در اين عالم قوانين خيلي ساده اي حكمفرماست و به قدري باهم ارتباط دارد كه تاثيرات شگرفي در هستي بر جاي مي گذارد.انسان هايي موفق هستند كه آگاهي و شناخت لازم را نسبت به اين قوانين داشته باشند پس هر كس داناتر است، در حقیقت توانمند تر و موفق تر است.
درسهايي كه به انسانهاي خداپرست و آزاديخواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درسهايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری به درس ذلت ناپذیری حضرت سیدالشهدا (ع) پرداخته اند که متن آن تقدیم می شود :
قيام مقدّس حضرت سيدالشهداء عليه السلام يكي از حوادث بينظيري است كه هنوز پس از سيزده قرن و اندي، اسرار و عظمت و اهميت آن كاملاً آشكار نگشته، و فروغ تجلّي آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنماي بشريت بسوي آزادي، و عزّت نفس، و فداكاري، و جهاد در راه مبدء و عقيده و پايداري، و مقاومت در برابر باطل و شرك و بشرپرستي بوده، و خواهد بود.
مقابله اسلام و کفر
در وقتي كه اسلام در چنگال عفريت كفر و شرك، و استبداد بنياميّه دست و پا ميزد، و قيافه كثيف و وحشتناك ارتجاع در همه جا، مسلمانان را نگران و ناراحت ميكرد، و احكام خدا، مسخره، و سننِ دين، پايمال، و كاريترين ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام به نام حكومت يزيد وارد شده بود، بزرگترين رهبر و استاد الهي و معلّم ربوبي با هفتاد نفر از اهل بيت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصيل و تربيت ديده دانشگاه خود -كه گوش و چشم جهان مانند آنان نديده و نشنيده- قيام كرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده، به ياري دين خدا شتافتند، و در جلوی مقاصد تخريبي بنياميّه، سدّي استوارتر از آهن و پولاد ساختند.
درسهای نهضت حسینی (ع)
درسهايي كه به انسانهاي خداپرست و آزاديخواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درسهايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود.
درسهاي آنها، فداكاريهاي قهرمانانه، و از خودگذشتگيهاي خالصانه، و تصميم محكم و عزم راسخ بود. مانند شعلههاي آتش بلكه اشعه نور در عمق درياهاي ژرف و بيكران مصائب جانكاه، و امواج خروشان آزمايش و بلا، مردانه فرو ميرفتند، و بر آفاق ابديت پستي اين زندگي دنيا، و لذايذ جسماني را با قلمهاي نوري و زرّين ثبت ميكردند، و نشان دادند كه جهاد و جانبازي در راه مبدأ و حفظ شرف و كرامت عقيده عزيزتر و گراميتر از زندگي مادّي است، و بشر، والاتر و برتر از آن است كه اسير و بنده لذّتهاي فانيه باشد.
اين جهان، و آنچه در آن بود از نعمتها، و كامرانيها، و زر و زيوري كه بيشتر خود را به آن ميفروشند، و براي آن دين و ايمان و شرف را از دست ميدهند، علاوه بر عزّت و كرامت و شرافت خانوادگي و حسب و نسب و سوابق درخشان بيمانند و اموال و فرزندان كوچك و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر به آن دلبستگي پيدا ميكند، و متاع حيات دنيا است، همه در اختيار حسين عليه السلام، بود و بدون هيچگونه چون و چرا، احدي با حسين عليه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور، كسي مفاخر او را نداشت. هر چه در اختيار آن حضرت بود، براي بقاء دين فدا كرد، و با خود به قربانگاه كربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشيد.
اين قيام و فداكاري از هر ناحيهاي براي بشر، متضمّن عبرتها و درسهايي است كه به فرموده علّامه كبير شيخ محمد حسين كاشف الغطا: خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن، عقول، پيشاني خضوع بر زمين ادب گذاردهاند.
صدایِ نفیِ استکبار
و اکنون هم صداي این قیام بینظیر، نزديک چهارده قرن است که همواره و همه ساله بلندتر ميشود؛ صداي شرکستيز و استکبارزدا، صداي حيات، صداي ايمان و اسلام، صداي قرآن، صداي ويرانسازِ بنيادهاي ظلم و استبداد و استضعاف و در يک کلمه؛ صداي امام حسين عليهالسلام، شور و غوغاي بيداري را در جهان برپا ميکند. اين صدا، همه را به سوي جلو، حرکت و شتاب ميدهد؛ و انسانيت و مکارم اخلاق را زنده ميکند.
اگر در روز عاشورا، سپاهِ کفر و ظلم، انگشت در گوشهاي خود مينمودند که صداي حسين را نشنوند، در دنياي ما و در دنياهاي آيندهي شرق و غرب، اين صدا به گوش همگان ميرسد، و همه در برابر عظمت امام حسين عليهالسلام اظهار خضوع مينمايند، و همه بر آن مصيبات جانکاهي که آن حضرت براي حفظ دين و مبارزهي با آن اختناق و استکبارِ اموي متحمّل شدند، اشک ميريزند، و روحيه ميگيرند.
صداي حسين، صداي حقّ است؛ صداي عالَمِ وجود است؛ صداي پيروزي حقّ بر باطل است؛ صداي نفي استکبار است؛ صداي قرآن مجيد است.
انقلابی بر مبانی نهضت بیدارگر حسینی (ع)
انقلاب و تحوّل کمنظيری که در آستانه قرن پانزدهم با الهام از تعاليم قرآن مجيد، و پايمردي و همّت و فداکاري و جهاد پيروان مکتب اهل بيت رسالت عليهمالسّلام، و تربيتشدگان مدرسه شهادت و قيام حسيني علیهالسلام در کشور ایران به وجود آمد، ادامه همین صدای پیروزی حق بر باطل، و صداي شرکستيز و استکبارزدا، و صداي ايمان و اسلام است.
اين انقلاب که در تاريخ چهارده قرن اسلام بيسابقه است، مسلمانان را به نيروي عظيم معنوي ايمان، و وحدت کلمه، و فداکاري و استقامت، و نقش آنها در جهاد با ظلم و شرک، و جهل و باطل و استبداد، آگاه ساخت.
مسئولیتی همطراز مسئولیت مجاهدان صدر اسلام
پیروان مکتب سیّدالشهداء علیهالسلام بدانند که با پیروزی انقلاب، مسئوليت يکي از بزرگترين آزمايشها را در تاريخ اسلام به عهده گرفتهاند، که اگر دقّت شود مسئوليت آنان در شرايط فعلي، کمتر از مسئوليت مسلمانان و مجاهدان آغاز طلوع آفتاب رسالت اسلام نيست.
خداوند متعال، چنين خواست که دعوت الهي اسلام، از ايران به دنيا برسد، و ملّت مسلمان ايران، و پيروان مکتب اهل بيت (عليهمالسلام)، پرچم توحيد اسلام را، به اهتزاز درآورده، و جهان را به دعوت قرآن، و ايدئولوژيهاي اسلام، رهنمون گردند.
ما همه بايد از نعمت اسلام و ايمان، امتنان داشته باشيم، و سپاسگزاري کنيم که ما را به چنين افتخاري تاريخي، و درهم شکستن دژهاي ظلم و استبداد نايل کرد، و کشور ما را، سرافراز ساخت.
ما يک مکتب زنده، و متحرّک، و انقلابي داريم که آن، مکتب اسلام، مکتب قرآن، مکتب محمّد و علي علیهماالسلام، مکتب فاطمه و زينب علیهماالسلام، و مکتب شهادت حسين علیهالسلام است.
بايد پاي حرفي که زدهايم، و به دنيا ابلاغ کردهايم بايستيم، و راهي را که رفتهايم برويم، و براي فداکاري صميمانهتر از پيش، آماده باشيم، و همکاري کنيم تا امّت نمونهاي را که خدا خواسته است بسازيم. همه بايد، با نقش سازنده و جلوهدهنده، روح توحيد و عدل اسلام را نشان بدهند، و با کار و عمل، دِين خود را به اسلام، و به جامعه، و به آنان که در راه انقلاب اسلامي خون خود را نثار کردند ادا کنند.
ضرورت احیای خطّ حسینی (ع)
بايد با ياد و تذکر خاطره عاشورا و فداکاريهاي سيد الشهداء و اصحاب بزرگوارش علیهم السلام در راه اسلام و دفاع از دين و مسئوليتهاي مهمي که در برابر دين، قرآن و حضرت بقيت الله، امام عصر ارواح العالمين له الفدا داريم آشنا شويم و خود را براي پيروي از اهداف کربلا و مقاصد آن امام شهدا آماده سازيم. ميدانيم که حسين عليهالسلام با نادانيها، گمراهيها، ستمها و با استضعاف و استعلا مبارزه ميکرد. او با مقصد يزيد و با هدف ابن زياد و افکار خبيث اموي و يزيدي مخالف بود. شيعه و دوستدار امام حسين عليهالسلام بايد اين خط حسيني را هميشه احيا نموده و سرمشق عمل خود قرار دهد. اين محرّم و صفرها و اين عزاداريهاست که اسلام را نگاه ميدارد؛ سلام الله عليک يا اباعبدالله بأبي انت و أمّي يا ليتنا کنّا معک فافوز فوزاً عظيماً
نوشتاری از آیت الله العظمی صافی؛
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
امام موسی صدر: عزاداری امام حسین علیهالسلام باید قهرمانهایی تربیت کند تا در برابر ظالم بایستند
من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمیشناسم. چرا من برای امام حسین علیهالسلام گریه میکنم؟ من برای امام حسین علیهالسلام گریه میکنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست در دست هم داده و از هرسو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان میرفت …
من نمیتوانم مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمیتوانم سوگواری برای امام حسین علیهالسلام را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند.
این است معنای حسین’ع’ و معنای عزاداری برای امام حسین علیهالسلام.
? کتاب سفر شهادت امام حسین علیهالسلام پیشرو اصلاحگری، بند ۱۸۴
رد پای دنیا دوستی در همه شرارتهای حادثه کربلا نمایان است. کربلا نشان داد که چگونه هرگاه پای دنیا در میان باشد قدمها در دشمنی با امام قدرت می گیرد. یکی از جلوه های دنیا دوستی حُبّ ریاست است. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَک؛ کسی که دلباخته ریاست باشد هلاک می شود»[1]
عمر سعد یکی از قربانیان این خواسته مهلک بود.
زیارت عاشورا
بد ترین تجارت تاریخ
عمر سعد به حکمرانی ری منسوب شده بود. آماده حرکت به ری بود که خبر حرکت امام حسین (ع) به ابن زیاد رسید. عبیدالله بن زیاد او را واداشت تا قبل از رفتن به ری با امام حسین (ع) بجنگد. عمر راضی به این کار نبود اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید کرد که اگر با امام حسین (ع) نجنگد باید فرمان حکومت ری را پس بدهد.
عمر از ابن زیاد شبی را فرصت خواست تا اندیشه کند. آن شب، نزدیکان خود را جمع کرد و با آنها مشورت نمود. همه او را از این کار بازداشتند با این حال تا صبح فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین (ع) برود. صبح هنگام به قصر ابن زیاد رفت در حالیکه اشعاری را زمزمه می کرد:
آیا حکومت ری را واگذارم که نهایت آرزوی من است،
یا بازگردم گناهکار با کشتن حسین
در کشتن حسین دوزخی است که مانعی از آن نیست
ولی حکومت ری هم نور چشم من است
او با امام حسین (ع) بیگانه نبود. او خوب می دانست با چه شخصیتی می جنگد اما آنچنان شیفته ریاست بود که برای به آغوش کشیدنش بار سنگین ترین گناه تاریخ را به جان پذیرفت. هر چند عمر در آغاز راه دچار تردید شده بود اما در صحنه زشتکاری در صف اول جنایتکاران ظاهر شد و زشت ترین نمایش ممکن را ارائه نمود.
او دستور داد آب را به روی اهلبیت رسول خدا (ص) بستند
همچنین به دستور عمر سعد بود که پس از شهادت حضرت سيدالشهداء (ع)، بر بدن مطهرش اسب تاختند
پس از آنهمه جنایت که در حق خاندان رسول خدا (ص) انجام داد در نهایت دستش از حکومت ری نیز کوتاه شد. بی تردید عمر سعد بدترین معامله ی تاریخ را رقم زد تا بهترین مصداق «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ» باشد.
سید مهدی خدایی
موج همراه