انقلابیبودن یعنی مدیریت کارآمد.
آیا میتوانیم از دفاع مقدس برای انتخاب صحیح در انتخابات الهام بگیریم؟
تفاوت «مدیریت عافیت طلبانه» و «مدیریت مجاهدانه و انقلابی»
مدیریت این نیست که بنشینیم تا امکانات فراهم شود،بعد کار را شروع کنیم! هنر مدیریت اینست که ازحداقل امکانات، حداکثر بهره را ببریم
در مناظرهها برخی نامزدها گفتند: «امکانات نیست که این تکالیف قانونی را انجام دهیم!» آیا دفاع مقدس هم اینگونه اداره شد؟! آیا گفتند: امکانات نداریم که از #ناموسمان دفاع کنیم؟!
وقتی مدیریت از نوع دفاع مقدسی باشد، میتوانیم سانتریفیوژها وموشکهای پیشرفته بسازیم، اما وقتی نباشد، ازساختن خودروی زیرپایمان هم عاجزیم!
استادپناهیان:
آیا ما میتوانیم ازدفاع مقدس برای انتخاب صحیح درانتخابات الهام بگیریم؟ مقاومتی که دردفاع مقدس صورت گرفت با چه نوع مدیریتی بود؟ بین مدیریتی که درجبهه اتفاق افتاد بامدیریتی که درسازمانها و ادارات ما اتفاق میافتد چه تفاوتی هست؟
یک رزمنده یا مدیر دردفاع مقدس به تکلیفی که داشت نگاه میکرد، نه به امکاناتی که دارد؛ و از کمترین امکانات بالاترین استفادهها میشد وبیشترین خلّاقیتها صورت میگرفت تاکمترین هزینهها صورت بگیرد و به بالاترین نتیجهها برسند.
در مناظرههای انتخابات وقتی گفته شد «اینها تکالیف قانونی است که باید انجام بگیرد» برخی نامزدها میگفتند: «امکانات نیست که ما این تکالیف قانونی را انجام بدهیم!» آیا دفاع مقدس هم اینگونه اداره شد؟! آیا گفتند: امکانات نداریم که از ناموسمان دفاع کنیم؟!
مدیریت این نیست که انسان بنشیند تا امکانات فراهم بشود، بعد کار را شروع کند! هنر مدیریت این است که انسان از حداقل امکانات، حداکثر بهره را ببرد. مدیری که از امکانات کم همه چیز نسازد مدیر نیست، یک آدم عافیتطلب، تنبل و پر توقّعی است که به درد کارمندی هم نمیخورد، چه برسد به درد مدیریت!
حدود سی سال است که از مدیریت دفاع مقدسی فاصله گرفتهایم. چون خوبهایمان را فرستادیم روی مین، و برخی دیگر را فرستادیم پشت میز!
یک مدیریت عافیتطلبانه داریم و یک مدیریت مجاهدانه و انقلابی؛ این دو نوع مدیریت در مقابل همدیگر است. مدیریت عافیتطلبانه امکانات نجومی- که با چپاول اموال مردم بهدست آمده- در اختیار مدیر قرار میدهد اما فقط از یک درصد آن نتیجه میگیرد. این نوع مدیریت میگوید: باید به مدیران اینقدر حقوقهای نجومی و امکانات نجومی داد تا یک مقدار کار کنند!
اما وقتی مدیریت از نوع انقلابی و دفاع مقدسی باشد، میتوانیم سانتریفیوژها و موشکهای بسیار دقیق و پیشرفته بسازیم، و وقتی مدیریت انقلابی نباشد، در ساختن خودروی زیرپایمان هم عاجز میشویم!
انقلابیبودن یعنی مدیریت کارآمد. استانداران و فرمانداران ما اگر با همین امکاناتِ موجود، نمیتوانند در استانها و شهرها کارآفرینی کنند، یقیناً بویی از مدیریت جهادی و فرهنگ دفاع مقدّس به مشامشان نرسیده است.
هر گزارشی که مدیران کشور از «نمیتوانیم، نمیشود، امکانات نیست» به شما بدهند باور نکنید. باید در جزئیاتش وارد بشوید. شما-جوانان و دانشجویان- میتوانید با نگاه هوشمندانۀ خودتان این دروغها را برملا کنید.
صحنۀ مناظرههای ما به صحنۀ اعلام ورشکستگی کشور شبیه شده بود! انگار بعضیها دارند کشور را به بنبست ورشکستگی میبرند! با گفتار درمانی، تکهپرانی و هرزهگویی، و با دوقطبیسازیهای کاذب و ایجاد هیجانات سیاسی، دارند سر ملّت را گرم میکنند برای اینکه مدیریت نقد نشود تا کشور را ببرند به جایی که بگویند: نگاه کنید؛ دیگر نمیشود!
چنین خلافگوییهایی در این جامعه سابقه دارد. آنهایی که جام_زهر به حضرت امام(ره) دادند، نامههایی به ایشان نوشتند که به امام ثابت کنند «دیگر نمیشود جنگ را ادامه داد!» و البته راست نگفتند. حضور گستردۀ مردم در عملیات مرصاد نشان داد که آن حرفها دروغ بود.
وظیفۀ عقلانی، انقلابی، وطندوستانه و میهنی ما این است: به کسانی رأی بدهیم که بتوانند مدیریتی از جنس دفاع_مقدس ایجاد کنند وبهصورت هوشمندانهای «نمیتوانیم» را دور بیندازند وبهصورتی مجاهدانه ازکمترین امکانات بالاترین بهرهوریها را ببرند.
میفرماید: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مَخرَجًا»(طلاق/2) خدا کار مدیر باتقوا و انقلابی را راه میاندازد و کمکش میکند. اما به قیافۀ برخی مدیران ما نمیآید که خدا آنها را کمک کند! آدم مطمئن است که خدا به آنها کمک نمیکند، بلکه اگر وارد کاری شود،آن کار قفل میشود.
آیا مدیری که در مقابل دشمن ذلیل شود،خدا او راکمک میکند؟! مدیری که حاضر شود دروغ و تهمت بزند برای اینکه خودش آبرویی از سر «تکه انداختن» به دیگران پیدا بکند،خدا او را کمک میکند؟!