اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست
27 اسفند 1395
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست
اصلا زمین بدون شما برقرار نیست
این سال ها بدون شما نو نمی شود
این جمعه های رد شده با اعتبار نیست
پژمرده و شکسته شده هر شکوفه ای
رنگ طراوتی به رخ سبزه زار نیست
سالی دگر اضافه به تقویم ها شده
ما را دگر تحمل این روزگار نیست
بیمار هجر یوسف کنعان شدیم لیک
درمان دردمان که به جز وصل یار نیست
هر لحظه از فراق و غم دوری شما
کار تمام مان که به جز انتظار نیست
در گیر و دار سال جدیدیم روز و شب
اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست
فصل بهار آمده اما خزان ماست
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست
علی علی بیگی
95/12/26