برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد…
دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند،
آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما میلرزید، گفت: درشکه چی ! به سرما بگو ناصرالدین شاه “تره هم واست خرد نمیکنه!” درشکه چی بیچاره سکوت کرد…
اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟ درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!!
خب چی گفت؟؟؟ گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمیارم …
پ.ن
این حکایت دقیقا حکایت كسانى است که برای تحریم ها تره هم خرد نمیکنند و مشغول رجزخوانی و خط و نشان کشیدن برای قدرت های جهان هم هستند… و ملت زیر خط فقر، همان درشکه چی اند که باید تمام سختی های تحریم را تحمل میکنند …
خداوند در مورد یکی از راهبردهای فرعون می فرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ /الزخرف، ۵۴
یعنی او قوم خود را تحقیر می کرد و قوم او برای فرار از “تحقیر"، از او اطاعت می کردند چون قومی “فاسد” بودند!!
امروزه نظام سلطه و بویژه هژمونی آمریکا بر چنین اصولی استوار شده است، آنها با قدرت نظامی، علمی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای مردم جهان و سردمداران فاسد کشورها را تحقیر می کنند، روسای دولت ها نیز برای در امان ماندن از این تحقیر، خود را تسلیم محض خواسته های آمریکا می کنند، جالب اینکه قرآن اشاره می فرماید، راهبرد تحقیر و اطاعت، وقتی نتیجه می هد که مخاطب، قوم فاسدی باشند.
در ایران علاوه بر تلاش برای تحقیر دولت و ملت، تلاش برای فاسد سازی نیز با وسواس خاصی دنبال شد، به یاد دارم که پرفسور حمید مولانا در کلاس درس به نکته عجیبی اشاره کرد، ایشان گفت: “به نظر من مهمترین استراتژی دشمن در ایران، پیاده کردن استراتژی فاسد سازی بوده است، از فاسد کردن مسئولین و خانواده های آنها تا توده مردم"!!
از پدیده آقا زاده های حاشیه ساز انقلابیون پشیمان، ساکتین فتنه تا عدم اجازه ورود ایرانیان به آمریکا و بالاخره جریان نفوذ از طریق اپوزوسیون را، در این دو کلید واژه می توان تحلیل کنید.
رابطه زبان و دست رابطه معکوسی است، هر کجا دست دراز شد، زبان کوتاه می شود و هر کجا مناعت طبعی بود و دست دراز نشد، زبان دراز می شود.
#سرو_غذا_در_کفش
#ولیعهد_عربستان_شپش_دارد
#تف_کردن_به_برجام
حجت الاسلام والمسلمین علی ارجمند عین الدین
نکته: مولوی در دفتر سوم مثنوی حکایت میکند، برای ارباب لقمان، خربزهای به عنوان هدیه آوردند. ارباب خربزه را قطعه قطعه کرد و جز یکی، همه را به لقمان داد. لقمان آن قطعهها را میخورد و مرتب به تحسین خربزه و شیرین بودن آن لب گشوده، با اشتیاق و میل میخورد. ارباب که خوشحال شده بود، در پایان کار شروع کرد به خوردن سهم خود از خربزه. اما همین که قاچ خربزه را در دهان گذاشت، دریافت که مثل زهر تلخ است. «چون بِخُورد از تلخیاش آتش فروخت/ هم زبان شد آبله، هم حلق سوخت»ارباب لقمان با تعجب از لقمان پرسید: «این زهر را و این خربزه تلخ را چگونه با رغبت میل کردی؟» لقمان که به حق سزاوار لقب «حکیم» بود، در جواب حکیمانه به وی گفت:شرمم آمد که یکی تلخ از کَفَت/ می ننوشم ای تو صاحب معرفت/ چون همه اجزایم از انعام تو/ رستهاند و غرق دانه دام تو/ گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد/ خاک صد ره بر سر اجزام باد
نظر: این حکایت در مقام طعن و اعتراض به آن دسته از انسانهایی است که در نعمتها غرق بودهاند و هنگامی که اندک سختیای به آنها میرسد، آه و ناله و فریادشان بلند میشود. خداوند تبارک و تعالی نعمتهای بیشمار خود را، از جمله نعمتهای معنوی و مادی به سرزمین ایران عطا کرده است. با این حال، همواره در بین برخی از مسئولان کشور نگاه منفی به شرایط کشور موج میزند و هرگز به نعمات و تواناییهای کشور و الطاف الهی در برهههای زمانی گوناگون که ملت ایران سرفراز و پیروز بیرون آمده است، نگاهی انداخته نمیشود
چرا_در_ایجاد_فتنه_خواص_مقصر_ند_
خطبه
۵
۵۰- و من كلام له ( عليه السلام )
و فيه بيان لما يخرب العالم به من الفتن و بيان هذه الفتن
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّي عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَي غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَي الْمُرْتَادِينَ
و لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ
و لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَي أَوْلِيَائِهِ
و يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْني .
خطبه۵۰-
امیرمومنان علی علیه السلام درباره
علل پيدايش فتنه ها می فرمایند:
همواره آغاز پديد آمدن فتنه ها، هواپرستي،
و بدعت گذاري در احكام آسماني است،
نوآوريهايي كه قرآن با آن مخالف است،
و گروهي (با دو انحراف ياد شده) بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند،
كه برخلاف دين خداست.
پس اگر باطل با حق مخلوط نمي شد، بر طالبان حق پوشيده نمي ماند،
و اگر حق از باطل جدا و خالص مي گشت زبان دشمنان قطع مي گرديد.
اما قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي گيرند و به هم مي آميزند،
آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مي گردد، و_تنها_آنان_كه_مشمول_لطف_و_رحمت_پروردگارند_نجات_خواهند_يافت