?محبت، اولین علامت حیاتی و نشانۀ آغاز حیات برتر است. خدا تا روز قیامت معطلت نمیکند؛ همینجا مزۀ محبتش را به تو میچشاند.
? گاهی یکدفعهای به دلت میآید که «خدایا، من آن حیات برتر را دوست دارم و کسانی که آن حیات را دارند را هم دوست دارم» این یکی از علائم حیاتی است.
?این حبالحسین(ع) که شما دارید، علامت سعادت شماست. طبق روایت، یک نشانۀ مؤمن این است که دوست دارد به زیارت امام حسین(ع) برود.
?یکی از علائم حیاتی این است که لطف خدا، سریع به سمت تو میآید، به حدّی که قشنگ حس میکنی، انگار خدا دستت را گرفته و میگوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده…»
شب سوم محرم ۹۶، دانشگاه امام صادق(ع)
مؤثرترین_مفهوم_در_حیات_بشر
وقتی دنیا به فکر تسخیر فضــــــا بود،
روشنفکرنماها و حکام غربزده ما به این میاندیشیدند که
بین اختلاط دختر و پسر و راه اندازی دیسکو و کاباره، کدام مظهر تمدن و مدرن شدن است…..!
این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین میکند….!!!
آدمها هستند که آن را میسازند!
جهان سوم جا نیست، شخص است.
جهان سوم منم،
جهان سوم تویی،
جهان سوم طرز تفکر ماست،
نه آن مرزهایی که داخلش زندگی میکنیم!
جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند
جاییکه میزان خرید یکسال کتاب برابر با یک روز لوازم آرایش است
جهان سوم جاییست که در آن مردم به ظاهر خود بیشتر از شعور اهمیت میدهند!
مغز هاي بر باد رفته، که تا سواحل اروپا و کاباره های انجا را میروند!
اما از آوردن علم و دانش تکنولوژی غرب به داخل مملکت خود عاجزند…
عقب ماندگی آنجاست که تکنولوژی پیشرفته هسته ای خودت را با دست خودت نابود میکنی، اجازه نمیدهی ماهواره ساخت جوانان وطنت را به فضا پرتاب کنند ، نخبگانت را آواره دیار غربت میکنی….تا بتوانی ادکلن فرانسوی و سرآشپز اتریشی وارد کشورت کنی….
جهان سوم اینجاست ، مغزهای فسیل مانده غربزده اما مدعی روشنفکری…
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن #نماز است.
یعنی چه؟ یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند.
نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طوری عمل میکند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است.
⭕️ اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش میرود؛ اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد، وضوی با آدابی، بعد میآید در مصلّای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز میخواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمیرود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذکر خدا میگوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
نمیگویم نماز بخوانید:
بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید.
اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید.
اگر میتوانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید.
یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که میایستید، جانماز پاکیزهای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید. وقتی که وضو میگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد
مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۵۱۱
دانستنی_های_مرگ ۲۶
جهنميها ميگويند: خدايا ما غلط كرديم. ما را به دنيا برگردان. برميگرديم كار خوب ميكنيم. خداوند می فرماید: «اخْسَُواْ» يعني چِخِ!
بعد ميگويد: ميداني چرا به تو گفتم چِخِ! چون تو مؤمنين را مسخره كردي. فكلت را بيرون گذاشتي و آرايش كردي، آنوقت يك دختر چادري را مسخره كردي.
همه نشستيد تخمه شكستيد، آن آقايي را كه رفت نماز بخواند لبخند زدید، ماشينت شيك بود، يك ماشين قراضه در جاده ديدي، ويراژ دادي كه او را بترساني و حال او را بگيري. مسخرهاش كردي.
اصلاً گاهي وقتها ما خودمان سراغ مسخره کردن دیگران ميرويم. ميگوييم اگر چرت و پرتي داري براي من اس ام اس كن. هيچكس نميگويد: آقا اگر يك حرف نوي علمي ديدي به من بگو. تا يك طنز بشنود، به همه رفيقهايش اين طنز را ميگويد. ما چه شديم؟ عامل دلقك بازي شديم؟ هرچه طرف ارزشيتر باشد مسخرهاش خطرناكتر است.
يك كسي سيد را مسخره كند. جرمش بيش از اين است كه غير سيد باشد. كسي پيرمرد را مسخره كند،جرمش بيش از اين است كه جواني را مسخره كند. گاهی مثلاً ميخواهد مادر میخواهد بگويد: مدخل شهر، ميگويد: مخمل شهر! همه نوهها ميگويند: مادر ميخواهي برويم مخمل شهر! او ميگويد: كبابي دم مخمل شهر است. يعني همينطور يك كلمهاي را از يك پيرزني، پيرمردي درميآورند و هي در سرش ميزنند. خيلي بد است…
مجرم را هم نميشود مسخره كرد. اين هم خيلي مهم است. بابا يك كسي زناكار است. ميگويد: اگر زناي او ثابت شد شلاقش بزن، اما حق نداري بگويي: خاك بر سرت! نكبت، بدبخت! مجرم را شلاق ميتواني بزني، اما نميتواني مسخرهاش كني. تحقير!
پيغمبر اسلام و جمعي در يك محلي، گفت و گوهايي داشتند، يك نابينا وارد شد. يكي از افراد جلسه تا ديد نابينا وارد شد، قيافهاش را عبوس كرد… آيه نازل شد «عَبَسَ» عبوس كرد، «وَ تَوَلَّى» كتفش را برگرداند. (عبس/2)
چون يك نابينا وارد جلسه شد، چشمدارها به او عبوس كردند؟ يعني مسخره حرام است، تحقير حرام است ولو طرف نفهمد.
انقدر تمسخر در اسلام مهم است که سوره قرآن برای این واکنش نازل شد! ولی ما آن را انقدر دست کم میگیریم…!
از بیانات حجت الاسلام قرائتی
آیت الله حائری شیرازی
تربیت حسینی
امامان ما تفقّه در دین را بهخوبی به اولادشان یاد میدادند و آنها را تربیت میکردند. پس از عاشورا اوضاع کمی آرامتر شده بود و یزید بر سر صلح آمده بود و میخواست استمالت کرده باشد.
روزی امام سجاد علیه السلام و کودکی از فرزندان امام حسین علیه السلام را نزد خود خواند. یزید رو به آن کودک کرد و گفت: آیا با پسر من، خالد، کُشتی میگیری؟ آن کودک گفت: نه؛ ولی چاقویی به من بده و چاقویی هم به او تا با هم مقاتله کنیم. یا من او را میکشم یا او مرا.
معنایش این است که کُشتی کار دوستان است و دو رفیق با هم کُشتی میگیرند، من با بچۀ تو دوست نیستم. تو با پدر من دوست نبودی، پس من چگونه با بچۀ تو دوست باشم؟! «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ» (من در صلحم با آنکه با شما در صلح است و در جنگم با آنکه با شما در جنگ است). اسلام این است.
کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درسهای عاشورا/ صفحه 68