گام اول در حرکت ، این است که از حالتها و طاعتها بگذریم، که اینها ملاک نیستند. آنچه از انسان مى خواهند ، انکسار است. این ادعا ، ادعاى بزرگى است. در آن تأمل کنید!
ملاک تقرب و ملاک وصال، چیزى جز طاعت و عصیان است.
پس حقیقت اخبات، آن تواضع، آن ترس، آن ذلت، آن انکسار و آن استغاثه است. اینها همه ، لازمه یکدیگر هستند.
زمینه اى که اخبات را ایجاد مى کند، فهم و ذکر و حبّ و بلاء و عبرت است.
و اثر اخبات هم ، این است که دل، خاشع مى شود. در معاشرتها و برخوردها ، نرمى و مهربانى و لینت مى آید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم».
وقتى رحمت الهى به قلب مخبت واصل شود، این دل، دریا مى شود.
این دل ، نرم مى شود و همه عالم را تحمل مى کند. دشمن را تحمل مى کند.
اینها شوخى نیست! اینها سیر طبیعى است که مُسَیِّرش حق است: «هُوَ الَّذِى یُسَیِّرُکُمْ»
اخبات - علی صفایی حائری - ص ۶۵
عالم ربانی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی می فرمود:
وقتے با پای خود معصیتی انجام دادی،بارفتن به مسجد و مجالس حسینے علیه السلام،گناه آن را جبران کن.
اگر با چشم خود گناهی کردی با قرآن خواندن وگریه از خوف الهی ویا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام ،آن گناه را جبران کن.
اگر با گوش خود گناهی کردی،باشنیدن فضائل ائمه اطهار مخصوصا فضائل امیرالمومنین علیهم السلام گناه آن را جبران کن.
از رجبعلی خیاط ره پرسیدند چگونه به این مقام رسیدی که به اسرار عالم غیب آگاه گشتی و محرم خانه ی دوست شدی؟!! پاسخ داد: در عنفوان جوانی روی دلم پا گذاشتم و خدا را برگزیدم، پس از آن صدای تسبیح کائنات را شنیدم و ملکوت آسمانها و زمین را دیدم…
خودم را باید بشکنم.. نفسم را باید بشکنم.. تا وقتی که “من” در کار باشد، از نشانی خانه ی یار خبری نیست…