یک روز استاد بزرگ اخلاق، آخوند ملا حسینقلی همدانی، سر کلاس چند بار پشت سر هم تکرار میکند: « آفرین سید محمد سعید، آفرین سید محمد سعید» به طوری که حاضران تعجب میکنند که [علیرغم غایب بودن سید محمد سعید] این چه حرفی بود؟!
بعدا که از سید محمد سعید حبوبی سؤال میکنند که تو در آن روز کجا بودی؟ جواب میدهد:
«در قایق نشسته بودم و از کوفه به کربلا میآمدم؛ در کنار من مرد عربی خوابیده بود و سرش را به کتف من گذاشته بود و خُرخُرکنان آب دهانش را روی من میریخت، ولی من دلم نیامد که او را بیدار کنم. آن وضع را تا کربلا تحمل کردم ولی او را بیدار نکردم» و تحسین آخوند نسبت به سید محمد سعید، به خاطر همین امر بود.
تذکرة المتقین، مقدمه، ص ۲۲-۲۳
گاهی یادمون میره کـل دنیا مجهز به دوربین مدار بسته است اون وقته که هر کاری دلمون میخواد میکنیم….!
یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد.
يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد.
سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب از گلوى او بيرون كشيده و گفت:
ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه قاتل پسر پيغمبر باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟!
يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام.
يهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله…
«مروج الذهب ج2ص2۷
حضرت علی می فرماید: «برای شما مثالی می زنم؛ شخصی مقداری گندم داشته و آن را باد داده و [به اصطلاح] غربال و پاکیزه کرده، در خانه انبار نموده و درب آن را بسته…
بعد از مدتی که درب انبار را باز می کند می بیند در گندم، جانور پیدا شده ( کِرم افتاده! ) گندمها را بیرون آورده و دوباره پاک کرده و باد می دهد، سپس دوباره در آن انبار می گذارد و درب آن را می بندد. بعد از مدتی وارد انبار شده می بیند باز در گندم ها کرم پیدا شده! [باز پاک و غربالشان می نماید و] این عمل را چندین بار تکرار می کند تا نماند مگر “اندکی گندم از یک بار” که دیگر کِرم نتواند هیچ آسیبی به آن برساند.
شما را نیز گرفتاریها باید اینگونه خالص نماید، تا اینکه از شما جز گروهی که فتنه ها نمی تواند آسیبی بدان برساند، کسی دیگر باقی نماند.
منبع: غیبت نعمانی،ص۲۱۰