این ذکر ، چه غوغاست ، “علیاً ولی الله”
بَه بَه که چه زیباست ، “علیاً ولی الله”
هر روز ، سه وعده بخوریم از مِیِ کوثر
چون روی لب ماست ، “علیاً ولی الله”
تا زنده کند با دَم خود مرده دلان را …
این ذکرِ مسیحاست ، “علیاً ولی الله”
تا باز شود نیل ، به پیش قدم او …
این نعره ی موساست ، “علیاً ولی الله”
در کرب و بلا بر روی بازوی علمدار
این نقش ، هویداست ، “علیاً ولی الله”
در وقت رجز خوانی و در بُحبُحه ی جنگ …
این نعره ی سقاست ، “علیاً ولی الله”
بیهوده نگردید به دنبال حقیقت
حقاً که همینجاست “علیاً ولی الله”
“بسم اللهِ” قرآن مجید است ، علی و
آن نقطه که در “باست” ، “علیاً ولی الله”
تفسیر حقیقی ش همین شد که خلاصه …
… در حضرت زهراست ، “علیاً ولی الله”
??
[سوره آل عمران (3): آيه 28]
لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (28)
نبايد اهل ايمان، بجاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود برگزينند و هر كس چنين كند نزد خدا هيچ ارزشى ندارد، مگر آنكه از كفّار پروا و تقيّه كنيد (و به خاطر هدفهاى مهمتر، موقّتاً با آنها مدارا كنيد) و خداوند شما را از (نافرمانى) خود هشدار مىدهد و بازگشت (شما) به سوى خداوند است.
نكته:
1- در اين آيه سيماى سياست خارجى، شيوهى برخورد با كفّار، شرايط تقيّه و جلوگيرى از سوء استفاده از تقيّه بيان شده است.
پيامها:
1- پذيرش ولايت كفّار از سوى مؤمنان انقلابی ، ممنوع است. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
2- در جامعه اسلامى، ايمان شرط اصلى مديريّت و سرپرستى است. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
3- ارتباط سياسى نبايد مُنجرّ به سلطه پذيرى يا پيوند قلبى با كفّار شود. «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
4- ارتباط يا قطع رابطه بايد بر اساس فكر و عقيده باشد، نه بر اساس پيوندهاى فاميلى، قومى و نژادى. «الْمُؤْمِنِينَ»، «الْكافِرِينَ»
5- هر كس به سراغ كفّار برود، خداوند او را به حال خود رها و از امدادهاى غيبى خود محروم مىسازد. «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ»
6- ارتباط ظاهرى با كفّار براى رسيدن به اهداف والاتر، در مواردى جايز است.«إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»
7- تقيّه، براى حفظ دين و نظام اسلامی است. مبادا به بهانهى تقيّه، جذب كفّار شويد و از نام تقيّه سوء استفاده كنيد. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»
8- در مواردى كه اصل دين و نظام اسلامی در خطر باشد، بايد همه چيز را فدا كرد و فقط بايد از خدا ترسيد. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»
9- مبادا بخاطر كاميابى و رفاه چند روز دنيا، سلطهى كفّار را بپذيريد كه بازگشت همهى شما به سوى اوست. «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»
ايمان بر چهار پايه استوار است:
✅ صبر
✅ يقين
✅ عدل
✅ جهاد
صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد:
? شوق
? هراس
? زهد
? انتظار.
⬅️ آن كس كه اشتياق بهشت دارد، شهوتهايش كاستي گيرد
⬅️ و آن كس كه از آتش جهنم مي ترسد، از حرام دوري مي گزيند
⬅️ و آن كس كه كه در دنيا زهد مي ورزد، مصيبتها را ساده پندارد
⬅️ و آن كس كه مرگ را انتظار مي كشد در نيكيها شتاب مي كند.
يقين نيز بر چهار پايه استوار است:
? بينش زيركانه
? دريافت حكيمانه واقعيتها
? پند گرفتن از حوادث روزگار
? و پيمودن راه درست پيشينيان
⬅️ پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيتها نگريست، حكمت را آشكارا بيند
⬅️ و آنكه حكمت را آشكارا ديد، عبرت آموزي را شناسد
⬅️ و آنكه عبرت آموزي شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مي زيسته است.
عدل نيز بر چهار پايه برقرار است
? فكري ژرف انديش
? دانشي عميق و به حقيقت رسيده
? نيكو داوري كردن
? استوار بودن در شكيبايي.
⬅️ پس كسي كه درست انديشيد به ژرفاي دانش رسيده
⬅️ و آن كس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه زلال شريعت نوشد
⬅️ و كسي كه شكيبا باشد در كارش زياده روي نكرده با نيكنامي در ميان مردم زندگي خواهد كرد.
جهاد نيز بر چهار پايه استوار است:
? امر به معروف
? نهي از منكر
? راستگويي در هر حال
? و دشمني با فاسقان
⬅️ پس هر كس به معروف امر كرد، پشتوانه نيرومند مومنان است
⬅️ و آن كس كه از زشتي ها نهي كرد، بيني منافقان را به خاك ماليد
⬅️ و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايداري كند حقي را كه بر گردن او بوده ادا كرده است
⬅️ و كسي كه با فاسقان دشمني كند و براي خدا خشم گيرد، خدا هم براي او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.
نهج البلاغه، حکمت 31
?