آزادي بي حد و حصر بدتر باعث تخريب است
به جاي انسداد ، هدايت بگذاريد . منظور اصلاً اين نيست كه بچه ها در هر زمان و هر مكان با هر ابزاري ، هر كاري كه دلشان خواست انجام بدهند بلكه منظور اين است كه بچه ها بايد يك چهارچوب داشته باشند و داخل اين چهارچوب آزاد باشند ، اگر خواستند از اين چهارچوب بيرون بيايند ، بازدارندگي داشته باشند . آزادي بي حد و حصر بدتر باعث تخريب است
به عنوان مثال كودك مي خواهد پارچ آب و شربت را بريزد زمين و كشف و تجربه كند ؛ بايد انجام دهد چون لازمة رشد اوست ولي نه هر جا و هر زمان و به هر صورت بلكه ما قانون بازي را تعيين مي كنيم كه همان چهارچوب سازندگي است و با كودك همراه مي شويم ، مثلاً اين جا روي مبل نه بيا بريم آشپزخانه يا حمام و مقدمات را براي او فراهم مي كنيم مثل ليوان پلاستيكي و سفره و …….
يك « نه »به كودك گفتيم ولي در ازاي آن ده تا آرة خوب به كودك نشان داديم . در نتيجه كودك به والدين اعتماد مي كند چون مي فهمد هر وقت «نه» مي گويند ، پشت آن ده تا راه برايم باز مي كنند . اما ما فقط مي گوييم عزيزم نكن و تمام . اگر حرف گوش كن باشد ميگيم با ادب است و اگر قبول نكند ، هزار برچسب بهش مي زنيم .
[استاد سلطانی]