1- آماج قرار گرفتن عنصر انقلاب و تفکر انقلابی به عنوان عامل اصلی قدرت ملی کشور و بازدارنده تهدیدات دشمنان ملت مسلمان ایران.
2- تلاش دشمنان انقلاب اسلامی جهت کاهش پشتوانه و حمایت مردمی نظام از طریق فضاسازی رسانهای مبنی بر این که انقلاب اسلامی دستاورد قابل توجهی نداشته است.
3- ضرورت توجه به مولفه های قدرت و اقتدار کشور با رمزگشایی از کلام رهبر معظم انقلاب مبنی بر این که هر جا انقلابی عمل کردیم پیروز شدیم و هر جا از روحیه انقلابیگری غفلت کردیم، در حل مشکلات توفیق نداشتیم.
4- توجه به اقتضائات زمانی و شرایط حاکم بر وضعیت موجود کشور با عنایت به التهابات جهانی و پیچیدگی تحولات منطقهای
5- بروز اختلافات و نقار میان نیروهای انقلاب و سرخوردگی از روند غلبه روحیه محافظهکاری بر انقلابیگری
6- ناکارآمد جلوه دادن انقلاب در حل مشکلات کشور و پاسخ به نیازهای مردم که به دلیل فقدان روحیه انقلابی و مدیریت جهادی صورت گرفته اما بنام انقلاب و نظام نوشته میشود.
7- تداوم نفوذ غرب برای ایجاد اشتباه محاسباتی دربرخی مسئولان که از طریق کاهش روحیه انقلابی با روشهای پیچیده صورت می گیرد.
الف) در سطح مردم و افکار عمومی
1- تضعیف مبانی گفتمان انقلاب اسلامی
2- حساسیت زدایی از افکار عمومی نسبت به دشمن
3- دشمن تراشی و ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان و نیروهای متعهد و وفادار به انقلاب
4- ایجاد بدبینی نسبت به افراد مؤمن و انقلابی و عدم اعتماد به آنها
5- به هم ریختن انسجام و یکپارچگی داخلی با هدف فرسایش نظام
6- تصمیمسازی غلط با ارائه اطلاعات غلط و چشماندازهای کاذب
7- تلاش برای ایجاد معبر رسمی و آشکار برای نفوذ در دستگاههای مختلف نظام
8- خوشبین سازی مردم نسبت به دشمن اصلی و درجه یک
ب) در سطح تصمیمگیران و مسئولان
1- ایجاد تهدید و ترس
2- وعده دروغ دادن
3- مشغول کردن به خیالپردازی و آرزوهای طول و دراز داشتن
4- زیبا جلوه دادن عملکرد نادرست
5- شایعهسازی و دروغ پراکنی
6- القای یأس و روحیه «ما نمیتوانیم»
7- ایجاد غفلت از امدادهای غیبی خداوند متعال
8- خیرخواه نشان دادن خود
9- تحریف سخن حق و ارائه تفسیر باطل از آن
روزمان را با قرآن آغاز کنیم
از ویژگیهای یک انقلابی خستگی ناپذیری در را ه انقلاب است
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «15/حجرات»
مؤمنان، تنها كسانى هستند كه به خدا ورسولش ايمان آورده و دچار ترديد نشدند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند. اينانند كه (در ادّعاى ايمان) راستگويانند.
سيماى مؤمن واقعى
چهار آيهى قرآن با جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» شروع شده كه ترسيم سيماى مؤمن واقعى است:
1. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» «1» مؤمنان واقعى كسانى هستند كه هرگاه نام خداوند برده شود، دلهايشان مىلرزد و همين كه آيات الهى بر آنان تلاوت شود، ظرفيت آنان به ايمان افزوده مىگردد وتنها بر خدا تكيه مىكنند.
2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ … «2» مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان دارند و هرگاه در يك كار دسته جمعى با پيامبر هستند، بدون اجازهى حضرت از صحنه خارج نمىشوند.
3 و 4. در همين سوره مطرح شده است؛ يك بار در آيه دهم، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ … و بار ديگر در همين آيه.
اگر اين چهار آيه را در كنار هم بگذاريم، سيماى مؤمنان صادق و واقعى را كشف مىكنيم.
مؤمنان واقعى كسانى هستند كه اولا؛ دلهاى آنان به ياد خدا بتپد، نه با مال و مقام و …. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
ثانیا؛دائماً در حال حركت و تكامل هستند و توقّفى در كارشان نيست و در برابر هر پيام الهى؛ متعهّد، عاشق و عامل هستند. «وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً»
ثالثا؛. تنها تكيهگاه آنان ايمان به خداست، نه قراردادها و وابستگىهاى به شرق و غرب و ….عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
رابعا؛ در نظام اجتماعى، پيرو رهبر الهى هستند و بدون دستور او حركتى نمىكنند و نسبت به او وفادارند. «إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
خامساه؛خود را برتر از ديگران ندانند و با همه به چشم برادرى نگاه كنند. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
سادسا؛ ايمان آنان پايدار است. ايمانشان بر اساس علم، عقل و فطرت است و به خاطر عمل به آنچه مىدانند، به درجهى يقين رسيدهاند و تبليغات و حوادث تلخ و شيرين آنان را دلسرد و دچار ترديد نمىكند. «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»
سابعا؛هر كجا لازم باشد، با مال وجان از مكتب دفاع مىكنند. «وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
برداشتها:
1- قرآن، هم ملاك و معيار كمال را بيان مىكند، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» و هم الگوهاى كامل را نشان مىدهد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ …
2- ايمان به پيامبر، در كنار ايمان به خداوند لازم است. «آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
3- نشانهى ايمان واقعى، پايدارى و عدم ترديد در آن است. «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»
4- ايمان، امرى باطنى است كه از راه عمل شناخته مىشود. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ …
جاهَدُوا …
5- ايمان بدون جهاد، شعارى بيش نيست. جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ …
6- شیطان تلاش میکند در حرکت یک انقلابی سه اقدام را داشته باشد
1— ناامید کردن انقلابی
2- پشیمان کردن انقلابی
3- توبه انقلابی از انقلاب
مقدمه :
راهبرد ترامپ بهرهگیری از فشار، تحریم و تهدید برای وادار نمودن ایران به مذاکره مجدد و اصلاح و تغییر متن برجام است.
اهداف ترامپ از تغییر برجام چیست؟
تمدید تحریمهای ایسا علیه ایران، فرصت سازی اوباما برای راهبرد ترامپ در قبال ایران بود. بر این اساس ترامپ در صدد است تا در اصلاح و تغییر متن برجام، توانمندی موشکی، عمق راهبردی ایران در منطقه و موضوع حقوق بشر را قابل مذاکره نماید. در شرایطی که ترامپ برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود در اصلاح و تغییر متن برجام، دست بالا گرفتن در برابر ایران را آغاز کرده است؛ متاسفانه آقای روحانی اعلام میکند که درباره سوریه و یمن هم باید از مدل برجام استفاده کرد.
نتیجه :
با آدرس و پاس گلی که روحانی به ترامپ داد؛ رئس جمهور آمریکا به این نتیجه خواهد رسید که با ایجاد معادلههای «تحریم-منطقه» «تحریم-موشک» و «تحریم-حقوق بشر» ،همانند اوباما، از غربگرایان غیرانقلابی در ایران میتواند امتیاز بگیرد. از سویی به نظر میرسد روحانی نیز مشتاق بازی کردن در پازل ترامپ است. آغاز مذاکرات مجدد با آمریکا در موضوعات جدید، جامعه را برجامیزه میکند. این مهم، فرصت انتخاباتی برای روحانی و زمینهساز برون رفت قهرمانان! دیپلماسی وی از مطالبات برجامی است .
دکتر سراج
انقلابیگری؛ اصلی هویتبخش/مصطفی قربانی
دو نوع دوقطبیسازی ممکن است اتفاق بیفتد؛ یکی دوقطبی میان نیروهای داخلی کشور و معتقد به اصول و مبانی انقلاب که امری مضر بوده و باید بشدت از آن اجتناب شود؛ دیگری دوقطبی میان مجموعه نیروهای انقلاب از یکسو و ضدانقلاب و معاندین از سوی دیگر که اساسا هدف از طرح موضوع انقلابیگری نیز همین است؛ این نوع دوقطبی مثبت است زیرا در این صورت مرز میان انقلاب با ضدانقلاب مشخص و هویت انقلابی معنا می یابد.
انقلابیگری؛ اصلی هویتبخشدقت و دغدغه داشتن نسبت به حفظ روحیه و جهتگیریهای انقلابی یکی از مهمترین دغدغهها و محورهای تأکیدات مقام معظم رهبری است، به گونهای که ایشان اخیراً نیز انقلابیگری را مسأله اصلی کشور دانستند. درباره چیستی و چرایی این موضوع قبلاً مطالبی گفته شده و در اینجا قصد تکرار نداریم، بلکه در اینجا هدف بازخوانی و تبیین اهمیت و جایگاه انقلابیگری به عنوان یکی از عناصر هویتبخش گفتمان انقلاب اسلامی است؛ زیرا با طرح این مفهوم، جریانی در کشور که معتقد به «ختم انقلاب» است، طرح این موضوع را دستاویزی برای جریان رقیب خود در کشور دانسته که با استفاده از آن میتواند به دوقطبی انقلابی – غیرانقلابی دامن زده تا بتواند در بستر انتخابات از آن بهره ببرد. به هر حال در این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:
۱- از دو نوع دوقطبیسازی میتوان سخن گفت؛ ایجاد دوقطبی میان نیروهای داخلی کشور و معتقد به اصول و مبانی انقلاب که امری مضر بوده و باید بشدت از آن اجتناب شود؛ ایجاد دوقطبی میان مجموعه نیروهای انقلاب از یکسو و ضدانقلاب و معاندین از سوی دیگر که اساس هدف از طرح موضوع انقلابیگری نیز همین است؛ زیرا در این صورت مرز میان انقلاب با ضدانقلاب و انقلابی با ضدانقلابی مشخص میشود و سبب میشود که جریان ضدانقلاب و معاند نظام طرد و در حاشیه قرار گیرد و از این بابت جای هیچگونه نگرانی و احساس خطری نباید وجود داشته باشد.
۲- همانگونه که مقام معظم رهبری در هنگام بیان شاخصهای اصلی انقلابیگری(۱۴/۰۳/۱۳۹۵)، انقلابیگری را مفهومی مشکِک و ذیمراتب دانستند، هدف از طرح این مفهوم نه به حاشیه راندن برخی گروهها و جریانها، بلکه باتوجه به اینکه ایشان این مفهوم را موسع در نظر گرفتند، هدف این بود که انقلاب به مثابه چتری وسیع باشد که به طور حداکثری در زیرمجموعه آن افراد و گروههای مختلف تعریف شوند و نه اینکه با نگرشهای مضیق به انقلاب و انقلابیگری، براحتی به عدهای برچسبزده شود و طرد شوند. اما اینکه برخی خود را خارج از گردونه انقلاب تعریف میکنند و از بابت طرح این دست مفاهیم نگران هستند، مقصر اصلی خود آنها هستند که شیوه عمل و تفکر آنها با شاخصهای انقلابیگری یا همخوانی ندارد و یا فاصله دارد. درواقع، برخی به جای آنکه به تخطئه این دست موضوعات اساسی بپردازند، میبایست بکوشند تا تفکر و عمل خود را به شاخصهای انقلابیگری نزدیک کنند.
۳- این موضوع نشان از موفقیت گفتمان انقلاب در جولان در فضای اجتماعی و شکل دادن به خواستهها و اولویتهای نیروهای اجتماعی است؛ زیرا اگر اینگونه نبود، جریان دگراندیش و زاویهدار با ارزشهای انقلاب و شاخصهای انقلابیگری، از طرح آن احساس خطر و نگرانی نمیکرد. درواقع، میتوان گفت همین که تأکید بر انقلابیگری سبب نگرانی طیفی خاص شده است؛ هم حکایت از تحقق اهداف موردنظر از طرح این مفهوم داشته و هم ضعف آن طیف در مواجهه با این مفاهیم اصولی را میرساند.
۴- در آستانه انتخابات نیز معمولاً احزاب و جریانهای مختلف میکوشند تا با طرح موضوعات مهم و جذاب بر سبد رأی خود بیفزایند و حال اگر برخی جریانها یا از سر اعتقاد یا به جهت جذب آرای مردم بر روی موضوعی چون انقلابیگری تأکید میکنند، جریان رقیب آنها نه تنها نباید از این موضوع نگران بوده، بلکه باید بداند که این موضوع، طبیعی بوده و همانگونه که جریانهای مختلف به مفصلبندی موضوعات مختلف گفتمانی میپردازند، مفصلبندی انقلابیگری به عنوان یک گفتمان در انتخابات فاقد ایراد بوده و آنها باید به این موضوع نیز بیندیشند که چرا آنها ناتوان از مفصلبندی این دست موضوعات هستند!
در پایان باید گفت که انقلاب، رودی روان و حقیقتی همیشه جاودان است و هوشمندی سیاسی و ضرورتهای انقلاب، نظام و مردم ایجاب میکند که جریانهای مختلف سیاسی بیش از پیش به مفاهیم، گزارهها و شیوههای انقلابی توجه کنند و بیش از آنکه درصدد تفسیر جناحی و جریانی از این مسائل باشند، باید بکوشند تا تجلی صفات و شاخصهای انقلابی باشند؛ در این صورت است که نباید نگران این باشند که خود در قدرت حضور داشته باشند یا رقیبشان.