به دیگران وابسته بودیم، به ما یاد دادهاند تا مقبولیت در بین دیگران و تایید آنها برایمان ارزشمند باشد. این امر باعث میشود زمانی که تایید دیگران را دریافت نمیکنیم، دچار ترس شدید شویم. از طرفی ترس از پاسخ رد شنیدن و پس زده شدن بسیاری از ما را از رفتن به دنبال بزرگترین رویاهایمان بازمیدارد. آموختن اینکه حتی اگر دیگران با ما موافق نباشند نیز مشکلی نیست، کلید خوشبختی است.
3. چگونگی فهمیدن اینکه چه میخواهید
هنگامی که با جهان آشنا میشویم، بسیاری از ما برای جلب محبت و تایید دیگران، در تشخیص اینکه دیگران چه میخواهند و اولویت بخشیدن به خواستههای آنان متخصص میشویم. این عادتی نیست که بتواند شما را به شکوفایی شخصی رهنمون سازد. آموختن اینکه چگونه آنچه را حقیقتا میخواهید شناسایی کنید و همچنین جرات افتخار کردن به آن را داشته باشید، چیزی نیست که به ما یاد دهند، اما مسلما برای رسیدن به موفقیت حیاتی است.
4. چگونه به راهنماییهای درونی گوش کنید
به عنوان یک تکنیک متداول به ما یاد دادهاند که به حرف پدر و مادرها و سپس به حرف آموزگارانمان گوش کنیم و به خرد درونی خود وقعی نگذاریم. آموختن توجه کردن به راهنماییهای درونی میتواند نقش بزرگی در داشتن یک زندگی شاد ایفا کند. با آموختن اینکه خرد خود را به رسمیت بشناسید و از آن پیروی کنید میتواند فواید بسیاری برایتان به همراه بیاورد.
5. چگونه لذت خود را در اولویت قرار دهید
در بیشتر فرهنگها، داستان این است که اول کار، بعدا پاداش؛ تازه اگر خوششانس باشیم! ما پیش پیش زحمتمان را میکشیم و به امید پاداش مینشینیم. اما در اغلب موارد نتیجهی این رویکرد به زندگی، استرس و بدبختی است. داشتن ارادهی اینکه شادی و لذت را مستقلا به زندگیتان بیافزایید، راه خردمندانهای برای رسیدن به موفقیت حقیقی است.
6. چگونه تقاضای کمک کنیم
ترس از نه شنیدن و سربار دیگران شدن (یا شاید تمایل ما به مستقل بودن)، اغلب ما را از تقاضای کمکی که برای رسیدن به چیز دلخواهمان بدان نیازمندیم بازمیدارد. بهتر است این مسائل را برای خودتان حل کنید، چرا که انجام بسیاری از کارهای بزرگ بدون همکاری دیگران ممکن نیست. تقاضای کمک و حمایت کردن، بیشک مهمترین مهارت برای موفقیت است
از عالمی سوال شد:
چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟ نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره میشود:
1_ می بینی ، می خواهی، به وصالش نمیرسی، دچارافسردگی میشوی…!
2_ میبینی، شیفته میشوی، عیب ها را نمیبینی، ازدواج میکنی، طلاق میدهی.!
3_ میبینی ، دائم به او فکر میکنی، از یاد خدا غافل میشوی، از عبادت لذت نمیبری.!
4_ میبینی ، با همسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی، بداخلاقی میکنی.!
5_ میبینی، لذت میبری، به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی، در نظر دیگران خوار میگردی.!
6_ میبینی ، لذت میبری، حب خدا در دلت کم میشود، ایمانت ضعیف میشود.!
7_ میبینی ،عاشق میشوی، از راه حلال نمیرسی ،دچار گناه میشوی.!
لذا اسلام در یک جمله می گوید :
” نگاهت را از جنس مخالف نگاهدار
برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد…
دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند،
آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما میلرزید، گفت: درشکه چی ! به سرما بگو ناصرالدین شاه “تره هم واست خرد نمیکنه!” درشکه چی بیچاره سکوت کرد…
اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟ درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!!
خب چی گفت؟؟؟ گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمیارم …
پ.ن
این حکایت دقیقا حکایت كسانى است که برای تحریم ها تره هم خرد نمیکنند و مشغول رجزخوانی و خط و نشان کشیدن برای قدرت های جهان هم هستند… و ملت زیر خط فقر، همان درشکه چی اند که باید تمام سختی های تحریم را تحمل میکنند …