برای مادر.....
11 اسفند 1395
مادرم پشت در افتاد به دادم برسید
پشت در با پسر افتاد به دادم برسید
ضربه آنقدر به پهلوی گلش کاری بود
که زشاخه ثمر افتاد به دادم برسید
در زجا کنده شد افتاد به روی مادر
جان او در خطر افتاد به دادم برسید
مادرش نیست به داد دل دختر برسد
فضه در دردسر افتاد به دادم برسید
با همان حال به دنبال علی رفت ولی
چند قدم پیشتر افتاد به دادم برسید
هر چه کردند نمی کرد رها حیدر را
کار با ده نفر افتاد به دادم برسید
یک نفر نیست بگیرد غلاف از قنفذ
ضربه اش کارگر افتاد به دادم برسید
آنقدر در وسط کوچه زدند زهرا را
مثل یک محتضر افتاد به دادم برسید
مردم شهرمدینه چقدر نامردید
دخت خیرالبشر افتاد به دادم برسید