ارزش و عظمت زینب کبری(س)، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است.
کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری کند، ولو دختر امیرالمومنین(ع) هم نباشد، عظمت پیدا میکند.
بخش عمده این عظمت از اینجاست که اولا موقعیت را شناخت، و ثانیا طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت.
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابنعباس و ابنجعفر و چهرههای نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چکار باید بکنند. ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد، و رفت.
در آن ساعتهای بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند که چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد.
بعد از شهادت حسینبنعلی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید… انسان احساس میکند زینب یک حسین دوم است در پوشش یک زن.
زینب به جایی رسید که فقط بالاترین انسانهای تاریخ بشریت یعنی پیامبران می توانند به آنجا برسند.
آیتالله سید علی خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، تهران: موسسه ایمان جهادی(صهبا)، صص ۱۸۹ و ۱۹۰
مبارزه امروز، مبارزه برای دولتسازی اسلامی، یعنی شکل دادن به رفتار و جهتگیری کارگزاران جمهوری اسلامی بر اساس معیارهای تعیین شده از سوی امام جامعه است.
میلاد زینب کبری(س) بر همه مجاهدان موقعیتشناس که امام خود را تنها نگذاشتهاند، مبارک باد
ترس وفرار دشمنان از دست مومنان انقلابی در سایه ایمان ؛ وحدت وامر به معروف ونهی ازمنکر است
[سوره آلعمران (3): آيه 111]
لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ (111)
آنها (اهل كتاب) جز آزارى اندك، هرگز به شما زيانى نخواهند رسانيد و اگر با شما بجنگند، به شما پشت كرده و بگريزند، آن گاه هيچ يارى نشوند.
نكته ها:
اين آيه، بشارت و تسلّى براى مسلمانان است كه شما در سايهى ايمان، وحدت و امر به معروف بيمه مىشويد. از تهديدات دشمن نترسيد كه پيروزى با شماست و دشمن خوار و زبون است.
«كُنتُمْ خَيرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِالله»110
پيامها:
1- مومنین را باید روحیه داد. «لَنْ يَضُرُّوكُمْ»
2- مسلمانان، در سايهى ايمان بيمه هستند. «لَنْ يَضُرُّوكُمْ»
3- مخالفين شما براى نابودى شما تلاش مىكنند، لكن تنها به گوشهاى از اهداف ايذايى خود مىرسند. «إِلَّا أَذىً»
4- كسى كه ايمان ندارد، روحيّهى مقاومت ندارد. «يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ»
5- قرآن، فرار و ضعف اهل كتاب در برابر مسلمانان را پيشگويى مىكند. «إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ»
6- كسانى پيروز مىشوند و دشمن را فرارى مىدهند كه در ايمان و امر به معروف ثابت قدم باشند. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»، «وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ»
دیدار شرکتکنندگان در کنفرانس اتحادیه بین المجالس سازمان همکاری اسلامی با رهبر انقلاب 26/10/96
نباید تصور شود که مقابله با رژیم صهیونیستی فایده ای ندارد بلکه به اذن و لطف خداوند، مجاهدت ها در مقابل رژیم صهیونیستی به نتیجه خواهد رسید.
صهیونیستها، روزی شعار «از نیل تا فرات» را می دادند اما اکنون برای محافظت از خود مجبور به دیوارکشی شده اند.
بدون تردید فلسطین یک مجموعه و تاریخ «از بحر تا نهر» است و قدس نیز پایتخت آن است و امکان هیچ خدشه ای بر این حقیقت، وجود ندارد.
کرامتی از آیت الله کشمیری (ره)
در شرح حال ایشان کرامات و فضایل زیادی نقل کرده اند که ذکر آن ها باعث اطناب است برای مثال یک نمونه از آن ها را از قول عارف کامل آقای سید علی قاضی (ره) نقل می کنیم:
مرحوم قاضى(رحمة الله علیه) نقل فرمود:
« روزى در محضر آقاى حاج سیّد مرتضى كشمیرى (رحمة الله علیه) براى زیارت مرقد مطهّر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) از نجف اشرف به كربلاى معلّى رفتیم و بدواً [ = در ابتدا]در حجرهاى كه در مدرسه بازار بینالحرمین بود وارد شدیم.
این حجره منتهى الیه پلههایى بود كه باید طى شود. مرحوم حاج سیّد مرتضى از جلو و من از عقب سر ایشان حركت كردم. چون پلهها به پایان رسید و نظر بر در حجره نمودیم، دیدیم كه مقفّل [= قفل شده ] است. مرحوم كشمیرى نظرى به من نموده و گفتند: مىگویند هر كس نام مادر حضرت موسى را بر قفل بسته بخواند باز مىشود. مادر من از مادر حضرت موسى كمتر نیست و دست به قفل بردند و گفتند: یا فاطمة! و قفل باز را در مقابل ما گذاردند و ما وارد حجره شدیم.»
( آیت الحق، ص 105 ؛ به نقل از مخطوطات علّامه سیّد محمد حسین حسینى طهرانى (رحمهالله) . منبع: مجله خلق،شماره 1)
هرچه اصرار کردیم برود، فایده نداشت!
پست بعد از نگهبانی من، ناصری بود. پست که تمام شد، رفتم سراغش. پتو را کشیده بود روی سرش. تکانش دادم وگفتم: « بلند شو. نوبتته، باید بری سر پستت.» بلند شد و رفت من هم خوابیدم. هنوز کامل خوابم نبرده بود که صدای ناصری بیدارم کرد. بالای سرم بود. گفت:« الآن کی سر پسته؟» گفتم:« مگه تو نرفتی؟» گفت:« نه، من که همین الآن از خواب بیدار شدم. کی رو فرستادی جای من؟» با ناصری رفتیم سر پست نگهبانی، با کمال تعجب فرمانده لشگر مهدی زین الدین را دیدم که اسلحه انداخته روی دوشش و آن جا ایستاده و مشغول ذکر گفتن با تسبیح است. هرچه اصرار کردیم برود و ناصری جایش پست بدهد فایده نداشت. گفت:« شما بروید بخوابید، من این جا کار دارم. هم پست می دهم، هم کارم رو می کنم». ماند و تا صبح پست داد.
[راوی: حسین رجب زاده، از همرزمان سردار شهید مهدی زین الدین ، کتاب یاران ناب ، ج9، ص33 ]
شير مادر براي بچه تا يك زماني سودمند است و زمينه ي رشد و استعداد او را فراهم ميكند، ولي از يك زماني به بعد بايد او را از شير گرفت و گرنه زيان بار است و آثار معكوس دارد. اين را مادرها خوب ميفهمند، اما بچهها نه! و براي همين هم شيون و فرياد ميكنند، ولي مادرها با وجود اين كه كانون مهر و محبت اند، به فرياد و ناله ي آنها اهميت نمي دهند.
خداوند هم نسبت به ما همين طور است. نعمتهايي مثل سلامت و آرامش به ما ميدهد، كه تا يك زماني براي ما خوب و مايه سعادت است؛ ولي از يك مقطعي به بعد زيان بار و خطرناك است، از اين رو آنها را از ما ميگيرد. ولي يادمان باشد؛ ميگيرد تا بيشتر بدهد. همانطور كه يك مادرغذا يي به نام شير را ميگيرد تا سفره اي از غذاهاي متنوع پيش روي فرزند خود بگشايد.