یک جرعه باشهید
هدف که مشخص باشد،
دشمن که شناسایی شده باشد
دیگر مشکلی نیست و باید هدفگیری کرد
یک روز با سلاح نظامی…
روز دیگر با سلاح فرهنگی….
شهید محمودرضا بیضایی
نام ما را بنويسيد، پريشان علی
شيعهی مملكت و خطه سلمان علی
تا رسيدم دم ايوان نجف فهميدم
نه فقط شاه نجف، شاه جهان است علی
حضرت علی علیه السلام
پاسخی بر ادعاها : کشتار سال 67 اصطلاحی است که بر اعدام منافقین زندانی در سال 67 اطلاق می شود. در اواخر جنگ تحمیلی با جبهه بندی آشکار تمامی دنیای استکباری علیه ایران و حمایت بسیار گسترده از صدام و نارسائیهایی که در جبهه به وجود آمده بود عراق طی عملیات های موسوم به دفاع متحرک موفق شده بود مجددا کشور را در معرض خطر قرار دهد. از سوئی با هم پیمانی سازمان مجاهدین خلق با صدام و تشکیل ارتش به اصطلاح مقاومت توسط منافقین در عراق ، سازمان با پشتیبانی ارتش عراق اقدام به حمله به کشورمان نمود. (با عملیاتی موسوم به فروغ جاویدان) در آن شرایط ، بسیاری تصور میکردند که نظام جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده است و به زودی سرنگون می شود . منافقینی که در زندان بودند بسیار امیدوار شده بودند که با سرنگونی نظام جمهوری اسلامی از زندان آزاد شده و به مناصبی خواهند رسید . عده ای از آنان اقدام به شورش در زندان نمودند. عده ای آشکارا ادر اعلام موضع خود از سازمان مجاهدین خلق اعلام حمایت نمودند/ مطابق حکم مراجع تقلید شیعه ، کسانی که اقدام به حرکت مسلحانه علیه حکومت اسلامی نمایند محارب و مهدور الدم محسوب می شوند. کسانی هم که از آنان حمایت نمایند همین حکم را دارند/ امام خمینی طی حکمی به آیت الله موسوی اردبیلی دستور دادند هر کدام از این زندانیانی بر سر موضع خود مبتنی بر حمایت از محاربین هستند مهدور الدم و محکوم به اعدام هستند. هیئیتی تشکیل و مامور شد تا این موضوع را بررسی نماید و حکم اعدام محاربین را صادر نماید . آقای نیری رئیس این هیئت بودند و آقای رئیسی وپور محمدی هم عضو این هیئت/در فایلی که احمد منتظری منتشر نمود آیت الله منتظری با استناد به برخی از ادعاها که دروغی بیش نبود به آقای نیری و هیئت مربوطه ایراد میگیرد. به عنوان مثال آیت الله منتظری به نیری میگوید من شنیده ام شما یکی از زندانیان زن که حامله هم بوده محکوم به اعدام کرده اید . شنیده ام به یکی از زندانیان گفته اید حاضری بری جبهه و از کشور دفاع کنی گفته است بله ، حاضری بری روی مین گفته است نه و شما حکم کرده اید او برموضع است و محکوم به اعدام کرده اید. آقای نیری قسم میخورد که دروغ است و تا ایشان یقین نکند کسی از این زندانیان بر سر موضع است حکم اعدام صادر نمیکند.
نکته قابل توجه در این نوار صوتی منتشر شده ؛
1- آیت الله منتظری در تمام مواردی که تذکر میدهند با عنوان « من شنیده ام » یاد میکنند برای اتهامات خود هیچ سندی ارائه نمیدهند
2- در پایان این جلسه وقتی آیه الله منتظری قانع می شوند ؛ می گویند اعدام یک نفر هم زیاد است !!!
نظر به اینکه بسیاری از جواب اشکالات و شبهات را میتوان از خود نوار صوتی استخراج کرد؛شنیدن فایل صوتی آیه الله منتطری را به همه اساتید و نخبگان عزیز توصیه میکنیم
آنچه در این پست به عرض اساتید و نخبگان عزیز رسید خلاصه پاسخ شبهه ای است که در شبکه های اجتماعی ضد انقلاب بویژه آمد نیوز دائما مطرح میشود
انتشار و باز نشر این پست را به همه عزیزان توصیه میکنیم
گرفته شده ازکانال انقلابی بمانیم
این خبر را ابن شهرآشوب از کتاب «فضائل الصحابه» اثر احمد بن حنبل نقل میکند که باوجود اختصار، گویای ابعاد مهمی از حکومت علوی است. این سخن از خود امیرالمؤمنین علیهالسلام نقلشده است که فرمودهاند: «ما أصبح بالكوفة أحد إلا ناعما، إن أدناهم منزلة ليأكل البر و يجلس في الظل و يشرب من ماء الفرات.» (مناقب، ج۲، ص۹۹ و نیز: بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۲۷)
در کوفه کسی نیست مگر اینکه در رفاه زندگی میکند. پایینترین افراد گندم میخورند و در سایه مینشینند (خانهدارند) و آب گوارا می نوشند
این حقیقت در دو موضع از قرآن کریم به خوبی بیان شده است. اول، سوره مبارکه کافرون که می فرماید:
«قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ؛ بگو اى كافران! آنچه را شما مىپرستيد من نمى پرستم. و نه شما آنچه را من پرستش مىكنم مى پرستيد. و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد مى پرستم. و نه شما آنچه را كه من مى پرستم عبادت مىكنيد. (حال كه چنين است) آئين شما براى خودتان و آئين من براى خودم.»(کافرون/6-1)
رهبر انقلاب درباره این سوره مبارکه می فرمایند:
دولت اسلامی و انقلابی باید مرزبندی روشن و مشخصی با دشمن داشته باشد و بدون رودربایستی و ملاحظه کاری، صراحتاً در برابر دشمن اعلام موضع کند. مرزبندی داشتن با دشمن، فارغ از رابطه داشتن یا نداشتن با او و مسئله ای غیر از آن است. رهبر انقلاب در تبیین این مسئله ضمن تشبیه مرزهای عقیدتی به مرزهای جغرافیایی، می فرمایند:
«در مرز جغرافیایی شما بین كشور خودتان و كشورهای اطرافتان مرز معین می كنید؛ معنای این مرز این نیست كه شما نمی روید آنجا، آنها نمیآیند اینجا؛ معنای این مرز این است كه هر رفت وآمدی منضبط خواهد بود. معلوم باشد كِی می رویم، چه كسی می رود، چهجور می رود؛ چه كسی میآید، كِی میآید، چهجور میآید، چرا میآید؛ مرزبندی در مرزهای جغرافیایی اینجور است؛ در مرزهای عقیدتی هم همینجور است… بنابراین معنای مرزبندی این است كه مشخص باشد ما چه كسی هستیم، شما چه كسی هستید.» (15/12/92)
«بعضی خیال میکنند که سورهی مبارکه ی «قل یا ایّها الکافرون» سورهی صلح است، در حالیکه سورهی جنگ و صفبندی و جدا شدن راههاست. امروز، چه بخواهید و چه نخواهید دنیا میداند که دو جناح وجود دارد.» (84/8/17)
موضع دوم، آیات مربوط به مرزبندی صریح حضرت ابراهیم(علیه السلام) با دشمنان است:
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛ براى شما تاسى نيكى در زندگى ابراهيم(ع) و كسانى كه با او بودند وجود داشت، هنگامى كه به قوم مشرك خود گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد بيزاريم، ما نسبت به شما كافريم، و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است، و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد.»(ممتحنه/4)
رهبر انقلاب در سخنان دیگری پس از بیان این آیه شریفه می فرمایند:
«معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسی ای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهت گیری، این جهت گیری است. کما اینکه دشمنان ما هم همین جور عمل می کنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را می کنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام می دهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمی خوریم؛ می فهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود.»(91/5/16)
از این بیانات به خوبی پیداست که مرزبندی داشتن با دشمن، مسئله ای غیر از رابطه داشتن یا نداشتن با اوست. اسلام به دولت اسلامی این اجازه را داده است که با کفاری که با اسلام دشمنی ندارند رابطه داشته باشد و در مورد دشمن معاند و مستکبر نیز هرچند اصل اساسی در اسلام، عدم هرگونه رابطه سیاسی با دشمن مستکبر است، اما در برخی موارد این اجازه به حکومت اسلامی داده شده است تا بصورت تاکتیکی ویا به دلیل مصالح مهمتر و در برخی موارد خاص، با دشمنان معاند به مذاکره بنشیند؛ اما در هر دو مورد باید مرزبندی های سیاسی کاملاً و صریحاً معلوم باشد تا طرف مقابل، از این رابطه مصلحت آمیز، دچار سوءتفاهم نشود.