یا صاحبالزمان
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی
خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب
نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
قاسم_صرافان
بهــــــارم تویی آقاجان
لبیک یا صاحب الزمان
یابن الحسن…
ای سرکه و سیب و سمنویم از تو
ای سکّه و سبزه و سبویم از تو
در سال جدید، از خدا می خواهم
شاها که نشانه ای بجویم از تو
ما بر گل رخسار تو محتاج شدیم
بر دیده ی بیدار تو محتاج شدیم
در جمعه ی آخرین امسال بیا..
بر لحظه ی دیدار تو محتاج شدیم
جز روی تو روی دلبری ناز نشد
کس جز تو مرا..نه، قبله ی راز نشد
هر سال که میرود به خود میگویم
امسال گذشت و بخت من باز نشد
ای سینه ی تو مخزن الاسرار بیا
امسال نه..، سال بعد ای یار بیا
رفع عطشی نما زِ ما تشنه لبان
با مشک اباالفضل علمدار بیا
بر درگه جود و لطفتان ملتمسم
چون تشنه به اشک آسمان ملتمسم
لطف علی و فاطمه شد، آخر سال..
..بر دست تو صاحب الزمان ملتمسم
مجتبی_دسترنج_ملتمس
اللهم عجل لولیک الفرج
یَا مُقَلِّب الْقُلُوب وَ الْأَبْصَآرِ
روشن کن
چشم و دلم
بہ دیدن گنبدِ خضرآ . . .
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
تنظیم کن
روز و شبم
با دیدن شمس و قمر
در بین الحرمینِ حضرت مولا . .
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَال
تغییر ده
محالات سال
پریشانے هاے حال
با یک شب جمعہ
تکیہ بر پنجره فولاد
در جوارِ حضرت سلطان . . .
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَے أَحْسَنِ الْحَال
رقم بزن
زیباترین حالمان
با شنیدنِ ساخت مرقدِ حضرت زهرآ . . .
سال نو پیشاپیش مبارک …
التماس دعاے فرج…
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست
اصلا زمین بدون شما برقرار نیست
این سال ها بدون شما نو نمی شود
این جمعه های رد شده با اعتبار نیست
پژمرده و شکسته شده هر شکوفه ای
رنگ طراوتی به رخ سبزه زار نیست
سالی دگر اضافه به تقویم ها شده
ما را دگر تحمل این روزگار نیست
بیمار هجر یوسف کنعان شدیم لیک
درمان دردمان که به جز وصل یار نیست
هر لحظه از فراق و غم دوری شما
کار تمام مان که به جز انتظار نیست
در گیر و دار سال جدیدیم روز و شب
اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست
فصل بهار آمده اما خزان ماست
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست
علی علی بیگی
95/12/26