تابهحال برایتان سؤال پیش آمده که چرا سهمگینترین کلمات حضرت امام(ره) علیه انواع اسلامهاست؟!
اسلام انقلابی مقابل چهار مدل اسلام تحریف شده و رواج یافته است.
1- یکی از این اسلامها اسلام متظاهرانه است.(1)
2- دومین اسلامی که در مقابل اسلام انقلابی قرار دارد، اسلام منافقانه است..(2)
3- سومین اسلام اسلام عافیتطلبانه است..(3)
4- چهارمین نوع اسلامی که مقابل اسلام انقلابی قرار دارد، اسلام صوفیگرایانه است.
(1) هر کس خودش میخواهد بفهمد متظاهر است یا نه، ببیند انقلابی هست یا نه؟ اگر الان اهل احتیاط، ترمز دستی کشیدن، جا خالی دادن، سکوت و مماشات بود، اگر به سادگی یک حرکت انقلابی را تندروی معرفی میکند، و در زمانی که باید میان حق و باطل قضاوت و انتخاب کند، بین حق و باطل باقی میماند و عدالت را در تعادل بین حق و باطل میداند، او یکی از علائم اسلام متظاهرانه را دارد. معلوم میشود تا حالا متظاهرانه مسلمان بوده.
(2) و اما رفتار و مسلمانی منافقانه، کجا رسوا میشود؟ در مقابل اسلام انقلابی. وقتی اسلام انقلابی میخواهد محکم با دشمن محکم درگیر شود، اسلام منافقانه میگوید: «بالاخره نباید در درگیری با دشمن تندروی کرد. خطر دارد» و این محک را قرآن کریم آدرس داده است.(مائده، 51 تا 54؛ همچنین رک: تفسیر المیزان ذیل همین آیات) قرآن کریم میفرماید: منافق تحمّل مبارزة سخت با دشمن را ندارد، دلیلش را هم اینگونه بیان میفرماید: «نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ» به زبان ساده، یعنی میگوید: «ببینید، من میخواهم آنها الکی به ما ضربه نزنند. چرا الکی هزینه کنیم؟»
(3)مسلمانی عافیتطلبانه مقابل اسلام انقلابی است.
اسلام عافیتطلبی میگوید: برویم پیک نیک. اماپیک نیک یک انقلابی یک کار جهادی است. پیکنیکش جبهه است، و الان که جبهه نیست، انقلابیگری.
پیامبر گرامی اسلام(ص) در جای دیگری میفرمایند: تفریح و گشت و گذار جوانهای امّت من در جهاد است؛ إنَّ لکلِّ اُمَّةٍ سِیاحةً ، و سِیاحةُ اُمَّتی الجِهادُ فی سبیلِ اللّه(میزان الحکمه، ج2، ح2830)
اسلام انقلابی موجب میشود آدم خودش را نگاه نکند. و این مانند شراب مستکننده است، چون شراب هم لذّتش به این است که آدم لحظات خودش را نگاه نمیکند. اینکه آدم خودش را نگاه نکند، خیلی سرمست کننده است.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان
سوره 57. حدید آيه 25
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ
ترجمه
همانا ما پیامبرانمان را با معجزات و دلایل آشكار فرستادیم و همراه آنان كتاب (آسمانى) و وسیله سنجش فرو فرستادیم تا مردم به دادگرى برخیزند و آهن را كه در آن نیرویى شدید است و منافعى براى مردم دارد فرو آوردیم (تا از آن بهره گیرند)
برداشتها:
1- در مدیریّت به هر كس مسئولیّت مىدهیم باید ابزار كار او را در اختیارش قرار دهیم. «أرسلنا رسلنا بالبیّنات و… الكتاب و المیزان»
2- در مدیریّت صحیح، راهنمایى از رهبر انقلابی، و عمل از مردم انقلابی است. «أرسلنا… الكتاب و المیزان… لیقوم الناس بالقسط»
3- عدالت واقعى در سایه قانون و رهبر انقلابی امکان پذیر است. «رسلنا… الكتاب… لیقوم النّاس بالقسط»
4- فلسفه نبوّت، ایجاد عدالت بدست مردم انقلابی است(مردم سالاری دینی). «أرسلنا رسلنا… لیقوم النّاس بالقسط»
5 - بعد از اتمام حجّت از طرف خداوند، مسئولیّت با مردم انقلابی است كه براى عمل و اجرا بپاخیزند. (بصیرت سیاسی) «أرسلنا… أنزلنا… لیقوم النّاس بالقسط»
6- عدالت در تمام ابعاد زندگی مومنان انقلابی ضرورت دارد. «بالقسط» مطلق آمده كه شامل همه چیز مىشود. «لیقوم النّاس بالقسط»
7- تمام انبیا، یك هدف دارند. رشد عقلانی انقلابیون تا با اختیار خود خوب و بد را انتخاب کنند و رشد اجتماعی پیدا کنند «أرسلنا رسلنا… لیقوم النّاس بالقسط»
8 – مومنین انقلابی باید حكومت و تشكیلات داشته باشند تا بتوانند براى قسط بپاخیزند و جلو طغیانگران را بگیرند. «لیقوم النّاس بالقسط»
9- اول كار فرهنگى و تربیتى، بعد اعمال قدرت و تنبیه. «أنزلنا… الكتاب و المیزان… و أنزلنا الحدید»
10- جامعه انقلابی به سه قوه نیاز دارد: مقنّنه، «الكتاب»، قضائیّه «المیزان لیقوم النّاس بالقسط» و مجریّه. «أنزلنا الحدید فیه بأس شدید»
11- جامعه انقلابی باید با موانع گسترش عدالت، برخورد کند. «لیقوم النّاس بالقسط و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید»
امام خامنه ای ديدار گروه كثيرى از پاسداران، جانبازان، دانشجويان و دانشآموزان) (11/ 08/ 1379؛
«فيه بأس شديد»(حدید: 25)
شديد است؛ يعنى مستحكم است. شدّت در اينجا به معناى ظلم نيست، به معناى حتماً خونريزى هم نيست. به معناى استحكام است؛ يعنى اين خاكريز نبايد شل و نرم باشد؛ اين ديوار نبايد رخنه داشته باشد.
حرف امروز و حرف هميشهى من به جناحها و شخصيت هاى سياسى در اين كشور اين است كه در مقابل دشمن بهگونهاى نباشيد كه او احساس كند از اين طريق مىتواند در دل انقلاب رخنه كند ونفوذ خودش را گسترش دهد. اگر من گاهى از بعضى از اشخاص يا بعضى از مطبوعات در اين كشور گله كردم، به خاطر اين است. كارى نكنند كه اين احساس را به دشمن بدهند كه مىشود از اينجا در داخل نظام رخنه كرد و نفوذ خود را گسترش داد؛ كه گفتيم هرچه دشمن نفوذش بيشتر بشود، عزّت ملى، اقتدار ملى، عظمت ملى و تأمين آيندهى كشور ضعيفتر خواهد شد. نسبت اينها، نسبت معكوس است.
نفوذی ها را اینگونه بشناسید!
اگر كسى به دشمن ميدان مىدهد.
اگر كسى روز سيزده آبان را كه روز اعلام خصومت هاى امريكاست تبديل به روز ذلّت در مقابل امريكا مىكند.
و اگر كسى به جاى استحكامِ وحدت ملى، دائم در فكر تفرقه است، يقين بدانيد مىخواهد نفوذ دشمن را زمينهسازى كند. پس اين شخص نمىتواند ادّعا كند كه طرفدار وحدت ملى و مصالح ملى است.
اين بسيار بد است كه در نظام اسلامى عدّهاى دل به دشمن بدهند.
يعنى آن ايمان را كه شرط اوّلى بود در مردم متزلزل كنند؛ آن شجاعت و اعتماد به نفس را در دل جوانها از بين ببرند؛ تيشه بردارند به ديوارهى اين نظام بزنند، تا رخنه ايجاد كنند!»
بگونه ای نباشید که دشمن احساس کند می تواند از طریق شما در نظام نفوذ کند
«هر گوشه از اين خاكريز عظيمى را كه ملت ايران در مقابل نفوذ دشمن ايجاد كرده، ببينند قدرى نرم و نفوذپذير است، همان جا متمركز مىشوند تا نفوذ كنند؛ شخصيت سياسى باشد، حزب سياسى باشد، مسئول دولتى باشد. براى همين است كه خداى متعال در سورهى سراسر حماسه و درس فتح، بعد از آنكه همهى آيات حماسه را بيان مىكند، در بارهى اصحاب پيغمبر مىفرمايد
اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم»؛ (فتح: 29)
اينها در مقابل كفّار يعنى همان دشمنانى كه صف بستهاند شديدند … اين براى اين است كه دشمن به هيچ طريقى در مقابل اين اشدّاء نمىتواند نفوذ كند. «اشدّاء» يعنى چه؟ «اشدّاء»، يعنى با استحكام مطلق.